Friday, January 31, 2003

خبرنامه ايران موزيك 2002 شماره 12

●مرتضي كاظمي ، اهداف و سياست‌هاي “هفدهمين جشنواره موسيقي فجر” را تشريح كرد
● آلبوم سبزه با صداي امير يل ارجمند بزودي منتشر ميشود
● آيا براستي جاي او ( شادمهر عقيلي ) در كشوري بيگانه است ؟
● نخستين جشنواره سراسري موسيقي دانشجويان علوم پزشكي كشور
● مركز اطلاع رساني ناجا : “ استماع نوارهاي مجاز در حريم خصوصي ، مصداق آلودگي صوتي نيست ”.
● آيت الله العظمي مكارم شيرازي : تماشاي آلات موسيقي به هنگام نواختن، تابع حكم خود موسيقي است
● برنامه هاي موسيقي در راديو : موسيقي معاصر و خنياگران در راديو
● محمد رضا درويشي نامزد كتاب سال موسيقي
● گفتگوي دو نسل : نامه خواندني ثمين باغچه بان و پاسخ صميمانه محمد رضا درويشي
● استقبال بخش منطقه اي راديو بي بي سي از آلبوم ” اسم تازه ” به خوانندگي افشين فتحي ”
● مقاله/ تحليل موسيقي “ فلامنكوي مدرن” بدون تحليل ديگر انواع موسيقي ، غيرممكن است
● پايان نامه دانشجويي / تاثير مثبت موسيقي بر سلامت رواني كودكان




●مرتضي كاظمي ، اهداف و سياست‌هاي “هفدهمين جشنواره موسيقي فجر” را تشريح كرد

هفدهمين جشنواره موسيقي فجر به لحاظ ارتقاي كيفي برنامه‌هايي كه اجرا خواهند شد، نقطه‌ي عطفي در موسيقي محسوب مي‌شود.
معاونت هنري وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي با بيان مطلب فوق به خبرنگار سرويس موسيقي ايسنا گفت : در سال‌هاي گذشته به نوعي افزايش كمي را در برنامه‌هاي موسيقي فجر شاهد بوديم؛ چون بايد به تقاضاي گروه‌هايي كه تمايل به شركت در جشنواره بودند پاسخ مثبت مي‌داديم، لذا تلاش ما معطوف به اين شد كه جشنواره‌ي موسيقي فجر به لحاظ كميت گسترده شود.
مرتضي كاظمي اضافه كرد : رشد كمي گروه‌هاي موسيقايي نيز منجر به اين شد كه از دل آن كميت، كيفيت‌هاي خوبي را شناسايي كنيم؛ طوري كه در جشنواره‌ي امسال گروه‌هايي كه از ويژگي طراز اول اجرا برخوردار هستند، دعوت شده‌اند.
وي ادامه داد: به همين دليل مي‌توانم بگويم جشنواره‌ي امسال جشنواره‌ي ارتقاي كيفيت بوده و مي‌تواند نقطه شروعي باشد براي جشنواره‌هاي آتي تا از طريق ارايه برنامه‌ها و آثار جديد، سال به سال به كيفيت جشنواره موسيقي فجر افزوده شود.
مرتضي كاظمي در پاسخ به سوالي مبني بر دليل انتقال زمان برگزاري جشنواره به بيست‌و سه بهمن گفت: يكي از دلايلي كه ما جشنواره موسيقي فجر را در طول بهمن ماه برگزار مي‌كنيم، همين محدوديت فضاست؛ چون سالن‌هاي قابل استفاده چه در تئاتر و چه در موسيقي محدود است ناگزير هستيم كه در زمان واحد يك جشنواره را برگزار كنيم. دليل ديگر آن است كه امسال جشن‌هاي عيد قربان تا عيد غدير بلافاصله پس از دهه مباركه فجر مي‌باشد، فكر كرديم جشنواره را همزمان با آن جشن برگزار كنيم.
معاون هنري وزارت ارشاد تاكيد كرد : به دليل محدوديت فضا و سالن‌هاي اجرا قريب ‌70درصد علاقه‌مندان و متقاضيان شركت در جشنواره پاسخ رد مي‌شوند، مفهوم اين ردها پايين بودن سطح كارها نيست بلكه هيات انتخاب مجبور است بين خوب و خوبتر يك گزينه را انتخاب كنند.
وي با اشاره به اين كه شهر 10 ميليوني تهران بايد داراي سالن‌هاي متنوع استاندار و مناسب بيشتري باشد، به عنوان يك مسوول هنري اظهار اميدواري كرد تا تلاش‌هاي انجام شده در اين راه به نتيجه رسيده و در سالهاي آتي ، سالن‌هاي ديگري به ظرفيت‌هاي نمايشي تهران اضافه شود.
اين مقام مسوول در وزارت ارشاد در خصوص نگراني هنرمندان مبني بر از هم پاشيدگي اركستر سمفونيك تهران و اختصاص رقمي از جشنواره فجر به نياز‌هاي آن اركستر به ايسنا گفت: جشنواره موسيقي فجر قرار است كه كارنامه يك ساله موسيقي كشور را ارايه كند، بديهي است موسيقي كلاسيك هم جزيي از اين كارنامه است.
وي ابراز داشت: همه بخش‌هاي موسيقي ايران براي ما مهم هستند. طبيعي است كه نمي‌شود جشنواره‌اي را كه بيانگر قابليت‌هاي موسيقي معاصر كشور است تعطيل كرد با اين انديشه كه هزينه‌اش را صرف اركستر سمفونيك كنيم.
كاظمي در عين حال با تاييد برخي از مشكلات اركستر سمفونيك تهران، اين مشكلات را به معناي تعطيلي آن ندانست و ادامه داد: اركستر سمفونيك قطعا كار خود را ادامه خواهد داد و تعطيل شدن آن يك حرف واهي بيشتر نيست
معاون هنري وزارت ارشاد در پايان، هدف اصلي از راه اندازي بنياد رودكي را كه عنقريب استقرار خواهد يافت، حمايت از توليد و عرضه برنامه‌هاي تئاتر و موسيقي در يك استاندارد ملي و بين‌المللي توسط گروه‌هاي موسيقي و تئاتر بخش خصوصي ذكر كرد كه يكي از سياست‌هاي اجرايي آن تقويت اركستر سمفونيك تهران و اركستر موسيقي ملي ايران خواهد بود




آلبوم سبزه با صداي امير يل ارجمند بزودي منتشر ميشود
اين آلبوم كه در سبك پاپ اجرا شده از 8 قطعه با اشعاري از داريوش ارجمند با خوانندگي و آهنگسازي امير يل و تنظيم محمدرضا عقيلي تهيه و بزودي روانه بازار خواهد شد .
لازم به ذكر است كه امير يل پسر داريوش ارجمند هنرمند محبوب تاتر ، سينما و تلويزيون مي باشد و سبزه اولين آلبوم ايشان است كه بزودي در دسترس علاقمندان قرار خواهد گرفت .




آيا براستي جاي او ( شادمهر عقيلي ) در كشوري بيگانه است ؟
خبر بسيار ناخوشايند بود شادمهر عقيلي توسط پليس مهاجرت كانادا دستگير و روانه زندان شد كمتر كسي آنرا باور ميكرد ولي واقعيت داشت دستگيري و زنداني شدن كسي كه علاقمندان بسياري در ايران و خارج از ايران دارد موجي از اظهار نظرها را برانگيخت :
چرا زندان ؟ چرا هجرت ؟ آيا او تحت تعقيب بود ؟ چرا به خارج از كشور رفت ؟ آيا بواقع امكان فعاليت در ايران را نداشت ؟ آيا عرصه بر او آنقدر تنگ بود كه راهي جز رفتن باقي نمي ماند ؟ آيا عدم اجراي كنسرت مي تواند دليلي براي ترك وطن باشد ؟ آيا در ايران احترام نداشت ؟ شهرت نداشت ؟ ... او بدنبال چيست وچرا قدم در راهي گذاشت كه پايانش نامعلوم و شايد ناخوشايند باشد ؟ او كه همه چيز خود را از اين مردم ، از دوستانش ، از كساني كه با زحمات زياد فضا را براي او فراهم كردند تا از نوازنده اي گمنام ، خواننده و آهنگسازي مشهور و بازيگري محبوب ساخته و پرداخته شود و با تمامي سختيها راه او را هموار كردند تا بسرعت پله هاي شهرت و ترقي را بپيمايد . آهنگهايش در راديو تلويزيون پخش شود ، آلبومهايش منتشر و در اولين جشنواره موسيقي پاپ فرصت اجراي صحنه اي پيدا كند و فيلمهايش بر پرده نقره اي اكران شود ، چرا به تمام داراييهاي خود پشت پا زد ؟ آيا محدوديتهاي موجود فقط مختص اوست و آيا نمي ديد بسياري از اساتيدش با سالها تجربه و تخصص در همين فضا زندگي و مشغول فعاليت هستند . آيا حمايتهايي كه از او در مقابل سيل انتقادات و اعتراضهايي كه عمدتا از طرف موسيقيدانان صورت ميگرفت را احساس نميكرد ؟ آيا پي نبرده بود كه بسياري از هم سن و سالانش وحتي آنهايي كه در آن سوي آبها زندگي ميكردند در آرزوي دستيابي به چنين موقعيتي بودند ؟
شادمهر عقيلي زاده جنوب شهر تهران درميان اين مردم بزرگ شده است . او نه لس آنجلسي است و نه ميتواند نقش آنها را بازي كند و نه اصولا جايي در بين آنها دارد . شادمهر حتي اگر آهنگهايي بسيار ريتميك و يا به سبك راك و رپ و ... هم بخواند باز هم او را با مسافر ، روح سبز ، هزار و يك شب و گل ياسش ميشناسند
بدون شك كساني كه سالها رنج دربدري و آوارگي در غربت را كشيده اند به سادگي نخواهند گذاشت جوانكي تازه از راه رسيده كه از او به عنوان سد جمهوري اسلامي در مقابل فرهنگ و موسيقي غربي نام برده ميشود يك شبه موقيعيتي را كه با خون دل بدست آورده اند را از دست آنها بدرآورد !
شايد تعبير جفتك انداختن ( بگفته يكي از هنرمندان موسيقي ) براي شادمهر عقيلي چندان خوشايند نباشد ولي او قدر خودش و زحمات و حمايتهايي كه از او شده بود و قدرجواناني كه صدايش را و سازش را دوست داشتند و مي خواستند بماند و ادامه دهد را ندانست . راهنمايي هاي دوستان دلسوزش را پاس نداشت و اكنون شخصيت ، هويت و مليت خود را در اداره مهاجرت تورنتو به زير سوال رفته ميبيند .
آيا براستي جاي او در زندان كشوري بيگانه است ؟

نظر شما چيست ؟




نخستين جشنواره سراسري موسيقي دانشجويان علوم پزشكي كشور
اولين جشنواره سراسري موسيقي دانشجويان علوم پزشكي كشور از 5 تا 7 اسفندماه سال جاري در دانشگاه علوم پزشكي و خدمات بهداشتي - درماني كردستان درسنندج برگزار ميشود .
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران ، در بخش مسابقه جشنواره سراسري موسيقي دانشجويان علوم پزشكي كشور “ تكنوازان “ گروههاي برتر موسيقي “ سنتي “ و گروههاي “ كر “ دانشجويي شركت ميكنند .
در بخش جنبي نيز گروههاي منتخب ، از نقاط مختلف كشور با هماهنگي ادارات كل فرهنگ و ارشاد اسلامي استانها شركت ميكنند .
اولين جشنواره سراسري موسيقي دانشجويان علوم پزشكي كشور توسط دفتر امور فرهنگي اجتماعي معاونت آموزش و امور دانشگاهي وزارت بهداشت ، درمان و آموزش پزشكي از 5 تا 7 اسفندماه در دانشگاه علوم پزشكي كردستان برگزار ميشود.




مركز اطلاع رساني ناجا : “ استماع نوارهاي مجاز در حريم خصوصي، مصداق آلودگي صوتي نيست ”.
به گزارش گروه دريافت خبر ايسنا ، مركز اطلاع رساني ناجا اعلام كرد : در پي انتشار خبري به نقل از مركز اطلاع رساني فرماندهي انتظامي استان فارس ، مبني بر اين كه « پخش موسيقي ، چه مجاز ، چه غير مجاز ، چه با صداي بلند و چه كوتاه در خودروهاي شخصي ، مغازه و خودروهاي كرايه جرم است » ، بدين وسيله توضيح زير اعلام ميگردد :
“ نيروي انتظامي جمهوري اسلامي با احترام به حريم شخصي شهروندان محترم ، برابر قانون با آلودگي صوتي و ايجاد مزاحمت براي سايرين برخورد ميكند و استماع نوارهاي مجاز در حريم خصوصي به گونهاي كه براي ديگران ايجاد مزاحمت نكند ، مصداق آلودگي صوتي نيست و مجاز ميباشد .




آيت الله العظمي مكارم شيرازي :
تماشاي آلات موسيقي به هنگام نواختن ، تابع حكم خود موسيقي است .

آيت الله العظمي مكارم شيرازي به استفتاء گروه فقه و حقوق خبرگزاري دانشجويان ايران درباره ي رؤيت يا نمايش آلات و ادوات موسيقي در زمان نواختن موسيقي ( غير مطرب ) پاسخ دا د .
به گزارش خبرنگار گروه فقه و حقوق ، متن اين استفتاء و پاسخ آيت الله العظمي مكارم شيرازي به شرح زير است :
با سلام و تقديم ادب و احترام ؛
به استحضار شريف ميرساند خبرگزاري دانشجويان ايران ( ايسنا ) در نظر دارد با توجه به جواز استماع موسيقي غير مطرب در قوانين جاري كشور ، نظر حضرت عالي را دربارهي رؤيت يا نمايش آلات و ادوات موسيقي در زمان نواختن موسيقي ( غير مطرب ) جويا شود .
اگر شنيدن نوعي موسيقي ( غير مطرب ) جايز باشد ، ديدن ادوات آن به هنگام نواختن چه حكمي دارد ؟ گرچه از اين ادوات براي موسيقي مطرب نيز استفاده ميشود .
پيشاپيش از بذل عنايتي كه ميفرماييد ، صميمانه سپاسگزاريم .
باسمه تعالي
ج: كليه ي صداها و آهنگهايي كه مناسب مجالس لهو و فساد است ، حرام و غير آن حلال است و تشخيص آن با مراجعه به اهل عرف خواهد بود و تماشاي آلات موسيقي به هنگام نواختن ، تابع حكم خود موسيقي است .
هميشه موفق باشيد .




برنامه هاي موسيقي در راديو
موسيقي معاصر و خنياگران در راديو

از ستاره تا خورشيد ، برنامه اي از شبكه راديويي فرهنگ صداست كه همه شب از ساعت ٢ بامداد به مدت چهار ساعت به صورت زنده از اين شبكه پخش ميشود .
از كلاسيك تا مدرن يكي از بخشهاي اين برنامه است كه همه شب ساعت ٣ بامداد اقدام به پخش موسيقي كلاسيك جهان مي كند اين برنامه طي هفته جاري كوييت براي سازهاي بادي - تريو براي ويلن - ويلن سل و پيانو اثر شوئنبرگ را پخش خواهد كرد .
صادق رحماني ، مسوول برنامه ، خانمها زهرا چاهكار و معصومه مهري تنظيم كننده اين برنامه اند .
- خنياگران ، بخشي از برنامه نيستان است كه به كوشش دفتر موسيقي شبكه فرهنگ صدا تهيه و روزهاي سه شنبه ساعت ٣٠ /١٢ از اين شبكه پخش ميشود .
اين برنامه روز دوشنبه ٧/١١/٨١ تحليلي خواهد داشت بر فرهنگ فولكوريك در زمينه نغمه ها و موسيقي محلي و زمينه هاي پيدايش نغمه ها ، در دستگاههاي مختلف گيلان ، و چگونگي ماندگاري آنها گفت و گو با اساتيد و كارشناسان موسيقي ( ساز و آواز ) خنياگران روزهاي سه شنبه و چهارشنبه موسيقي نواحي خراسان و ايلام را بررسي ميكند .
غلامرضا ملكوتي مسوول اين برنامه است .
- موسيقي معاصر عنوان يكي از ميان برنامه هاي نيستان است كه به كوشش دفتر موسيقي شبكه فرهنگ صدا دوشنبه ها ساعت ١١ از شبكه فرهنگ صدا پخش ميشود .
موسيقي معاصر در برنامه روز دوشنبه ٧/١١/٨١ با حضور استاد منصور نريمان ( نوازنده و احياگر ساز عود در ايران و مدرس دانشكده موسيقي ) به بررسي ساز عود در موسيقي معاصر خواهد پرداخت و عود نوازي و نقش آن را در موسيقي اركستري و تكنوازي مورد بحث قرار خواهد داد .
وحيد رستگاري تهيه كننده و سردبير اين برنامه است .
شبكه ي فرهنگ صدا بر روي امواج FM رديف ٧/١٠٦ و AM رديف ٥٥٨ دريافت ميشود .




محمد رضا درويشي نامزد كتاب سال موسيقي
جلد اول دايرة المعارف سازهاي ايراني نوشته محمدرضا درويشي به عنوان نامزد كتاب سال موسيقي معرفي شد . جلد اول اين كتاب كه به خاطر پردازش و دسته بندي اطلاعات مورد ستايش پژوهشگران موسيقي شاخص جهاني قرار گرفته بود تحقيقي درباره سازهاي بومي و محلي نواحي مختلف ايران و همچنين نوازندگان چيره دست اين سازها بود . به نوشته روزنامه آفتاب يزد ، جلد دوم اين كتاب توسط درويشي در حال ويرايش نهايي است .




گفتگوي دو نسل
نامه ثمين باغچه بان و پاسخ محمد رضا درويشي

درآمد : مطلب زير ، دو نامه از دو چهره نامي موسيقي ايران است ؛ اولي نامه ثمين باغچه بان ( فرزند مرحوم جبار باغچه بان ) است كه هم اكنون نزديك به 80 سال سن دارد ( متولد 1304 ) ، وي در ايران جزو اولين معلمان هنرستان عالي موسيقي بوده است و در زمينه فولكلور هم كار جدي فراوان كرده است . نامه جناب باغچه بان به بهانه انتشار جلد اول كتاب ” دائره المعارف سازهاي ايران ” نگاشته شده و در آن برخي نكات ناگفته از موسيقي سيستان و بلوچستان آمده است . نامه دوم را جناب درويشي در پاسخ به نوشته ثمين باغچه بان نگاشته اند . نامه ها به نوعي گفت و گوي مطلوب و صميمانه و البته حاوي اطلاعات ذيقيمت از دو نسل متفاوت موسيقي ايرانند . اين دو نامه به درخواست ما از درويشي در اختيار صفحه موسيقي گذاشته شده كه با سپاس از درويشي ، خوانندگان گرامي را به خواندنشان فرا مي خوانيم .
ثمين باغچه بان 45 سال قبل در بلوچستان
پژوهشگر و هنرمند گرامي ، درويشي عزيز !
جلد اول ” دائره المعارف سازهاي ايران ” و ” موسيقي و خلسه – بلوچستان ” را خيلي وقت قبل از اين ، خواهرم برايم آورد . مي گفت كتابهاي ديگري هم لطف كرده بوديد ، اما چون با هواپيما سفر مي كرد و غير از آن ، با مچ دردي كه دارد ، حمل چمدان سنگين برايش ممكن نيست و نتوانسته بود آنها را بياورد . به خاطر اين همه لطف هر چقدر از شما تشكر كنيم ، كم است و از اينكه ما را شايسته اين هدايا دانسته ايد ، افتخار مي كنيم .
من وقتي اين دو جلد كتاب را گرفتم ، فورا بايد از شما تشكر ميكردم ، اما آدرس شما را نداشتم ، امروز يكهو متوجه شدم كه توسط ناشر آثارتان ، آقاي موسوي ، مي توانستم نامه اي برايتان بفرستم . اميدوارم پس از اينهمه تاخير ، پوزش و تشكرم را بپذيريد .
حدود چهل و پنج سال قبل از اين ، من و دوست بي نظيرم حسين ناصحي هم براي ضبط و گرد آوري موسيقي هاي بومي بلوچستان ، به آن سرزمين سفر كرده بوديم و حدود بيست روزي ، همه راههايي را كه شما رفته ايد و جاهايي را كه ديده ايد ، ما هم رفته و ديده بوديم .
” رضوي ” و ” پاليمان ” – عكاس – و ” شهميري ” – صدابردار – همكاران ما در اين سفر بودند .
خواندن كتاب ” موسيقي و خلسه – بلوچستان ” مرا ياد آن روزها و آن سفر انداخت .
در آن روزگار ، ضبط موسيقي در كپرها ، بيغوله ها و بيابانهاي بلوچستان ، به آساني امروز نبود چون هنوز ضبط روي كاست متداول نبود . امروز حتي با يك دستگاهي كه توي جيب جا مي شود ، بدون اينكه خواننده يا نوازنده متوجه بشوند ، ميشود صداي آنها را و صداي سازشان را ضبط كرد . ما يك دستگاه ضبط صوت را كه با باطري هم كار ميكرد ، به زحمت گير آورده بوديم . استفاده از اين دستگاه با باطري ، خيلي درد سر داشت ، چون باطري ها به زودي ضعيف مي شدند ، سرعت چرخش نوار كم مي شد و صداي خواننده ها و نوازنده ها به درستي ضبط نمي شد .
آن روزها مردم بومي بلوچستان كه كوچكترين آشنايي با وسايل برقي نداشتند ، از ديدن دستگاه ضبط صوت و ميكروفون جا مي خوردند و نمي توانستند به راحتي و بطور معمولي بخوانند و يا سازشان را بزنند چون نصف حواسشان پيش كارشان و نصف ديگرش متوجه دستگاه ضبط و دوربين عكاسي بود . اينها ، بخصوص پس از شنيدن صداي خودشان از دستگاه ضبط ، حيرت زده و به كلي دستپاچه مي شدند . هميشه ده – دوازده نفري بچه و بزرگ براي تماشاي دستگاه ضبط و ميكروفون و دوربين هاي عكاسي دنبال ما راه مي افتادند . ما گاهي براي تفريح ، صداي حرف زدن و خنده و شوخي آنها را هم ضبط ميكرديم . اينها وقتي صداي خودشان را از دستگاه ضبط مي شنيدند ، هم تعجب مي كردند ، هم مي ترسيدند و چند قدمي از ما فاصله مي گرفتند و به ما طوري نگاه مي كردند كه انگار موجوداتي غير از آدميزاد هستيم و از سياره اي ديگر به زمين آمده ايم . راهنماي ما در آن سفر ، جوان خيلي دوست داشتني و پر شوري بود كه عاشق كپرها ، خارخان ها ، بيغوله ها و آبادي ها و بيابانهاي بلوچستان بود . او با زبان و لهجه هاي مختلف آن سرزمين آشنا بود و جغرافياي بلوچستان را از بر بود . ما با دو جيپ سفر ميكرديم ، جيپ دومي بيشتر براي خمل پيتهاي بنزين و روغن و وسايل تعمير و پنچرگيري و آذوقه و وسايل كار بود .
در يكي از – به اصطلاح - آبادي هاي خيلي پرت و دور افتاده كه بيش از پنجاه - شست نفري جمعيت نداشت ، خواستيم اسم اين آبادي را يادداشت كنيم . از هر كدام مي پرسيديم كه ” اسم اينجا چيست ؟ ميگفتند : ... پارگان ” و چيز ديگري نمي گفتند و ما هم بالاخره نفهميديم آيا اسم اين آبادي همين است كه اينها مي گويند ، يا چيز ديگري است و نمي توانند به درستي تلفظ كنند . حتي يك دكان و حتي يك تنور در اين آبادي نبود . اينها حتما احتياجي به شكر و برنج و پنير و لوبيا و اينجور چيزها نداشتند . راهنما مي گفت : اينها در فصل تابستان اصلا احتياجي به تنور ندارند ، چون خمير را روي تخته سنگ پهن مي كنند و با گرماي آفتاب مي پزند و با شير ترش مي خورند . ما هم از آن نانها و از شير ترش خورديم ، چه خوب كه مريض نشديم ...
اينها با هيچ سازي آشنايي نداشتند ، اما موسيقي و آواز داشتند . يگانه كار اين مردم كوزه سازي بود و اين كوزه هاي بزرگ و كوچك و جور واجور ، سازهاي آنها هم بودند . با كوبيدن روي بدنه اين كوزه ها و با كوبيدن كف دست روي دهانه كوزه ها ، صداهاي زير و بم و رنگارنگي از كوزه ها بيرون مي آمد . گاهي هم دهانشان را در كوزه ها مي گذاشتند و مي خواندند و آوازشان با رنگ و طنيني ديگر از كوزه ها بيرون مي آمد .
ما اين صداها را ضبط كرده و به آرشيو اداره كل هنرهاي زيباي كشور سپرديم . نميدانم اينها و عكسهاي مربوطه تا امروز نگهداري شده يا از بين رفته .
در همين آبادي پسر بچه ده – دوازده ساله اي پيدا شد كه معلوم نبود توله گرگ است يا بچه آدميزاد ، به راحتي روي چهار دست و پا راه مي رفت و مي دويد و روي دو پايش هم راه مي رفت ، اما با زانوهاي خميده ، بسكه چهار دست و پا راه رفته بود ، زانوهايش خميده و كج رشد كرده پشتش بودند و كمي هم قوزي بود . زير آفتاب چنان سوخته و حشكيده بود كه بشكل حيوان عجيبي ديده مي شد . كر نبود اما حرف نمي زد ، فقط صدا در مي آورد . اسمش را پرسيديم ، اصلا نفهميد منظور ما چيست . بومي ها گفتند : اسمش قادر است ، اما يادش رفته ! ...
از بومي ها در مورد اين بچه توضيح خواستيم ، هر كدامشان چيزي ميگفتند . از زبانشان سر در نمي آورديم . راهنماي ما كه با زبان بلوچ و لهجه هاي مختلفش آشنا بود ، گفته آنها را تقريبا به اين صورت براي ما ترجمه كرد :
اين بچه در سه - چها سالگي بي صاحب ماند . ما اگر چيزي داشتيم به او ميداديم ، مي خورد اما سير نمي شد ، راه مي افتاد و مي رفت دنبال علف مي گشت . علف را مي كند و مي خورد . علف را خيلي دوست دارد . بزرگتر كه شد براي ” چرا ” به جاهاي دورتر مي رفت . گاهي هم دو – سه روزي پيدايش نمي شد . حالا در باغ سردارها مي چرد . باغ سردارها در دو – سه فرسخي است . سردارها به او اجازه داده اند علف هاي هرز را وجين كند و بخورد . او اصلا نمي داند پول چيست و به چه دردي مي خورد . علف هاي هرز مزد او هستند ديگر كمتر اينجاها پيدايش مي شود . گاهي سري ، مي زند اما بند نمي شود . باز راه مي افتد . مي رود ” چرا ... ”
قبل از برگشتن به تهران ، با يك آموزگار زاهداني آشنا شديم . وقتي در مورد اين بچه با او حرف مي زدم ، گفت : هنوز هم در دبستان ما بچه هايي هستند كه به ” زنگ تفريح ” مي گويند : ” زنگ علف چري .”
در يكي ديگر از آباديهاي پرت و دور افتاده ، شاهد رقص پيرمردي شديم كه مي گفتند بالاي هشتاد سال سن دارد . خيلي لاغر و بلند و آفتاب سوخته بود . چيزي كه به پايش بود ، معلوم نبود كفش است ، گيوه است ، چارق است يا چيست ، پايش هم خيلي گشاد بود . از اين شلوارهاي خشتك دار بلوچي پايش بود . خشتك گشاد و بلند شلوارش به زانويش مي رسيد ، اما يك كت معمولي پوشيده بود . عمامه و دستار داشت . بلندي دستارش تا زير كمرش بود .
از اين آبادي نهر آبي مي گذشت . درخت هاي خرما و چند تايي كپر و خارخان در اطراف نهر آب بود . ده – پانزده نفري از بلوچها و چند نفري از نوازندگان بلوچ ، در يك جاي ميدان مانندي دور هم حلقه زدند و نشستند . نوازنده ها شروع كردند به زدن و خواندن . پيرمرد رقاص كفشهايش را درآورد و گذاشت زير يكي از نخلها . آمد وسط ميدان و شروع كرد به رقص سر و گردن و مچها و شكم و كمرش را چنان ميلرزانيد و مي چرخانيد كه انگار يك رقاصه نوجوان عرب است . بدنش نرمش بدن كودكان خردسال را داشت و آن قدر سبك مي رقصيد كه انگار شاهپرك است . گاه چشمهايش را مي بست و ابروهايش مي رقصيدند . از خود بي خود شده بود . در وسط ميدان مثل يك سپيدار تنهاي پاييزي بود كه ميلرزيد و ميلرزيد و برگ مي ريخت . با بدنش شعر ميخواند ، با بدنش نقاشي ميكرد ، مجسمه مي ساخت ، با بدنش قصه مي گفت ، دعا ميكرد . با بدنش شوخي ميكرد و متلك مي پراند .
اسم راهنماي ما در آن سفر محسن شمس بود . با محسن خيلي دوست شده بوديم . بعد از بازگشتن به تهران نامه مي نوشتيم و از هم خبر مي گرفتيم . محسن دو بار هم براي ما از جنس هاي قاچاقي كه در زاهدان پيدا مي شد ، به وسيله خلباني كه دوستش بود ، هدايايي فرستاد ، اسم همسرش شهره و اسم دختر سه ساله اش شعله بود . دو – سه ماهي بعد در روزنامه ها خوانديم كه محسن شمس ، وقتي يك گروه پژوهشي را در بلوچستان راهنمايي مي كرد ، با گلوله يك ياغي بلوچ به اسم دادشاه كشته شده ... از آن روزها چهل و پنج سالي گذشت اما مثل اينكه ديروز بود .
درويشي عزيز من فقط مي خواستم به خاطر كار عاشقانه و درخشانتان به شما تبريك بگويم و تشكر كنم . اما با خواندن ” موسيقي و خلسه ” و ديدن تصاوير سازها در دائره المعارف ، كه هركدام مثل يك تاريخ مجسم هستند ، مرا به ياد سفر خودمان به بلوچستان انداخت و وادار به پر حرفي شدم . اميدوارم شور و عشق ، در دل شما و اشخاصي مانند شما هميشه روشن بماند و هرگز خاموش نشود ، همسرم از من خواست كه سلام و آفرينهاي صميمانه او را حتما به شما برسانم .
دست مريزاد و خدا نگهدار .
ثمين باغچه بان

محمد رضا درويشي :
امروز كسي در كوزه ها نمي خواند .
آقاي باغچه بان عزيز ! از اظهار لطف شما نسبت به خود در نوشتن نامه پر مهر و صمصمي تان بر خود مي بالم و از توجه تان به كتابها ، وجودم گرم مي شود . اي كاش در ايران بوديد و نسل امروز را نيز از پرتو گرم وجودتان بهره مند مي كرديد ؛ نسلي كه بشدت نيازمند شور و عشق است و نيازمند صميميت و سادگي و نيازمند اميد و رنگين كماني كه در لابلاي ذرات رقصان و رنگين و زندگي بخش اش غوطه ور شود و طراوت را احساس كند و زندگي را و بودن را گر چه كوتاه بسان رنگين كمان !
نثر ساده ، بي تكلف و روايت گونه تان انعكاسي از صافي دل و آينه ضمير شماست و اين سادگي و صميميت در عين جسارت در بيان باورها و به تصوير كشيدن تجربه ها ، ويژگي زيبا و بسيار دوست داشتني تان بوده و هست ، چنانكه نامه شما نيز مرا به سفري برد و بيست و پنج – شش سال پيش ؛ و جوانان هنرستان شبانه روزي ، آن هنرستاني كه در كوچه مقابل حسينه ارشاد بود در آن سالهاي جنجالي ،كه برگزيدگان گروه كُر آن ، موسيقي جاودانه ” رنگين كمون ” شما را خواندند . رنگين كموني كه انگار براي خود آنها ساخته شده بود ، آن جوانان به تك تك واژه ها و تك تك نت هاي رنگين كمون همان طور باور داشتند كه به پاره پاره وجود و ادراك و احساس شما و به ياد دارم كه شبها را با رنگين كمون شما به صبح مي رسانند و صبح و طلوع را با نام آفتاب و ياد شما آغاز مي كردند و حاصل اين همه ، رواني و خيال انگيزي زندگي شان بود ، زندگي هايي كه بقول اخوان ثالث در ” تابوت ستبر ظلمت نه توي مرگ اندود ” پنهان بود . چه زيبا بود تاثير و نفوذ شما و باغباني تان از باغچه هاي پر نهال .
باغچه بان عزيز !
حاصل اين همه رنج و تالم گروهي و پر گويي و پرخاش گروهي ديگر در اين دنياي پر تضاد چه بود و چه هست ؟ آيا جز آن است كه شما آن را در چنگ داريد ؟ ياد نيك را مي گويم و تاثيرتان در دل هاي پر آلام و آرامش و سادگي باطنتان را ، گر چه در هاله اي از درد و نجواي صميمي و عاشقانه تان ، گر چه دور از وطن !
بلوچستان را چه روان ديده ايد و چه زيبا پلان هايي از آن خاطرات را بر كاغذ مي آوريد ، هنوز هم سفر به بلوچستان دشوار است براي كسي كه در جست و جوي دنياهاي پر خيال و پر وهم بلوچ باشد . اما هر چه دشوارتر ، شايد شيرين تر ! شما توانستيد با عبور از دشواريها ، جغرافياي فرهنگي بكرتري را نظاره كنيد و دردهاي ديگر گونه تري را شايد !
شايد شما شيريني بيشتري را مزه كرده ايد ، خوشا به چشم هايتان و شادي به حالتان ! و هنوز مي آموزيد ؛ حتي در نامه !
آقاي باغچه بان عزيز ! امروزه به ندرت مي توان از آن كوزه هايي كه بلوچ زندگي و آب را در آن به حبس مي كشيد و ذخيره مي كرد و به جرعه مي نوشيد ، يافت اگر هم يافت شود ، نواختن آن با آنچه شما در چهل و پنج سال پيش به مشاهده نشسته ايد تا حدودي فرق كرده است . امروزه دهلكهاي پاكستاني جاي كوزه ها و صداي پر رمز و رازشان را گرفته اند ، امروزه اگر كوزه اي هم يافت شود ، ديگر بر بدنه آن نمي نوازند و در دهانه آن آوازهاي غمناك نمي خوانند و تنها با كف دست هاي آماس كرده بر دهانه آن مي كوبند تا مگر كوزه خرد شود ! و بلوچ صدايي ديگر از اعماق تاريخ خود را به فراموشي سپارد ! با همه اينها چقدر سپاسگزارم از شما براي نكته اي كه در اين خصوص به من ياد داديد . زيرا در بعضي از فرهنگها از نوعي از ايديوفون ( سازهاي خود صدا ) استفاده مي شده كه به آن ” ايديوفون خوانشي ” مي گويند . اين نوع ايديوفون امروزه در محدوده جغرافيايي ايران ديده نمي شود و خاطرات شما از سفر بلوچستان و اينكه مردم يك قريه برخي از آوازهايشان را در دهانه كوزه مي خواندند به من آموخت كه حداقل در چهل و پنج سال پيش ” ايديوفون خوانشي در ايران وجود داشته است .
آقاي باغچه بان عزيز ! امروز نه اداره كل هنرهاي زيبايي وجود دارد و نه آرشيو آن كه به همت شما و ديگر دوستانتان چون حسين ناصحي ، علي محمد خادم ميثاق ، لطف اله مبشري ، فريدون فرزانه ، غلامحسين غريب ، امين شهميري و حتي روح اله خالقي و ابوالحسن صبا تشكيل شده بود . خدا كند ضبطها و عكسهاي شما به دست افرادي افتاده باشد كه روزي از آن استفاده اي به صلاح شود . آنها قطعا اسناد و خاطرات ذيقيمتي هستند .
آقاي باغچه بان عزيز ! تصويري كه شما از رقص پيرمرد بلوج در نامه تان ارائه كرده ايد نيز خودش يك شعر است ، يك نقاشي است ، و يك نيايش است . احساس شما به مانند آفتاب است ، به مانند شاپركي در رنگين كمان . سلام مرا به همسر گرامي تان ” اولين باغچه بان ” برسانيد .

دوستدار شما - محمد رضا درويشي
22/10/1381 – تهران
منبع : روزنامه همشهري




Click to enter
استقبال بخش منطقه اي راديو بي بي سي از آلبوم ” اسم تازه ” به خوانندگي افشين فتحي

'بيقرار' برای افغانها

در ايران آلبوم موسيقی جديدی به نام " اسم تازه" با صدای افشين فتحی و شهرام فرشيد در 9 قطعه ريتميك ، آرام و رومانتيك به بازار عرضه شده که يكی از قطعات آن تحت عنوان " بی قرار " به " ملت افغانستان تقديم " شده است .
افشين فتحی پيرامون اينكه چرا قطعه " بيقرار " را به آلبوم كارهايش اضافه كرده و آن را به ملت افغانستان تقديم کرده گفت كه رنجهای ملت افغانستان به ويژه در طول سالهای اخير باعث تاثر او بوده و از طرفی زندگی نزد يك به هم افغانها و ايرانيها در طول تاريخ ميان دو ملت يك پيوند عاطفی عميق ايجاد كرده است .
آقای فتحی معتقد است كه موسيقی افغانستان حكايتگر اندوهی است كه در طول تاريخ در ميان اين ملت وجود داشته و نشانگر مشكلاتی است كه اين مردم با آن مواجه بوده اند .
وی همچنين می گويد كه موسيقی افغانستان از طرفی ارايه کننده مقاومت و صبر مردمی است كه توانسته اند در برابر سخت ترين مشكلات دوام بياورند.
او پيرامون تبادل فرهنگی در عرصه موسيقی بين هنرمندان ايرانی و افغان می گويد كه دو طرف بايد از طريق فعاليتهای مشترک هنری مثل برگزاری کنسرت كارهای خود را ارائه كنند تا روند شناسايی موسيقی دو ملت به يکديگر تقويت شود .
در يك سال گذشته كه بدليل تحولات بين المللی توجه جامعه جهانی به خصوص به افغانستان معطوف شده ، در حوزه فعاليتهای هنری در ايران نيز كارهای ارزشمندی با موضوع افغانستان ارائه شده است .
چندی قبل آلبومی تحت عنوان " ترانه های غربت " به بازار آمد كه مهرداد هويدا آهنگساز و خواننده ايرانی در آن ترانه های قديمی افغان را بازخوانی كرده بود .
فيلم " سفر قندهار " به کارگردانی محسن مخملباف ، کارگردان مشهور ايرانی ، نيز با مضمون افغانستان و مشکلات مردم آن کشور از استقبال خوبی برخوردار شد .
آقای فتحی که 35 ساله است از كودكی به کسب آموزش موسيقی پرداخته و از محضر تعدادی از اساتيد موسيقی ايران درس گرفته است . او فارغ التحصيل مهندسی پليمر از دانشگاه امير كبير تهران است و آلبوم " اسم تازه " اولين كار حرفه ای او است .

ورود به صفحه اسم تازه و شنيدن نمونه آهنگها




مقاله /
تحليل موسيقي “ فلامنكوي مدرن ” بدون تحليل ديگر انواع موسيقي ، غيرممكن است .

نيك اندام - موسيقيدان - طي مقاله اي با عنوان « نگاهي به تاريخچه موسيقي فلامنكوي ايران » به بررسي و تحليل اين هنر پرداخته است .
به گزاش سرويس پژوهش ايسنا ، در اين مقاله كه در نخستين همايش موسيقي فلامنكو ارايه شد ، آمده است ؛ آنچه مسلم است ما در دوره تركيب فرهنگها قرار داريم و موسيقي فلامنكو مدرك موثقي دال بر اين مطلب است نمونه اي بديهي در جهان ، فرهنگي كامل و منحصر به فرد با ريشه هاي تركيبي ؛ بايد به ياد داشت كه فلامنكو تركيبي از موسيقيهاي اقوام مختلفي از جهان است كه زندگي كردن با انواع موسيقيها را به ما ميآموزد و فلامنكوي جديد انعكاس ابعاد گوناگون به هم چسبيده در حيات كنوني اين هنر است .
بررسي و تحليل موسيقي فلامنكوي مدرن بدون بررسي و تحليل انواع موسيقي ديگر كه بر اين موسيقي تاثيرگذار بوده اند غير ممكن و دور از ذهن به نظر ميرسد ، بنابراين ابتدا بايد تاثير انواع موسيقي ديگر و ريشه هاي آنان و نقاط مشترك آنان را جست تا بتوان به طور دقيق آن را بررسي كرد.
سده 70 نقطه اي جديد در موسيقي فلامنكو است ، نوازندگان فلامنكو ، بطور گسترده اي با نوازندگان جز ارتباط برقرار ميكنند .
پدر وايچورالده اولين كسي در اسپانيا بود كه گيتار فلامنكو را در يك گروه جز جاي داد . سپس دو گروه smash , Gong از سويا نيز در طي اولين حركت به اصطلاح جنبش پيشرفت اسپانيايي ، در اين زمينه تلاشهايي انجام دادند كه البته مدت زيادي تا نابودي آن طول نكشيد .
گر چه گوال برتو گيتاريست و نوازنده ي حرفه اي سيتار كه پايه گذار گروه smash بود ، پشتكار به خرج داده است و پس از سالها تعدادي آثار جذابتر از تجربياتش را ارايه داده است .
به احتمال قوي گوال برتو كسي است كه راههاي صحيحتر و كاملتري را دنبال كرد و در اثري مهم كه با همكاري مورنته داشت ، شاهد تمهايي ويژه ، قاطع و سودمند در آن هستيم كه نتيجه سالها تلاش اوست .
پاكودلوسيا از سال 1977 ارتباط گسترده اي با نوازندگان برجسته جز برقرار ميكند . او براي سالها آثار متعددي با نوازندگان جز چون لري كوريل ، ال دي ميولا ، جان مك لافلين و سانتانا اجرا و ضبط كرد كه انعكاس گسترده اي در پي داشت .
همچنين زماني كه او جرج پاردو و بنونت را به گروهش فراخواند. جذابيت آثارش با تاثيراتي جديد شنوندگان را شيفته و مشتاقتر ساخت .
تماس گسترده ي پاكودلوسيا با نوازندگان جز منجر به ظهور دورهاي جديد در موسيقي فلامنكو با جستجو و تحول در آكوردها ، ملوديها و هارمونيهاي ويژه ي جز است و امروز نوازندگان چون آميگو ، كانيزارس ، توماتيو و سايرين آن را به شكل خارقالعاده اي به پيش ميرانند .
شايد آغاز اين دوره ي جديد در موسيقي فلامنكو را بيشتر مرهون تلاشها و آثار پاكودلوسيا بدانيم و ليكن نبايد فراموش كرد كه اين روند تكامل راهي طولاني تر و پيچيده تر از اين چيزي است كه بتوان به راحتي از آن صحبت كرد .
راهي طولاني كه نه تنها به شخص خاص منتهي نميشود بلكه نشانه هايي از گسترش تلاقي تعداد بيشماري از فرهنگها را براي ما نمايان ميسازد و نيز بايد به خاطر داشت كه صحبت از اعتلاي موسيقي است نه يك انقلاب صنعتي ! تمام هنرمنداني كه دراين راه گام برداشتند ، از سابيكاس كه طي دوران زندگي خود در نيويورك ، درصدد ايجاد تماس فلامنكو با راك برآمد تا پاكودلوسيا كه تماس فلامنكو با جز را بي نهايت نزديك ساخت و چه نوازندگان نسل جوان فلامنكو كه آثار ارزنده اي را در رابطه با فلامنكوي جديد ارايه داده اند ، همگي در نقطه اي وجه اشتراك دارند و آن اينكه موسيقي آنها بيان احساس درونيشان در قالبي است كه آنها خودشان را به آن نزديكتر و در رابطه اي تنگاتنگ با آن ميبينند ؛ چيزي كه شايد از نظر ما نو و جديد باشد ولي همواره با آنها همراه بوده و بيان روشني از درون آنها است . نه ساختن مصنوعي و فرمولوار نوعي موسيقي و آفرينش تحولي بديع در آن كه اگر چنين بود قطعا دوامي اينچنين نمي يافت و نيز امكان حيات آن منحصر به زمان و مكاني خاص بود و مهمتر تا اين حد با شنونده ارتباطي عميق برقرار نميكرد .
چيزي كه ما از فلامنكوي جديد ميدانيم گسترش دامنه اي فضاي آكوردها در آن است ، به طوريكه آكوردها ديگر محدود به آكوردهاي مينور و ماژور معمولي نيستند و در حالتي وسيعتر از آكوردهاي ويژه ي جز در آن استفاده ميشود .
تنوع گامها براي اجراي توكه ها افزايش يافته و الزامي براي اجراي توكه در گامي خاص نيست ، استفاده از گامهاي متنوع براي اجراي توكه امري قابل ذكر است . در اركسترهاي موجود در كمپاسها نيز تغييراتي حاصل شده و ديگر اينكه فالستاها در فلامنكوي جديد پيچيده تر و پركارتر از حالت سنتي هستند ، ولي همچنان گويا و روان و شاهد استفاده ي چشمگيري از هارمونيها و ملوديهاي جز در فالستاها هستيم .
اين تاثيرات ظاهري و دريافت شده از نگاهي معمولي و نه چندان عميق است و واقعيت امر چيزيست فراتر از بيان در چند جمله كوتاه .
فلامنكوي جديد و ديد فلامنكو از زواياي موجود ديگر است . پايه هاي فلامنكو همچنان مستحكم و پايدارند . چيزي در فلامنكو نابود نشده تنها بيان آن به صورتي وسيعتر و غالبتر و از نقطه نظر زاويه اي ديگر است.
ولي باز ما شاهد روندي ديگر در رابطه با اين موسيقي هستيم . بياني ديگر از فلامنكو كه در اين گستره ي نوين جايي براي خود يافته است ؛ تماس فلامنكو با موسيقي سرخپوست .
تركيب شورآتشين فلامنكو با تونها و ملوديهاي عميق ، ماندگار و پراحساس موسيقي سرخپوست و اجراي آثار متعددي از جانب رابرت تري كودي، Native فلوتيست برجسته ي سرخپوست و روبن رومر گيتاريست فلامنكو كه چندين جايزه ارزنده را به خود اختصاص داده است .
بله اين روند همچنان ادامه دارد راهي طولاني و بي انتها و شايد همواره از خود بپرسيم كه فردا با چه چهره اي از آن مواجه خواهيم شد !
اين گسترده ي نوين ، قدرت فلامنكو را در جنبه هاي مختلف آشكارتر ساخته است . آن موسيقيي است زنده ، با شكوه و منحصر به فرد كه همواره جريان دارد در اين جريان سريع و رو به رشد ، كانته و بايلر نيز از نظر دور نمانده اند ارتباط گسترده ي رقصنده هاي فلامنكو با رقصنده هاي كلاسيك هند تاثيرات شگرفي را در حالات و حركات بايلر به وجود آورده است همچنين ارتباط خوانندگان فلامنكو با خوانندگان آمريكاي لاتين به خصوص خوانندگان آرژانتيني و نيز خوانندگان عرب ، باعث استفاده از تاكيدهاي صوتي خاصي كه برگرفته از تاثيرات آوازي اين دو ناحيه است ، شده است .
“ فلامنكوي جديد نه تنها حالت سنتي را طرد و سركوب نميكند ، بلكه با تكيه بر پايه هاي سنتي و پذيرش تاثيرات عميق و منطقي از ساير موسيقيها ، دريچه ي تازه اي از شناخت فلامنكو را براي ما ميگشايد .
اين بينش جديد باعث نزديكتر شدن و بيشتر جذب شدن دوستداران و طرفداران فلامنكو است ، چرا كه فلامنكو زندگي است و بر روند نويي در آن ، گشايش دريچه ي از ذات اصلي آن است و اين گفته ” خوزه مانوئل كابايائروبونالد ” مصداق بر اين مطلب ميباشد .
او ميگويد : وقتي من در اسپانيا ساز ميزنم ، احساس خيلي خاصي دارم ، در اين كشور چيزهايي وجود دارد كه احساس عميقي به من ميدهد ، گاهي اوقات وقتي كه فلامنكو ميشنوم ، زانو ميزنم ، قلبم قادر به تپيدن نيست ، ... با فلامنكو همان حسي را دارم كه با موسيقي خودم ؛ چيزي كه سفيدها آن را جَز مدرن مينامند .
آن يك احساس است ... درست شبيه اين مسايل ، در فلامينكو نيز صادق است . فلامنكو شبيه به بلوز است با اين تفاوت كه در اسپانيا است . به اين خاطر من هميشه با احترام به آن نزديك شده ام ، خيلي با احترام .




پايان نامه دانشجويي /
تاثير مثبت موسيقي بر سلامت رواني كودكان
بر اساس يافته هاي يك پايان نامه دانشجويي ، در مورد كودكاني كه سخت به خواب ميروند ، گوش كردن به موسيقي مناسب ، پس از مدتي مشكل را حل مي كند .
به گزارش سرويس پژوهش خبرگزاري دانشجويان ايران ( ايسنا ) ، مهناز معيري در پايان نامه كارشناسي رشته موسيقي خود با عنوان « بررسي مقدماتي حس آميزي در كودكان » آورده است : نقش آموزش موسيقي را در فعاليتهاي مختلف كودكان به ويژه در مهدهاي كودك به تجربه ميتوان دريافت و بيشتر مربيان با اين تجربه ها آشنايي دارند . آموزش مفاهيم ، واحدهاي كار، اعداد ، رنگها ، شناخت محيط طبيعي و اجتماعي اگر با شعر و موسيقي همراه باشد ، يادگيري كودك سريعتر ، عميقتر و پايدارتر خواهد بود .
در مورد كودكان دبستاني به ويژه در سالهاي آغازين دبستان ، همراه كردن آموزشها با شعر و موسيقي در يادگيري بهتر آنها بسيار موثر است . تجربه نشان داده است كه در سال اول دبستان براي آموزش خواندن به كودكان كه فعاليتي بسيار اساسي است ، اگر از موسيقي استفاده شود ، تاثير بسياري بر جاي خواهد گذاشت .
مولف در بخش ديگري افزوده است : از آنجا كه موسيقي داراي بار عاطفي و هيجاني است ، در پرورش عواطف كودكان نقش انكار ناپذير دارد ، موسيقي ميتواند بر حسب نوع خود حالتهاي غم ، شادي ، تحرك ، سكون ، خشم ، آرامش ، مهرباني ، جنگاوري ، دوستي و مانند آن ايجاد كند .
پرورش احساسات مثبت كودكان از طريق موسيقي به سلامت رواني آنها كمك ميكند . موسيقي وسيله اي است براي پرورش حس زيبايي شناسي كودكان .
كودكي كه با موسيقي آشنا ميشود يا آن را ميآموزد ، زيبايي آهنگها و صداها را بهتر تشخيص مي دهد و موسيقي طبيعت را عميقتر احساس ميكند ، پرورش حس زيبايي شناسي در زمينه موسيقي سبب ميشود كه كودك در ساير رشته هاي هنري نيز زيبايي ها را بهتر درك كند و اين احساس خود را تعميم دهد .
محقق همچنين در بخش ديگري آورده است : پرورش دقت ، تمركز ، حافظه ، نظم فكري و نيز خوب ديدن و خوب شنيدن از ديگر تاثيرات موسيقي است ، اما آنچه مهمتر از همه ي اينهاست ، پرورش خلاقيت كودكان است . خلاقيت از با ارزشترين سرمايه هاي انساني به شمار ميآيد و در واقع اساس علم ، فرهنگ ، هنر و تمدن بشري بر آن استوار است .
كودكان معمولا از نظر رفتاري مشكلاتي دارند كه اگر پيش از تثبيت آنها به موقع به آنها توجه شود ، بر طرف كردنشان چندان دشوار نيست . رفتارهايي كه مي توان به كمك موسيقي آنها را در جهت مثبت تغيير داد عبارتند از : پرخاشگري ، ناآرامي ، خجالت ، نداشتن اعتماد به نفس ، افسردگي ، اضطراب و بي نظمي .
موسيقي به ويژه اگر با شيوه گروهي انجام گيرد ، در ايجاد مهارتهاي اجتماعي لازم در كودكان نقش موثري دارد و در از بين بردن رفتارهايي چون خجالت و كمرويي از روشهاي ديگر مناسبتر است و سازگاري و همكاري كودكان را با يكديگر سبب ميشود .
گفتني است ، مهناز معيري اين پاياننامه را با راهنمايي دكتر حسن عشايري در سال 1374 در دانشكده موسيقي دانشگاه هنر تدوين كرده است .

Sunday, January 19, 2003

Click to enter شادمهر عقيلي توسط پليس مهاجرت كانادا دستگير و روانه زندان شد
شادمهر عقيلي بدليل اتمام ويزا توسط پليس مهاجرت كانادا دستگير و روانه زندان شد
وي ميبايست كانادا را ترك و به ايران و يا يك كشور ثالث برود او اوائل امسال از ايران خارج و در شهر تورنتو كانادا زندگي ميكرد
خبرهاي تكميلي



Click on to enter ● همزمان با اكران فيلم بوي بهشت در سينما آلبوم موسيقي متن آن نيز منتشر شد
آلبوم بوي بهشت با صدا و اجراي امين حيايي در دسترس علاقمندان قرار گرفت
در اين فيلم كه امين حيايي همراه با همسرش نيلوفر خوش خلق به اجراي نقش مي پردازند چند آهنگ توسط امين خوانده و با گيتار نواخته ميشود كه در تعدادي از آنها نيلوفر خوش خلق بعنوان همخوان او را همراهي ميكند

ورود به صفحه بوي بهشت و شنيدن نمونه آهنگها

ارسال پيام به امين حيايي

Saturday, January 11, 2003

خبرنامه ايران موزيك 2002 شماره 11
● آلبوم بي ريا با صداي رسول اكبريان منتشر شد
● سخني با دوستان ( پاسخي بر تيتر جنجالي يكي از هفته نامه هاي تهران در مورد شادمهر عقيلي
●? كوچ هنرمند
بدون شك شادمهر ، جوان سربه راه موسيقي ايران نبوده اما تندخوييهاي اورا مي شد كنترل كرد و با او مدارا كرد
● گفتگو با علي مراد خاني رييس مركز موسيقي
● موسيقي لس آنجلسي در تهران !
● رضا مازندراني ( هنرمند و نوازنده ) : ايرانيها از اصل موسيقي پاپ خوششان نميآيد
● علي تجويدي موسيقي دان برجسته كشور در بيمارستان بستري است
● برگزاري كنسرت موسيقي كلاسيك
● مدير كل فرهنگ و ارشاد اسلامي آذربايجان غربي : اجراي موسيقي در رستوران به اصل و شان هنر لطمه ميزند !
● حسين عليزاده در مراسم بزرگداشت خود :
افكار عقب افتاده و بحثهاي فرسايشي را درموسيقي تعطيل كنيم

Thursday, January 09, 2003

آلبوم بي ريا با صداي رسول اكبريان منتشر شد

Click on to enterآلبوم بي ريا با صداي رسول اكبريان منتشر شد
آلبوم بي ريا با صداي رسول اكبريان و آهنگسازي استاد همايون خرم ، پدرام كشتكار ، رسول اكبريان ، فرزين فردين فرد و ترانه هايي از تورج نگهبان ، مولوي ، حكيم عمر خيام ، افشين سياهپوش و ندا كارگر منتشر گرديد .
سبك آلبوم تلفيقي از پاپ و سنتي بوده و شامل 8 قطعه به نامهاي خواب پريشون ، گمشده ، مادر ، زائر ، جان دل ، گناه عشق ، غريبه آشنا و قافله عمر مي باشد .
رسول اكبريان متولد 1340 در شهر فرهنگ و هنر ، اصفهان بوده و دلبستگي خاصي به موسيقي اصيل ايراني دارد وي از سال 1364 آموزش رديفهاي موسيقي را با شنيدن نوارهاي زنده ياد محمود كريمي آغاز و در محضر اساتيد پيش كسوت و به نام اصفهان خصوصا آقاي عليرضا افتخاري آنرا ادامه و خود را تا آخر عمر شاگرد اين عزيزان ميداند .
او در مورد آلبوم بي ريا ميگويد : اين كار نتيجه تلاش جمعي از هنرمندان عزيز و گرانقدر كشور بوده و آنرا با تمام اخلاص به جوانان پر شور ، مادران با عاطفه ، پدران مهربان و سالخوردگان خردمند كشورمان تقديم و افتخار ميكنم كه دو آهنگ خاطره انگيز از جناب استاد همايون خرم را بازخواني كرده ام .

بدون شك شاخص ترين قطعه اين آلبوم “ گمشده “ از ساخته هاي جاودان استاد همايون خرم و با شعري از تورج نگهبان مي باشد كه ياد آور خاطرات بسيار دور است . قدرت و استحكام شعر وآهنگ موجب گرديده كه اين تصنيف با گذشت سالها همچنان در اذهان باقي و لطافت خود را حفظ نمايد و رسول اكبريان آنرا با صدايي گرم و دلنشين به زيبايي اجرا و رضايت خاطر استاد را فراهم نمايد چنانكه وي در گوشه اي از آلبوم ميگويد :
آهنگهاي خاطره انگيزم كه توسط خوانندگان جوان خوانده مي شود مرا به دوران جواني و خاطرات خوب آن مي برد براي آقاي اكبريان كه در اين مجموعه دو تصنيف گمشده و گناه عشق را خوانده اند آرزوي توفيق روز افزون دارم .
تصنيف گمشده با صداي رسول اكبريان
آهنگساز : همايون خرم
شاعر : تورج نگهبان


نيمه شبان تنها / در دل اين صحرا / گمشده خود را / مي جويم
رفت و / نواي غم ز طنين ترانه من / نشنود
رفت و / كلامي هم دل من دگر از غم او / نسرود
شد سپري عمري / خبر از مَه رفته من نرسيد
بين به پيامي هم / گره از دل خسته من نگشود
نيمه شبان تنها / در دل اين صحرا / گمشده خود را / مي جويم
من كه هم آوازم / با سخن سازم / راز جداييها / مي گويم
من كيَم آهي / مانده به لبها / آتش عشقي / در دل شبها / راه گريزم / مي بندد
خسته و تنها / ماه و ثريا / بر شب تارم / مي خندد
رفت و / نواي غم ز طنين ترانه من / نشنود
رفت و / كلامي هم دل من دگر از غم او / نسرود
در خلوت شبها / تنها منم
حيران به راهي / نا پيدا منم
افتاده اي از پا / در راه او
دلداده اي مست و / رسوا منم
بي پروا منم / بي پروا منم


ورود به صفحه بي ريا و شنيدن نمونه كوتاه آهنگها
نظرات و پيشنهادات شما

سخني با دوستان ( پاسخي بر تيتر جنجالي يكي از هفته نامه هاي تهران در مورد شادمهر عقيلي )
انتشار آلبوم دوم شادمهر عقيلي در خارج از كشور موجي از اظهار نظرها و صحبتهاي گوناگون را در محافل خصوصي و حتي در بين طرفداران اين هنرمند برانگيخته است و در اين ميان نشريات و سايتهاي اينترنتي نيز به فراخور سطح دسترسي به اطلاعات و گاه با پرس و جو از دوستان قديمي او مطالب و نوشته هايي را به زير چاپ برده اند كه به دليل عدم ثبت آثار ، صحت و سقم آنها در هاله اي از ابهام قرار دارد .گروهي از نشريات تنها به اطلاع رساني كوتاه در اين زمينه پرداخته ولي گروهي با درج تيترهايي جنجالي و گفتگوهايي ناقص از افراد مختلف سعي در ايجاد جنجال نموده و گاه با الفاظي ناشايست كه زيبنده هيچ مكتوب فرهنگي و هنري نيست سعي در جذب مخاطب آنهم به روش تخريبي مينمايند
عرصه موسيقي پاپ شديدا نيازمند نشرياتي اطلاع رسان ، حرفه اي ، منتقد و اثر گذار ميباشد كه متاسفانه بدليل عدم آگاهي لازم و نداشتن شناخت كافي در اين زمينه نه تنها نتوانستند از پتانسيل موجود استفاده بلكه با حاشيه پردازيهاي غير ضرور لطمات جبران ناپذيري را وارد و خود نيز در محاق توقيف قرار گرفته اند اندك نشريات فعال در اين زمينه با درج تيترهاي جنجالي ، مصاحبه هايي تحريف شده و ناقص ، ورود به حريم خصوصي افراد و گاه تخريب آنها و ... نه تنها نتوانسته اند تيراژ خود را بهبود بخشند بلكه با شكايتهاي متعدد مواجه و به ندرت شماره بيستم خود را به زير چاپ برده اند
به فرض صحت اين مدعا كه هنرمندي سرشناس از چند بيت شعر و يا چند ميزان موسيقي فرد ديگري سوء استفاده كرده باشد ميبايد ارزش يكديگر را نگه داشت و از عصيبيت هاي زود گذر پرهيز نمود چه بسا اين استفاده در سايه دوستي و همكاريهاي چندين ساله و يا بده بستانهاي آنها انجام گرفته باشد و يا صرفا بر اساس علاقه اي خاص به آن شعر و يا موسيقي باشد كه پس از فروكش كردن غبارها گاه باعث غرور براي آن شاعر و يا آهنگساز نيز مي شود
آنان كه شادمهر عقيلي را متهم به سوء استفاده از اشعار و آهنگ هايشان ميكنند به هنگام رفتنش از بدرقه كنندگان او و در صورت برگشت شايد از اولين كساني باشند كه براي استقبال از دوست قديمشان به فرودگاه مهرآباد خواهند رفت !!!

كوچ هنرمند
نيما مظفري - محدوديتهای موجود در مجوز دادن به کارهای پاپ و جو ناخوشايندی که نسبت به اين نوع از موسيقی در داخل به پا شد ، دليل اصلی هجرت امثال شادمهر بود .
- بدون شک شادمهر ، جوان سربه راه موسيقی ايران نبوده اما تندخوييهای او را می شد کنترل کرد و با او مدارا کرد.
انتشار غير مجاز آلبوم " آدم و حوا " از شادمهر عقيلی خواننده ء سفر کرده ء پاپ کشور بهانه ای شد تا به بحث پيرامون جوی که منجر به کوچ جمعی از خوانندگان محبوب داخلی به خارج شده است، بپردازيم.
پخش غير قانونی و بدون مجوز آدم وحوا به نوعی نشانهء نا اميدی شرکتهايی چون دارينوش و پيغام سحر است که هر کدام به فراخور ، برای گرفتن مجوز اين آلبوم تلاش کردند . مشابه کاری که چند سال قبل توسط ، گروه مشهور راک ، اوهام انجام شد . آنها هم با قرار دادن کامل آهنگهای تخستين آلبوم گروه ، نهال حيرت ، برروی اينترنت ، دست به نوعی انتحار زدند . اعضای گروه در مصاحبه ای با سايت "تهران اونيو" به بازگو کردن سختيهايی که بر آنان رفته بود پرداختند .
اين اتفاقات زمانی افتاد که موسيقی پاپ داخلی در حال پا گرفتن بود . جو در حال تغيير بود و اقبال عمومی بيشتر به سمت خوانندگان داخلی بود تا همتايان لوس آنجلسي شان.
اما متاسفانه با سياستهايی که اعمال شد ، بازار موسيقی داخلی با رکود روبرو شد و بسياری از شرکتهای توزيع کننده ، پخش کارهای جديد را متوقف کردند و افسوس آنکه اين اتفاقات در وزارت ارشاد کابينهء مردی افتاد که شعارش تبديل معاند به مخالف و ... است . محدوديتهای موجود در مجوز دادن به کارهای پاپ و جو ناخوشايندی که نسبت به اين نوع از موسيقی در داخل به پا شد، دليل اصلی هجرت امثال شادمهر بود.
بدون شک شادمهر ، جوان سربه راه موسيقی ايران نبوده اما تندخوييهای او را می شد کنترل کرد و با او مدارا کرد . چه بسياری از کارهايی که اينروزها در نوارفروشيها عرضه می شود اگر با معيارهای دوستان سنجيده شود ، مشکل دار تر می نمايد .
خوانندگان مهاجر را گفته هايی نظير آن جمله ء معروف کامبيز روشن روان فراری داد که در گفتگو با هفته نامه ء پيام آور ، برخوردهای تند شادمهر را به " جفتک انداختن " تشبيه کرده بود!!!
اما سوال اصلی آنجاست که اگر موسيقی شادمهر به عقيدهء بعضی دوستان صاحب نظر ، سبک است ، اگر صدای شهرام شعرباف يا مهران مديری در چارچوبهای ارشاد فالش قلمداد می شود ، آيا ما به عنوان متوليان موسيقی کشور در آن جايگاه هستيم که مردمی را که خواهان شنيدن کارهای اين خوانندگان هستند از خواسته شان محروم کنيم؟
آيا بهتر نيست انتخاب و گزينش را به مردم واگذار کنيم و عرصه را بيش از پيش برای ورود نيروهای با استعداد باز بگذاريم؟
منبع : سايت پندار

گفتگو با علي مراد خاني رييس مركز موسيقي ( پاسخ به برخي انتقادات )
- مركز موسيقي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ، دستگاهي است كه همه مسايل موسيقي را به آن مرتبط ميكند ؛ در حالي كه مقوله پژوهش و آموزش در حيطه وظايف اين مركز نيست .
- نهايت آرزوي من و همكارانمان اين است كه جشنواره موسيقي را در قالب بين المللي ببينيم .
- درويشي يك هنرمند است و هنرمندان به محض مواجهه با برخي مسائل سريعا ناراحت ميشوند .
- بودجه مركز در سال گذشته 600 ميليون تومان بوده .
- اگر جامعه اي موسيقي را به عنوان اصل و بدنه پذيرفته باشد، مشكل آن حل شده است .
- در اعطاي مجوز به آثار موسيقيائي ، صدور مجوز براي جوانان هنرمندي كه در داخل كشور فعاليت دارند در اولويت است ؛ اما به هر حال در طول سالهاي گذشته از بخشهايي كه با نظام مخالفت نداشتند ، حمايت و مشكلات آنها حل شد .
- حوزه كاري مركز موسيقي نظارت ، حمايت و پشتيباني از پژوهشهاي فعاليتهاي ميداني است .
وي افزود : همه افرادي كه به نوعي كار فرهنگي انجام ميدهند ، نياز به يك حبل المتين دارند و آن فرهنگ اصيل ماست كه به آن تكيه كنند . امروزه سالهاست كه درباره موسيقي رديفي ايران بحث ميشود ، عده اي ميگويند تنها موسيقي مقامي بايد باشد ؛ عده اي هم ميگويند اين موسيقي بايد با نوآوري همراه شود ؛ اما وظيفه مركز موسيقي حمايت از مجموعه اين مطالب و به روز نگه داشتن اين قضايا است .
به گفته علي مرادخاني ، موسيقي هر روز شاهد پديده هاي متفاوتي بوده و افزون بر بخشي از آن را كه دولت به عنوان نهاد ناظر ايجاد ميكند ، بخشي ديگر از فعاليتها را نيز جو عمومي و اجتماعي به وجود ميآورد ؛ چرا كه جامعه صاحب تفكر و منطق بوده و پديده هاي اجتماعي برآن تاثير ميگذارند .
او افزود : در تحليل اين جريانها و پديده ها به يك خروجي برخورد ميكنيم كه در اين خروجي انواع و ابعاد مختلف موسيقي ظهور و بروز مييابند ، ضمن اينكه در اين دوره پديدهاي همچون راديو و تلويزيون ، به عنوان مجموعه اي فراگير در حوزه فرهنگسازي نقش بسترهاي اصلي را ايفا ميكند .
وي ادامه داد : جريان و اصل مهم در مقوله فوق ، حركت اصيل و بدنه موسيقي است كه نبايد از آن غافل شد و اتفاقا تلاش ما در حوزه نظارت ، بر اين امر استوار است كه نگاه ما به موسيقي در نهايت جمعبندي ، توجه به اصل و بدنه موسيقي باشد .
رئيس مركز موسيقي ، خارج ساختن مبحث نظارت از آثار اساتيد تراز اول موسيقي را از جمله زمينه هاي حمايتي از آثار برتر و جريان اصيل موسيقي ذكر كرد و افزود : كدگذاري هم از جمله ديگر مباحث حمايت ما بوده است ؛ چون در همان موقع خيليها به اين مساله انتقاد داشتند ، در حالي كه امروزه همه هنرمندان تلاش دارند تا درجه بهتري را براي آثار خود دريافت كنند ، چون براي اين قبيل آثار تسهيلاتي از سوي مركز موسيقي ارائه شده است .
وي همچنين به برگزاري جشنواره موسيقي نواحي اشاره كرد و گفت : با تلاشهاي مركز و همت خود هنرمندان ، موسيقي نواحي كه در تالارها و جشنواره ها حضور داشت ، به صورت كاست و سي دي در عرصه حضور قرار گرفته و مشتريان خاص خود را باز يافته است ؛ طوري كه موسيقي نواحي به شكل يك جريان در حال شكل گيري است . ما نيز سعي داريم به مرور اين جشنواره شكل مستقل خود را بازيابد .
علي مرادخاني ، راه اندازي موزه موسيقي را با همكاري ديگر نهادهاي فرهنگي از قبيل شهرداري تهران ، مكانيزم جديد مركز موسيقي براي جمع آوري آرشيو مركزي از آثار توليد شده موسيقايي ذكر كرد و با تاكيد بر اين كه راه اندازي جشنوارههاي موسيقي آئيني ، با هدف حفظ و صيانت از موسيقي كشور بوده است ، افزود : سعي مركز موسيقي بر اين است كه جشنواره موسيقي آئيني در استانها اجرا شود تا فعاليتهاي موسيقي در تهران تمركز نيابد .
وي ادامه داد : يك مشكل ما اين است كه تمامي اتفاقات و فعاليتهاي موسيقي را دولت بايد انجام دهد ، اين ايده اشتباهي است و بايستي به مرور در جهتي حركت كرد كه جشنوارههاي مرتبط با موسيقي ، به صورت نهاد و مركز مستقل خود را اداره كنند .
او به تعمير خانه صبا با همكاري سازمان ميراث فرهنگي اشاره كرد و افزود : در هر هفته دو جلسه در خصوص نگاه ما به مكتب صبا در خانه صبا برگزار خواهيم كرد . علاوه بر اين قصد داريم تا روش و مكتب صبا را توسط كارشناسان مربوط و آشنا با اين مكتب به نسل جوان آموزش دهيم .
رئيس مركز موسيقي ، نگاه ويژه به موسيقي دفاع مقدس را نيز از جمله ديگر كارهاي مركز در استمرار بخشيدن به موسيقي اصيل و ايراني ذكر كرد .
وي درباره دلايل استعفاي ”درويشي” از دبيري جشنواره موسيقي نواحي گفت : درويشي يك هنرمند است و هنرمندان به محض مواجهه با برخي مسائل سريعا ناراحت ميشوند ، من فكر ميكنم كه در محورهاي مطرح شده از سوي محمدرضا درويشي عليرغم مباحث موجود ، مقداري شتاب زدگي در طرحها بايد از طرفين گرفته شود ، ما مشكل امكانات داريم و اگر قرار به خستگي باشد ما از همه خسته تريم ؛ چون هر روز با چالشها و موضوعات مختلفي درگير هستيم .
مرادخاني ادامه داد : بودجه مركز در سال گذشته 600 ميليون تومان بوده و از اين بودجه به اعضاي اركسترهاي ملي ، سمفونيك و كارمندان مركز حقوق پرداخته شده است ، اگر ميزان اين مبلغ از كل بودجه كسر گردد آنگاه ميبينيد كه براي كل فعاليت موسيقي چقدر بودجه در دست ما قرار دارد ، چيزي در حدود 250 ميليون تومان كه بايستي براي ديگر فعاليتهاي موسيقيائي از قبيل پشتيبانيهاي فرهنگي و علمي و ساير اقدامات مركز تنظيم گردد .
وي در عين حال اعلام كرد كه بودجه فوق به موقع در اختيار مركز موسيقي قرار نميگيرد .
رئيس مركز موسيقي با اشاره به پيگيريهاي خود از قبيل مذاكره با مسئولان كميسيون فرهنگي مجلس و سازمان مديريت و برنامه ريزي گفت : در طول اين مذاكرات ، بودجه مركز مقداري ارتقا يافته است ؛ اما با اين حال مطالبات از مركز زياد بوده و ادعاي درويشي در مورد اين كه امكانات لازم به جشنواره ارائه نشده ، درست است ؛ چون خيليها از ما طلبكار هستند كه به مرور در حال باز پرداخت آن هستيم ، اما بايد توجه داشت اين مشكل نه با مباحث مطبوعاتي بلكه با مذاكره و تفاهم حل خواهد شد .
وي افزود : اگر ما به موسيقي نواحي توجه نداشتيم ؛ پس چرا جشنواره ويژه اي را براي اين موسيقي طراحي كرديم ؟ امروزه مركز موسيقي پاسخگوي مساله اي است كه خود آن را طراحي و آغاز كرده است ، بديهي است كه چالشها و مشكلات با موفقيت در كنار هم هستند و اين در نهايت به رشد مبدل ميشود ، لذا حل اين مسائل باعصبانيت و شتابزدگي مقدور نيست .مرادخاني تاكيد كرد : ما قبول داريم امكاناتمان محدود است و همين امر مباحث زيادي را ايجاد ميكند ؛ ولي در اين جا يك سوال هم مطرح ميشود ، آيا به دليل كمبود بودجه اين برنامه ها را تعطيل كنيم خوب است يا اين كه با مساعي مشترك در رفع اين محدوديت ها بكوشيم تا در نهايت به يك نقطه مطلوب و مشترك دست يابيم ، لذا به نظر من درويشي به علت روحيه حساس هنري خود تحت فشارها و نگرانيهايش در نگاه به مسائل موجود از دبيري جشنواره انصراف داده است كه البته اين مساله حل خواهد شد .
وي درباره بين المللي شدن جشنواره موسيقي نواحي و عدم تحقق اين ادعا از سوي وي در سال گذشته گفت : موسيقي نواحي ما از امكان و تنوع زيادي برخوردار است و من اميدوارم كه شرايطي پيش آيد تا ما در اين جشنواره ها ، ارزشهاي فرهنگي خود را معرفي كنيم ، همچنان كه كشورهايي مثل آذربايجان ، تاجيكستان ، ازبكستان ، هند و چين نيز ارزشهاي موسيقي نواحي خود را به اين گونه معرفي ميكنند .او افزود : نهايت آرزوي من و همكارانمان اين است كه جشنواره موسيقي را در قالب بين المللي ببينيم ؛ اما با توجه به محدوديت امكانات ، از آنجا كه اگر مسئولي مدعي چيزي شود و فردا آن امر عملي نشود ؛ سيل انتقادات به سوي او جاري ميشود ، در تلاش هستيم تا با جذب بودجه و امكانات ، بين المللي شدن جشنواره موسيقي نواحي جامه عمل به خود بپوشد .
وي ادامه داد : ما نهادي وابسته به معاونت هنري وزارت ارشاد هستيم كه داراي امكانات مشخص است ؛ در حالي كه ما با همين امكانات محدود دايره فعاليتهاي جشنواره اي را براي معرفي موسيقي ايران بيشتر كرديم و تلاش ما در اين راه همواره بر اين بوده كه دبيران جشنواره ها از مركز موسيقي نباشند تا اينكه به مرور مستقل شوند .اين مقام مسئول وزارت ارشاد گفت : من برخي از مسائل مطرح شده در مورد موسيقي و مركز را قبول ميكنم ؛ اما بخشي از انتقادات نيز از حيطه انصاف به دور است كه من قضاوت درباره آن را به شما واگذار ميكنم . مرادخاني در خصوص اين كه به چه دليل تالار وحدت 15 شب در اختيار چكناواريان قرار ميگيرد در حالي كه اين مدت زمان به اركستر ملي تعلق نميگيرد ؟ گفت : از نظر من اين امكان براي اركستر ملي نيز فراهم است ؛ به شرطي كه هر برنامه اي در يك شب اجرا شود .
وي در پاسخ به ديگر پرسش مبني بر اين كه در گذشته هم برنامه شيرين و فرهاد 28 شب به طور متوالي توسط چكناواريان اجرا شده است ، يادآور شد : اين مساله يك اتفاق بود ، چون شيرين و فرهاد در واقع يك تست بود كه آيا سطح فرهنگي آن امكان مطرح شدن مستمر را دارد يا نه ، كه جواب پرسش مثبت بود و در طول مدت سالن پر از جمعيت بود .
رئيس مركز موسيقي تاكيد كرد : ما براي اركستر ملي زحمت زيادي كشيده ايم و فرهاد فخرالديني هم كارهاي متفاوتي را با همين اركستر انجام داده است ؛ بنابراين مخاطب يابي براي اركستر ملي از جمله برنامه هاي ما ميباشد ؛ اما اين كه 15 شب متوالي براي آن برنامه بگذاريم به بضاعت اركستر ملي وابسته است .
به اعتقاد مرادخاني ، در عين حال كنسرتها چنان چه داراي بار كيفي فرهنگي و هنري باشند ، چه فروش كنند و چه نكنند بايستي اجرا شوند و مركز نيز از اين كنسرتها حمايت ميكند .
وي در ادامه در پاسخ به گفته شهرام ناظري ، مبني بر اين كه ما نيز 30 سال براي هنر اين كشور زحمت كشيدهايم ، به ما نيز نشان هنري بدهيد ، خاطرنشان كرد : شهرام ناظري تقاضايي در اين خصوص ارايه نداده بود اما ما به شهرام ناظري هم “ نشان” ميدهيم ؛ ولي بهتر است كه ضابطه اين نشانها از دبيرخانه شوراي ارزشيابي هنرمندان پرسيده شود ؛ چون مطابق آئيننامه ما فقط پيشنهاد ميدهيم و شوراي تخصصي و دبيرخانه مسئول بررسي اين پيشنهادها است .مرادخاني ، پيرامون از رده خارج شدن سازهاي مركز موسيقي گفت : به خوبي از اين جريان آگاه هستم ، اما خريد اين سازها نياز به ارز دارد ، مثلا پيانوي تالار وحدت از رده خارج شده است ، اما به هر حال با توجه به محدوديت بودجه اي در تلاش هستيم تا سازهاي جديد را خريداري كنيم . وي درباره ضرورت اعزام هنرمندان به خارج از كشور با توجه به لزوم حمايت از وضعيت انتشار كاستها و اركسترها ابراز داشت : هنرمندان بايستي با تكنيكهاي جديد دنيا آشنا باشند ؛ هر چند كه انتشار برنامه هاي خوب اركستر سمفونيك هم از اهم برنامه هاي ما به شمار ميرود .
رئيس مركز موسيقي اظهار اميدواري كرد كه در سفرهاي آتي ، خبرنگاران نيز به منظور پوشش اخبار و انعكاس موفقيت هاي موسيقيدانان ايراني در خارج از كشور حضور يابند .
مرادخاني ، پيرامون نحوه ضابطه مندي اين اعزامها گفت : برخي از گروههاي موسيقيائي را سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي اعزام ميكند و ما فقط توصيه ميكنيم ؛ اما تذكر اين نكته ضروري است كه در يك نظام هماهنگ دولتي همه اين ها بايد در كنار هم باشند ، هر چند كه اولويت ما در اين اعزامها ، گروههاي فعال و پوياي موسيقي هستند و ما اين امر را به سازمان فرهنگ و ارتباطات در زمينه اعزامها پيشنهاد كرده ايم .به گفته اين مقام مسئول در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ، توسعه موسيقي به معناي ارزشگذاري آثار فرهنگي- هنري ايراني با هدف بالا بردن هوشمندي و درك شنوايي مجموعه مخاطبين است . او افزود : تاكنون مخالفتي با نوع موسيقي كه مباحث ارزشي جامعه را مخدوش نكند ، ابراز نشده است . رئيس مركز موسيقي ، با اشاره به اين كه اگر جامعه اي موسيقي را به عنوان اصل و بدنه پذيرفته باشد ، مشكل آن حل شده است ، گفت : برخي از مسائل را هم گذشت زمان حل ميكند ، مثل اين كه چرا تلويزيون ساز را نشان نميدهد ؟ اين موضوعات مستحدثه هستند و شايد در آن زمان شرايط ايجاب ميكرده است كه اين كار انجام نشود ، لذا توسعه از منظر فرهنگ و هنر ، روند استمراري است كه به خلق آثار هنري مداومت ميبخشد . مرادخاني ، نزديك شدن نگاه حاكميت و نگاه مردم را از جمله عوامل حل مسائل به خصوص در عرصه موسيقي باعث سيال شدن مديريت دانست و افزود : بايستي اين ديدگاهها را به هم نزديكتر كرد . بديهي است هر چه اين ديدگاهها از هم فاصله بگيرند ، قدرت مدير نيز كمتر شده و از گردونه مباحث اجتماعي بيرون ميرود . وي تصريح كرد : در حالي كه ما جلوگير وقايع اجتماعي نيستيم ، از ديدگاههاي مختلف مورد نقد هستيم ؛ اما به هر حال هدايتهايي را در اين جريانها اعمال ميكنيم ، مثلا در اعطاي مجوز به موسيقي پاپ ، شرايطي چون الحادي نبودن ، زير سوال نبردن ارزشهاي اجتماعي و توحيدي ، سوق ندادن جوانان به بي انگيزگي و افزايش اميدواري را مد نظر قرار داده ايم . رئيس مركز موسيقي ، با بيان اينكه وجود نگاهي كه كلام بيگانه در موسيقي را تداعي لهو و لعب ميداند از ديگر مشكلات موجود است ، افزود : امروز شرايطي پيش آمده كه جامعه از اين ديدگاه خارج شده است ؛ چرا كه آثار فراواني وجود دارد كه با كلام خارجي مبتني بر آزاديخواهي و مباحث انساني هستند و به صرف اين كه در يك اثر هنري كلام خارجي وجود دارد نميتوان منكر آن اثر شد . وي ادامه داد : در اعطاي مجوز به آثار موسيقيائي ، صدور مجوز براي جوانان هنرمندي كه در داخل كشور فعاليت دارند در اولويت است ؛ اما به هر حال در طول سالهاي گذشته از بخشهايي كه با نظام مخالفت نداشتند ، حمايت و مشكلات آنها حل شد .
او اضافه كرد : موسيقي يك حساسيت دارد و ما نيز براي بستن مرزها نيامده ايم و با توجه به شرايط اجتماعي و تكنولوژي قادر به اين كار نيز نيستيم .
علي مرادخاني در پايان گفت : تمام تلاشهاي ما در صدور مجوزها ، فروكش كردن خلاءهاي موجود در جامعه است ، اما به هر حال مسائلي نيز هست كه حل آنها نياز به گذشت زمان دارد .

موسيقي لس آنجلسی در تهران !
روزنامه اعتماد - ميدان وليعصر براي همه آنهايي كه دنبال آلبومهاي جديد هستند جاي كاملا شناخته شده اي است . از همان اول خيابان كه به سمت بالا حركت ميكني ، مرداني را ميبيني كه با ديدن هر جوان نزديك ميشوند و در گوشش زمزمه ميكنند : عكس ، فيلم ...
قبل از اينكه نوشتن اين گزارش را شروع كنم ، ميترسيدم نكند از روزنامه به اتهام ترويج فرهنگ بيگانه ، اشاعه منكرات ، ابتذال يا چنين چيزهايي شكايت كنند اما وقتي يادم افتاد ترانه هاي خيلي از خواننده هاي خارج از كشور و گروههاي غربي چاپ شده است و مشكلي هم براي ناشران پيش نيامده ، خيالم راحت شد .
تا همين 2 يا 3 سال پيش خودم هم از اين نوارها گوش مي كردم اما حالا ديگر فرصتش را ندارم . مگر اينكه گاهگاهي در يك ميهماني يا توي ماشين ، صداي خواننده هاي لس آنجلسي را بشنوم . حالا وقتي آدم خودش يك زماني اهل گوش كردن اين ترانه ها بوده باشد ، زماني كه بخواهد درباره آن گزارشي بنويسد ، ميماند كه چه كند . بگويد اين نوارها بد است يا خوب ؟ ابتذال است يا سرگرمي ؟ و هزار سوال ديگر كه شايد هنوز هم جواب روشني برايشان پيدا نكرده باشم .
«عبدالله كوچالي» روانشناس ميگويد : ميل و علاقه به موسيقي در تمامي انسانها وجود دارد . موسيقي ميتواند در روح و روان افراد تاثيرات مهمي بر جاي بگذارد و حتي برخي بر اين عقيده هستند كه گوش دادن به موسيقي خود يك نوع « دفاع رواني » است .
وي توضيح ميدهد : زماني كه فردي بخاطر شرايطي كه در آن قرار دارد ، دچار اضطراب ، پريشاني و آشفتگي رواني شد ميتواند با گوش سپردن به موسيقي دغدغه هاي خود را براي لحظاتي به فراموشي بسپارد و به نوعي آرامش دست يابد . ضمن آنكه گوش كردن يك موسيقي شاد در ابتداي روز ميتواند تاثير مثبتي در روحيه فرد داشته باشد و شنيدن يك آهنگ غمگين ممكن است نشاط رواني شخص را از او بگيرد .
*** ستارههاي سربي \ فانوسهاي خاموش \ من و هجوم گريه \ از ... /
راننده همانطور كه چشم به جلو دوخته است با خواننده همصدا ميشود . چند لحظه بعد من هم همان ترانه را زير لب زمزمه ميكنم و همين توجه راننده را جلب ميكند و باعث ميشود تا بتوانم سر صحبت را باز كنم . هميشه نوار گوش ميدي ؟
نه ! فقط وقتهايي كه پشت فرمون نشستم . حوصلم سر ميره از صبح تا شب بايد با هزار نفر سرو كله بزنم كه آقا كرايه ات ميشه 75 تومن نه 50 تومن . خب ، اعصابم خراب ميشه ديگه . نوار گوش مي كنم كه لااقل زياد داغون نشم . به كارم يه جورايي تنوع ميده . باعث ميشه زياد خسته نشم .
عبدالله كوچالي ميگويد : « انجام يك كار تكراري در طول روز موجب افسردگي و خستگي روحي رواني افراد ميشود حال اگر به نوعي در اين كار تنوع وجود داشته باشد تا حد بسيار زيادي اثرات مخرب آن كاهش مييابد . گوش كردن موسيقي در حين انجام كار يكي از راههاي ايجاد تنوع است » .
*** چند روز پيش به خانه يكي از دوستهايم رفته بودم تا سري به او بزنم . هنوز بعد از 6 سال در كنكور قبول نشده و بيكار است . براي همين هر وقت كه بخواهي ميتواني بروي ديدنش . در اتاقش را كه باز ميكنم صداي بلند نوار ميزند بيرون . يك خواننده ظاهرا امريكايي است و تندو تند جملاتي را تكرار ميكند . تكنو ميخواند اما چه ميگويد معلوم نيست . فقط مي فهمم نامش دكتر آلبن است چون خودش در لابه لاي آهنگ ميگويد :
به مسعود همان دوستم ميگويم : سرت درد نميگيره با اين صداي بلند ؟
ميخندد ، انگار كه بخواهد مسخره ام كند و بگويد اي بابا تو چقدر از مرحله پرتي اما نميگويد . با تكان دادن سر تعارف ميكند كه روي تخت بنشينم . آن موقع جواب ميدهد : نوار بايد صداش بلند باشه تا حال كني . سردرد كدومه ، از صبح تا شب دارم نوار گوش ميدم اونوقت سرم درد بگيره ؟! اين نوارها تموم زندگي منه . اينا نباشن ديوونه ميشم . راستي آلبوم جديد ... را داري ؟
عبدالله كوچالي ، ميگويد : « افراط در گوش كردن موسيقي اثرات منفي در پي دارد . بويژه آنكه براي بعضي افراد و بخصوص جوانان موسيقي تبديل به اعتياد ميشود و ديگر نميتوانند بدون ترانه و آهنگهايي كه به آنها دلبسته اند زندگي كنند . همين موضوع سبب ميشود تا علاوه بر آنكه از انجام كارهاي مهم در زندگيشان باز بمانند قدرت تصميم گيري صحيح را از دست بدهند و سرنوشتشان را در ترانه هاي يك خواننده خلاصه كنند يا بخواهند خود را شبيه ترانه خوان مورد علاقه شان دربياورند و به شيوه او زندگي كنند. آن موقع چون چنين كاري در ايران با توجه به فرهنگ اجتماعي ، ممكن نيست دچار نوعي سرخوردگي ميشوند و جامعه را مسوول نرسيدنشان به اهداف و آرزو هاي خود ميدانند و گاه در صدد برميآيند از جامعه انتقام بگيرند و در چنين شرايطي فرد رو به بزهكاري ميآورد . »
*** ميدان وليعصر براي همه آنهايي كه دنبال آلبومهاي جديد خوانندگان هستند جاي كاملا شناخته شده اي است . از همان اول خيابان كه به سمت بالا حركت ميكني ، مرداني را ميبيني كه با ديدن هر جوان نزديك ميشوند و در گوشش زمزمه ميكنند : عكس،فيلم ، نوار ، شو و ...
اين نوارها را از كجا ميياري ؟ كسي بهت گير نميده كه اينطور علني خريد و فروش ميكني ؟
اون اوايل كار سخت بود . نوار كم گير مياومد . راننده هاي ترانزيت كه از اونور مرز مياومدن نوارهاي جديد را هم با خودشون ميآوردن . اما حالا بعضي شوها را از ماهواره ضبط ميكنيم . از هر آلبوم يه كاست هم كه دست ما برسه ، كافيه . خودمون تكثير ميكنيم و ميفروشيم . درآمدمون هم بد نيست . اما بايد حواسمون جمع باشه چون اگه بهمون گير بدن ديگه كار تمومه . ولي چند سالي هست كه ديگه كمتر به كار ما كار دارن . بالاخره جوونها دوست دارن آهنگهاي خواننده هاي محبوبشون را گوش كنن . نميشه گفت كسي نبايد نوار گوش بده كه ! كوچالي ، ميگويد : « يكي از دلايلي كه باعث شده نوارهاي لس آنجلسي و غربي تا اين حد در بين جوانها شايع شود سختگيريهايي بود كه اوايل وجود داشت . ما جوانها را از گوش كردن به نوعي موسيقي منع كرديم بدون آنكه جايگزيني برايش داشته باشيم . به نظر من اگر قرار بود با اين نوع خاص از موسيقي برخورد شود ابتدا بايد يك جايگزين ديگر برايش پيدا ميكرديم و سپس با انجام كارهاي فرهنگي اين موضوع را در جامعه جا ميانداختيم كه مثلا آن موسيقي مخرب است و اين موسيقي جديد سازنده . برخورد قهري با اين مساله نه تنها روش مناسبي نبود بلكه شاهد هستيم كه ميزان توجه به موسيقي ممنوع از قبل هم بيشتر شده است » .
*** ماشيني با سرعت از كنارم رد ميشود . با صداي بلند نواري كه شايد تا فاصله چندين متر آنطرفتر هم به گوش برسد . سه جوان سوار آن هستند و پيداست كه براي تفريح به خيابان آمده اند اما چند قدم جلوتر ماشين متوقف ميشود . اتهام آنان در ايجاد آلودگي صوتي است .

رضا مازندراني ( هنرمند و نوازنده ) : ايرانيها از اصل موسيقي پاپ خوششان نميآيد ...
ايرانيها از اصل موسيقي پاپ خوششان نميآيد ، آنها پاپهايي را دوست دارند كه شبيه به موسيقي ايراني باشد به اين معنا كه موسيقي سنتي را در پاپ خراب و سپس ارايه كنند .
وي دلايل اين امر را غريب بودن مردم با موسيقي سنتي در سايه نشنيدن آن ذكركرد .
اين هنرمند نوازنده اضافه كرد : مشكلات موسيقي سنتي با يك جمله و خبر قابل اصلاح نيست اما در مرحله آغازين خود موزيسينها بايستي با اين مسايل به صورت صنفي برخورد كنند .
به گفته رضا مازندراني ، يك بقال امروزه از بقال همسايه حمايت ميكند ؛ در حالي كه دربارهي موسيقي اين امر صادق نيست .
وي از “ باند بازي “ به عنوان ديگر مشكل موسيقي ياد كرد و با اشاره به اين كه هنرمندان صاحب ايده ياراي ورود به اين باند را ندارند ، گفت : براساس قانوني كه وجود دارد مجوز تاسيس آموزشگاه به افرادي داده ميشود كه داراي مدرك باشند اما در عمل به افرادي برخورد ميكنيم كه مدرك نداشته و سابقه دارند .
او ادامه داد : نفس صدور مجوز آموزشگاههاي موسيقي خوب است به شرطي كه مدير آموزشگاه ثابت كند كه حرفه اصل او موسيقي است ، بخش ديگر آموزش نيز به مدرسان باز ميگردد كه به نظر من در اين امر “ پارتي بازي “ ميشود .
رضا مازندراني عقيده خود را در مورد وجود جرياني كه مانع از بسط و گسترش موسيقي اصيل ايراني است ، چنين بيان كرد : من نميدانم خاستگاه و ريشه اين جريان از كجاست اما به هر حال جرياني وجود دارد كه ميخواهد فرهنگ ما را تخريب وارتباط جوانان با آن را قطع كند .
وي با انتقاد از عدم آشنايي نسل جوان با مفاخر فرهنگي و هنري ايران خاطر نشان ساخت : در اين جريان مقصر يك شخص يا يك امر نيست اين نوازنده درباره محقق نشدن پژوهش محوري در موسيقي گفت : در كشور ما فرهنگ پژوهش و امكانات آن محدود است .
مازندراني در پايان يادآور شد : افزون بر اين اگر پژوهشهايي نيز در اين راستا انجام شود ، مساله انعكاس آن مطرح ميشود چون اگر پژوهشگر وابسته به “ باند “ نباشد ، بهترين اثر پژوهشي او نيز انعكاس نخواهد يافت و مجموعه اين عوامل زنجيرهاي است كه هنرهاي ما از جمله موسيقي رشد نكند .

محمدرضا قنبري - پژوهشگر و عضو شوراي موسيقي :
- بحث اين كه فلان موسيقي باشد يا نباشد يك بحث سياسي است تا يك بحث صرف هنري .
- اگر موسيقيدان با رعايت و دقت دانش خود به عرصه ظهور بيايد به نظر نميرسد كه با ذات و باطن مذهب منافاتي داشته باشد .
- طبيعي است كه اين جوان به راحتي موسيقي پاپ را گوش مي كند چون بخشي از خاسته هاي باطني و آرمانهاي دروني خود را در نوع شعر و تلفيق شعر و موسيقي پاپ جستجو ميكند .
محمدرضا قنبري عضو شوراي موسيقي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ، داراي دكتراي حقوق بين الملل خصوصي از دانشكده حقوق دانشگاه بمبئي است . سواران آفتاب ، غبار و با عشق سه مجموعه شعري هستند كه تا كنون از وي منتشر شده اند ، دكتر قنبري از پژوهشگران هنر ايران به ويژه موسيقي نيز هست و تحقيقات گسترده اي را در اين باره انجام داده است وي همچنين به مناسبت صدمين سالگرد تولد صبا سخناني را در تالار وحدت ايراد كرد .
فرهنگ و هنر ايران به گواهي مدارك به جاي مانده ، از قدمت و پيشينه بالايي برخودار است ، بنابراين براي ورود به بحث در صورت امكان از موسيقي ايراني بگوييد ، ويژگيهايش ، تمهايش و ريشهاش در هنر فولكور ايراني ؟
موسيقي ايراني قبل از هر چيز يك دانش گسترده بود و پيشينه بلند و تاريخي هم دارد ، قدماي اين هنر مثل فارابي و ابن سينا وقتي در حكمت نظري ، تقسيماتي را ذكر ميكنند، از رياضي نام برده و در ذيل آن از موسيقي اسم ميبرند به اين معنا كه رياضي را به ٤ شاخه تقسيم ميكنند كه آخرين آنها علم الموسيقي است ، رسالات مفصلي هم در اين زمينه نوشته اند لذا نگاه اساسي ما به موسيقي بايد دانشي باشد چون گاها ميشنويم كه برخيها ميگويند اهل موسيقي از بي شغلي دنبال اين هنر رفته اند در حالي كه موسيقي كار عشق است ، شما اگر به تاريخ موسيقي نگاه كنيد ، ميبينيد كه موسيقي صرف نظر از جنبه دانش اش ، وسيلهاي براي تزكيه و تصفيه روحي مردم بوده است ، اين نمونه ها در اشعار شعراي ايراني هم مشهود است .
چه خوش باشد آواز نرم حزين/ به گوش حريفان مست صبوح
به از روي زيباست آواز خوش / كه آن خط نفس است ، اين خط روح
و يا سعدي در جاي ديگر ميگويد :
سماع برادر نگويم كه چيست / مگر مستمع را بدانم كه كيست
گر از برج معني پرد طير او / فرشته فرو مانده از سير او
سئوال : اين ها كه شما گفتيد بيشتر در حوزه شعر و ادب بودند ، اما در زمينه آثار مكتوب موسيقيائي چه ؟
ببينيد ما در طول تاريخ پس از اسلام يك دوره فطرت داريم هماني كه مشهور به دو قرن سكوت است ، آثار قابل ذكري در اين دو قرن پيرامون موسيقي در دست نداريم ، اما پس از روزگار فارابي كه خود وي دو جلد كتاب مفصل در مورد موسيقي نوشته است . آثار مكتوب موسيقي زياد ميشوند .
الموسيقي الكبير يكي از همين كتابهاست كه امروزه به دست ما رسيده است . ابن سينا نيز مباحثي را در زمينه موسيقي باز كرده است با اين تفاوت كه وي در موسيقي نظري دست داشته است ، اما فارابي علاوه بر نظري ، موسيقي عملي را نيز نيكو ميدانست طوري كه معروف است فارابي در مجلس امير وقت با عود سه قطعه متفاوت نواخت ، در اولي همه به خواب رفتند ، در دومين قطعه همه به وجد آمدند و در سومين همه شروع به گريه كردند ، بنابراين تاريخ هنر به ما نشان ميدهد مردمي كه به موسيقي پرداخته اند مردماني فرهيخته ، دانشمند و اهل فضل بوده اند ، بعد از ابن سينا باز هم يك دوره كوتاه فطرت داريم و سپس به صفي الدين اورموي ميرسيم كه شايد بتوان ادعا كرد بعد از اسحاق موصلي ، او بزرگترين موسيقيدان شرق باشد خاتم اين هنرمندان نيز عبدالقادر مراغي است كه در نيمه دوم قرن نهم آثاري چون مقاصد الحان و جامع الحان را تاليف كرده است ، اين كتابها امروزه چاپ شده و عمق دانش موسيقي گذشتگان ما را مجسم ميسازند بعد از اين دوره به روزگار صفويان يك دوره ركود در موسيقي مكتوب مشاهده ميشود تا اينكه در زمان قاجارها دوباره گرايش به موسيقي و دانش مربوط به آن به صورت عملي اوج ميگيرد و در سالهاي بعد هم هنرمنداني پيدا شدند كه اين موسيقي عملي را با خط نت اروپائيها منظم كردند .
سئوال : يكي از ويژگيهايي كه جامعه شناسان براي فرهنگ ذكر ميكنند جهاني بودن ” فرهنگ ” است ، با اين توضيح كه ملل گوناگون نيز براي خود فرهنگ دارند حتي انسان شناسان پا را از اين هم فراتر گذاشته و معتقدند هيچ ملت ، قبيله ، طايفه و انسان بي فرهنگ وجود ندارد ، حال با توجه به اين مقوله از موسيقي ملي كه ريشه در خاستگاه فرهنگ ملي دارد ، بگوييد ؟
موسيقي ملي ما اين شانس را داشته است كه پس از انقلاب با بسته شدن دكان ابتذال بتواند خود را به قابليتهاي واقعي خود نزديك كند چون آن ها كه روزگار قبل از انقلاب را ديده اند ميدانند كه در سالهاي آخر حكومت پهلوي ، هر چيزي عنوان موسيقي داشت و اينها شبانه روز از راديو پخش ميشدند ، روند كار به گونه اي نامطلوب بود كه اساتيد موسيقي ايران شخصا استاد شجريان در سال ٥٦ اعتراض مفصلي را به اين نحوه اشاعه موسيقي به عمل آوردند كه در روزنامه هاي آن روز چاپ شد به همين دليل پس از انقلاب تا مدتي تقريبا همه چيز ساكن بود ولي بعد از دوره گذار توجه به موسيقي ايراني زياد شد و با عنايت به اين كه بخشهايي از همان موسيقي مبتذل در جامعه وجود نداشت ، موسيقي ملي ما توانست به جوهره اصلي و حقيقي خود دست پيدا كند ، اما متاسفانه به دلايلي كه نميتوانم همه را شرح دهم اين توفيق را نيافت كه به جايگاه واقعي خود نزديك شود .
سئوال : دكتر قنبري شما موسيقي را به نوع مبتذل و سالم آن تقسيم بندي كرديد ولي هيچ اشارهاي به معيارها و ترازهاي موسيقي سالم از مبتذل نكرديد ، واقعا معيارها چيست و اصولا چه كسي ميتواند منبع كارشناسي براي اين ترازها باشد ؟
وقتي ميگوييم موسيقي يك دانش است ، بايستي از همه قواعد آن دانش هم پيروي كنيم ، البته در موسيقي ذوق و ابتكارات فردي يك موسيقيدان در جاي خود قابل بررسي است ، اما اگر موسيقي را به طور كلي از قواعد اين دانش رها كنيم ، ميتوان همان را نيز موسيقي مبتذل دانست ولو اين كه از نظر تاثير در شنونده حالت ابتذال را نداشته باشد ، چرا ؟ چون از قواعد خود پيروري نكرده است ، سالها زمان ميبرد تا يك هنرمند با هزاران زحمت دانش موسيقي را فرا گرفته و با شيدائي خود آن را به صورت يك اثر هنري به جامعه عرصه كند ، لذا حرف ما اين جاست كه اگر بنا باشد هركسي با هر ميزان دانش و ذوق خود حس شنوايي جامعه را تحت الشعاع قرار دهد ، موسيقي ما وضعيت مطلوبي پيدا نخواهد كرد ، بنابراين مراكز متولي موسيقي در كشور بايستي ضمن اينكه امكانات رشد استعدادها را فراهم ميسازند ، آثار هنري را نيز پالايش كنند تا هر اثري از رسانه هاي ارتباط جمعي به عنوان يك اثر موسيقي تاثيرگذار به مردم معرفي نشود ، شادروان صبا كه اما امسال در صدمين سال تولد او هستيم جمله معروفي دارد و مبني بر اين كه سالها بايد زحمت كشيد تا گوش مردم را به شنيدن موسيقي سالم و صحيح عادت داد .
سئوال : باز هم اين جا يك سوال مطرح ميشود ، پس خواسته ها و تمايلات مردم چه ميشود ، اگر قرار باشد كه سازماني مسئوليت پالايش آثار هنري را برعهده داشته باشد كه ديگر براي مردم قدرت انتخابي باقي نميماند ؟
مردم نه در انتخاب موسيقي بلكه در انتخاب هر هنر و هر مقوله از حيات اجتماعي حق انتخاب دارند اما بايد دقت كرد منظور صبا آن است كه به حس شنوايي مردم احترام بگذاريم چون مقوله موسيقي كاملا علمي است ، در پزشكي هم همين طور است و مردم براي سلامتي خود بايد گوش جان به حرف طبيب بسپارند ، در مقولات هنري هم همين طور است البته بايستي همه اطلاعات به جامعه داده شود و جامعه مخير است كه آن را انتخاب بكند يا نه ، اما چون دايره بحث ما در اينجا موسيقي است ما قصد نداريم بگوييم موسيقي ايراني يا سمفونيك يا پاپ و راك بلكه ما ميگوييم از هر نوع موسيقي بايد نوع فاخر و ناب آن را به جامعه عرضه كرد چرا كه اعتقاد داريم مردم از هر قوم و قبيله كه باشند داراي يك حس جمالشناسي مشترك هستند و اين حس در همه دنيا صادق است ، چون زماني كه يك اثر موسيقيايي يا هنري در سطح جهاني با اقبال مواجه ميشود ، براي اين اقبال نميتوان محملي به جز جمالشناسي مشترك را پيدا كرد .
سئوال : معروف است كه هنرمندان از هنر به عنوان يك زبان جهاني و مشترك نام ميبرند ، فكر مي كنيد اين زبان مشترك در مباحث عملي داراي چه تفاوتهايي است ؟
بشر ذاتا كمال خواه است و اين كمال خواهي هم يك صفت الهي است چرا كه ذات حق كمال مطلق است عرض من اين است كه بايد سعي كرد در مقوله هنر لايه عمومي جامعه را به سوي سهل پسندي سوق ندهيم چون وقتي گوش هنر فاخر را دريافت كند هيچ گاه به كمتر از آن قانع نخواهد شد . البته ما اين را در مقوله ذوق آزمايي فردي نميگوييم اما وقتي يك رسانه جمعي با شعاع گسترده يك اثر هنري را معرفي ميكند ، اين نوع معرفي در ذائقه عمومي يك معيار خلق ميكند ، نظر ما بر اين است كه در انتخاب اين معيارها همه گونه دقت و توجه اعمال شود .
سئوال : منظور ما نيز از اين زبان مشترك تقسيم بندي بود كه امروزه از سوي برخي هنرشناسان و مراكز آكادميك براي موسيقي صورت ميگيرد آيا اين تقسيم بندي را به عنوان يك محقق موسيقي قبول داريد يا خير ؟
اين تقسيم بنديها براي سهولت كار درست است اما در مباحث ماهيتي اعتقادي به آن ندارم چرا كه گاها يك ملودي موسيقي به اصطلاح آئيني منشاء كار بزرگ موسيقي ملي قرار ميگيرد ، البته گفتني است كه شايد واژه موسيقي ملي براي موسيقي ايراني درسترين واژه ممكن باشد ، به هر حال لزوما اين تقسيم بنديها نميتواند معيار دقيق شناسائي موسيقي قرار گيرد به عنوان نمونه استاد شجريان كاستي به نام سكوت دارد كه اين كاست موسيقي اركسترال است اما همه مبنا و ملودي آن از موسيقي محلي خراسان گرفته شده است يا گلهاي صحرائي كه در گذشته از راديو ايران پخش ميشد مبنا را بر موسيقي محلي قرار داده بود .
سئوال : اين روزه شاهد بحثي هستيم مبني بر اين كه فلان موسيقي خوب است پس بماند يا آن يكي خوب نيست نماند ، فكر ميكنيد منشاء اين تفكر از كجاست كه موسيقي ايران را در تقابل با ديگر انواع موسيقي قرار ميدهد ؟
اصلا اين كه چه نوع موسيقي باشد يا نباشد ، شايديك بحث انحرافي است ، ما ميتوانيم تصور كنيم كه يك موسيقي در ذات بايد قابليتهايي را داشته باشد والا خيلي موارد هست كه در عرصه موسيقي ملي يا حتي بين المللي آن معيارهايي را كه ما لحاظ ميكنيم وجود ندارد گر چه اسم موسيقي ملي يا بين المللي را با خود به همراه دارد .
سئوال : از ديدگاه شما سرمنشاء همين تفكرات تا چه حدي در توسعه نيافتگي موسيقي ملي نقش ايفا ميكند ؟
خانواده هنر جهاني و مشترك است و اصلا بحث اين كه فلان موسيقي باشد يا نباشد يك بحث سياسي است تا يك بحث صرف هنري ، بديهي است كه همه نوع موسيقي ناب و فاخر بايستي موجود باشد چون جامعه نيازهاي متفاوتي را در حوزه موسيقي به خصوص در مقوله جوانان ميطلبد ، توجه كنيد به دليل اين كه امروزه كار فرهنگي نشده ، فرزند ٢٠ ساله من هيچگاه حوصله ندارد يك مايه آواز ايراني را از ابتدا تا انتها گوش كند ، اگر هم من بخواهم گوش كنم زياد كه حرمت مرا نگه دارد ميگويد قسمت تصنيف را گوش كن كه ازيك شور و ضرب آهنگ سنگين برخوردار است ، باز هم طبيعي است كه اين جوان به راحتي موسيقي پاپ را گوش مي كند چون بخشي از خاستههاي باطني وآرمانهاي دروني خود را در نوع شعر و تلفيق شعر و موسيقي پاپ جستجو ميكند . سئوال : افزون بر كمبود فعاليتهاي فرهنگي كه به آن اشاره داشتيد ديگر دلايل عدم ارتباط مطلوب نسل جوان با موسيقي ملي را چه ميدانيد ؟
اين نحوه ي تلقي جوانان از موسيقي ملي يا نواحي و آئيني به اين برميگردد كه شناسائي دقيق و صحيحي از موسيقي ملي توسط متوليان اين هنر و هنرمندان صورت نگرفته است ، البته اين امر در ساير حوزه هاي هنري از قبيل ادبيات نيز به چشم ميخورد طوري كه جوان امروز حوصله ندارد يك مثنوي 200 بيتي بزرگان ادب را از پيش چشم بگذراند ، اين بيحوصلگي نيز به سرگرداني نسل جوان ، هويت نايافتگي و عدم ايفاي نقش صحيح مراكز فرهنگي باز ميگردد .
سئوال : سهم موسيقي پاپ چه طور ؟
به عنوان يك دوستدار موسيقي در مفهوم عام كه اين مباحث را دنبال ميكنم به همين نتيجه ميرسم چون پاپ هم معيارهاي خاص خود را دارد و اين طوري نيست كه پاپ رها از هر قاعدهاي باشد ، تاملي بر نامهاي ماندگار در موسيقي پاپ ايراني گواه صادقي بر اين مدعا به شمار ميرود چرا كه برخي از پاپخوان ها معيارها و قالبهاي درست را مورد استفاده قرار ندادند آنچه امروزه ملاحضه ميكنيم اين است كه هر فردي به دليل اين كه قادر به پيگيري موسيقي علمي نيست و حتي زحمت زيادي را در همين موسيقي پاپ هم نكشيده است ، اثري را خلق ميكند و به جامعه ارائه ميدهد ، شما ميتوانيد ركود بسيار بالاي موسيقي پاپ را در دو سال اخيرشاهدي بر اين مدعا بگيريد و من اسم اين اشخاص را افراد تك محصولي گذاشته ام چون از اين تيپ افراد يك كاست بيشتر روانه بازار نشده و به علت عدم توفيق و اقبال اثرشان براي هميشه دفتر هنري اين شخص بسته شده است .
بايد توجه كرد در موسيقي پاپ يك مساله اي هست كه درموسيقي ملي وجود ندارد مثلا در موسيقي رديفي حداقل 6 سال زمان ميبرد تا شخص بتواند خود را در هنر عرضه كند در حالي كه اين حداقل در وضعيت پاپ ما وجود ندارد و گاه شخص بايكسال زمان يا كمتر وارد ميدان هنر ميشود ، طبيعي است كه در اين حالت اين شخص از يك در وارد نشده ، جامعه او را از درديگر خارج مي كند .
سئوال : آيا بروز اين مسائل ناشي از نبود نظارت است يا دلائل ديگري را در بطن خود دارد ؟
امروزه هيچ مركز آموزش و نظارت بر موسيقي پاپ وجود ندارد و هركسي براي خود اين حق را قائل است كه به عنوان مدرس اين دانش و فن وارد بازار كار شود ، در اين شرايط به طور طبيعي عده اي نيز محل مراجعه خواهند بود و نتيجه اين امر نيز وضعيت نابسامان موجود است كه بايد با درد و تاسف بگويم در موسيقي ايراني نيز كه آن حداقلها وجود دارد باز ما مواجه با يكسري كارهاي سطحي ، ضعيف و غير قابل ارائه به جامعه هستيم .
سئوال : امروزه مراكز زيادي وجود دارند كه در حوزه تصميمگيري براي موسيقي فعاليت ميكنند ازديدگاه شما به عنوان عضو شوراي موسيقي تكثر اين فعاليتها و حركات موازي چه تاثيري بر روند حركت موسيقي بر جاي خواهد گذاشت ؟
تعداد مراكز موسيقي در اجرا و حمايت في نفسه مشكلي ندارد اما اشكال اين تعدد در تصميم گيريهاي كلان است ما نهادي داريم به اسم مركز موسيقي كه ظاهرا متولي موسيقي كشور بوده و تحت نظارت معاونت هنري وزارت ارشاد فعاليت ميكند يك مركز هم در صدا و سيما داريم كه خود توليد كننده موسيقي است و اساسا به تشخيص خود عمل ميكند از اين طرف هم حوزه هنري را داريم كه واحد موسيقي آن با كميسيونهاي مربوطه عمل ميكند و يا ساير دستگاه ها لذا ضرورت دارد همه اين دستگاهها در ديدگاههاي كلان به موسيقي با وحدت نظر عمل كنند .
سئوال : آيا تا كنون در اين ديدهاي كلان با وحدت نظر عمل شده است يا خير ؟
از كارهايي كه ديده ميشود چنين بر ميايدكه به اين وحدت نظر چندان نزديك نشده ايم ، گر چه در مقولاتي هم اشتراك نظرهايي ديده ميشود امروزه عليرغم اين كه موسيقي در دانشگاهها تدريس ميشود يك پژوهشگاه موسيقي به معناي آكادميك آن وجود ندارد تا محققان بتوانند از اين طريق به قول ابوالحسن صبا تكليف موسيقي ايراني را روشن كنند .
سئوال : نكته ديگري كه امروزه در برخي موارد مشاهده ميشود در تقابل قرار دادن موسيقي با آموزه هاي مذهبي از سوي برخي افراد است .
من در شاني نيستم كه راجع به مسايل فقهي صحبت كنم اما آنچه مسلم است آنكه باطن دين با موسيقي صحيح ناسازگار نيست دليلش هم همان بزرگان و دانشمندان ايراني كه كتابهايي را در اين زمينه تاليف كردهاند بديهي است كه اگر آنها موسيقي را حرام ميدانستند مباشرت به يك فعل حرام - كتاب نوشتن درباره ي موسيقي- نميكردند به عنوان نمونه تام و كامل كتاب نجات ابن سينا ، النجات من الغرق في بحر ضلالات است ، يعني نجات يافتن از غرق شدن در درياي گمراهي و يكي از موضوعات همين كتاب كه انسان را از گمراهي نجات ميدهد صناعت موسيقي است لذا پذيرفتني نيست كه مقوله اي نجات دهنده از گمراهي باشد اما ماهيت خودش گمراه كننده باشد ، بسياري از بزرگان موسيقي ما نيز مردمي متدين و مقيد بوده اند طوري كه در هر مجلسي ظاهر نميشدند . در همين كتاب مقاصد الحان عبدالقادر مراغي براي يك موسيقيدان صفائي چون استعانت از خداي سبحان ، مراقبت در نوع مجلس و نوازندگي براي رضاي خدا و با نام خدا ذكر شده است .
سئوال : درست مثل ” بخشيهاي ” امروز ، اين طور نيست ؟
بله و اينها در مجموع نشان ميدهد موسيقيدانان ايراني در طول تاريخ مردماني پاك سرشت بوده اند ، البته انسان آلوده اختصاص به اهل موسيقي ندارد و در طبقه اي از اين افراد يافت ميشوند حديثي هم هست كه ميگويد وقتي عالم فاسد شد دنيا فاسد ميشود همان طوري كه ميبينيم اين حديث حتي فساد عالم را نيز محتمل گرفته است ، لذا اگر موسيقيدان با رعايت و دقت دانش خود به عرصه ظهور بيايد به نظر نميرسد كه با ذات و باطن مذهب منافاتي داشته باشد ، حتي نقل شده است كه از عارفي پرسيدند چگونه است انسان با شنيدن آواز خوش حالش دگرگون ميشود، عارف جواب داد : اين دگرگوني از حلاوت آن اواز نخستين است كه خداوند بندگانش را خطاب كرد ” الست بريكم” و بندگان اقرار كردند قالو بلي
سئوال : به نظر ميرسد كه در گذشته ميان آهنگساز ، شاعر و خواننده ، انسجام بيشتري در خلق آثار هنري وجود داشت ، نتيجه اين انسجام نيز توليد آثار ماندگار در حوزه موسيقي بود ولي به نظر ميآيد در سالهاي اخير از اين وحدت كمي كاسته شده است آيا اين امر را قبول ميكنيد ؟
بله قطعا در موسيقي ايراني تا قبل از 30-40 سال اخير اين گونه بوده و آثار ماندگاري نيز توليد شده اند اما درطول ساليان اخير نهضتي در موسيقي ايراني به وجود آمده كه در تلاش است تا اين وابستگي موسيقي ايراني را به شعر ايراني كم و تا حدودي قطع كند و به نظر من كه بانيان اين امر تا حدودي موفق هم بودند مثل نمونه كارهايي كه حسين عليزاده دردستگاه همايون يا سه گاه انجام داده و آثار خوب بدون كلام را پديد آورده است مثل نينوا يك اثر كاملا فاخر كه بدون بهره گيري از كلام آن هم به صورت اركسترال ساخته شده است .
سئوال : حال نفس اين كار درست هست يا نه و آيا اين امر در آينده به ضرر شعر و موسيقي تمام نخواهد شد ؟
اين كار قطعا با انگيزه اعتلاي موسيقي ملي انجام شده و استقبال از آن دال بر اين است كه سازنده در هدفي كه داشته موفق بوده است .
سئوال : بهتر است دوباره به مبحث انسجام هنرمندان باز گرديم .
اصولا خلق يك اثر موسيقيايي - مگر در موارد استثنايي كار دسته جمعي است تاريخ موسيقي ما نيز نشان ميدهد كه در سايه وحدت نظر ، هنرمنداني از قبيل مرحوم خالقي يا رهي معيري يا تحويدي و بيژن ترقي آثار ماندگاري توليد شده است . البته افراد معدودي چون عارف قزويني نيز وجود دارند كه به تنهايي هم شعر گفته ، هم موسيقي ساخته و هم آن را اجرا كردهاند ، اما به هر حال امروزه بيشتر كارها تخصصي شده و ذائقه كلي حركت جهان به سمت تخصصي شدن در همه زمينه ها است .
سئوال : سوال بعدي ما كه شايد به گونه اي ممكن است سوالات نخست باشد آسيب شناسي موسيقي ايراني است به عنوان يك پژوهشگر هنري عمده آسيبهاي موسيقي ملي را چه ميدانيد ؟
در پاسخ به اين سوال چند موضوع مطرح ميشود اول همان عدم سياست واحد در برخورد با موسيقي ، ديگر مساله افراط و تفريط چون در گذشته اي نه چندان دور روي يك باور غلط اعتقاد بر اين بود كه موسيقي ايراني بايد سراپا غربي شود ، امروزه هم تفكري پيدا شده كه ميگويد ما بي نياز از موسيقي دنيا هستيم و موسيقي ايراني به اندازه كافي قادر است مستقل عمل كند و وامدار هيچ جاي عالم نباشد ناگفته پيداست هر دوي اين باورها به حقيقت اصلي راه ندارد چون موسيقي ايراني تنها در سايه دوري از افراط و تفريط و بهره وري از موسيقي دنيا ميتواند خود را به كمال و تعالي برساند ، مراد من از موسيقي دنيا سازهاي بين المللي نيست بلكه استفاده از روح موسيقي ملل در موسيقي ملي است ، چنانكه غرب اين كار را سالهاست كه انجام ميدهد و در شمار زيادي از آثار موسيقيائي غرب روح موسيقي شرق گنجانده شده است ، مساله ديگر ارجگذاري به اين هنر است و به كساني كه سالها براي اعتلاي آن زحمت كشيده اند . البته بايد توجه كرد كه تشويق گاها ممكن است سرنوشت بزرگترين شخصيت هنري را براي كشور رقم زند ، اما تشويق بيقائده و سخاوتمندانه از افرادي كه شايستگي آن را ندارند ممكن است ايجاد سرخوردگي در جامعه هنري كند .
سئوال : ... و نقش آموزش و پرورش در موسيقي چه ؟
توجه به پژوهش و آموزش در موسيقي ، امري ضروري است چون تنها در سايه پژوهش است كه ميتوان به كارهاي نوين دسترسي پيدا كرد .
سئوال : و وضعيت آموزش و واحدهاي نظارتي ؟
نظارت بر اموزش موسيقي به طور حتم قادر است تا از بار مسائل كنوني موسيقي بكاهد هر چند كه در اين امر قصورهايي به چشم ميخورد .

علي تجويدي موسيقي دان برجسته كشور در بيمارستان بستري است
علي تجويدي - موسيقيدان - در بخش ICU بيمارستان لقمان حكيم بستري شده است.
تلاش خبرنگاران براي گفت وگو با پزشك معالج او و تهيه ي گزارش تصويري از اين هنرمند با وجود هماهنگي مركز موسيقي با رياست بيمارستان لقمان حكيم به نتيجه نرسيد و مدير بيمارستان لقمان حكيم ، با اين عنوان كه با روابط عمومي دانشگاه علوم پزشكي هماهنگي نشده است از ورود خبرنگاران عليرقم در دست داشتن نامه ي هماهنگي مركز موسيقي ، به بخش مراقبت تجويدي ممانعت كرد .
گفتني است : داود گنجه اي ، قائم مقام خانه موسيقي و علي مرادخاني ، رييس مركز موسيقي صبح امروز از علي تجويدي عيادت كرده و قول مساعدت و همكاري از سوي مركز موسيقي براي بهبودي و ترخيص علي تجويدي داده شده است .
آخرين خبرها خاكي است كه وي بر تخت بيمارستان در اغما به سر می برد .

برگزاري كنسرت موسيقي كلاسيك
در اين برنامه اجراي آثاري از نينو پاگانيني توسط نويد مصطفي پور اجرا ميشود
در اين برنامه قطعاتي همچون : سونات سانتيمنتاله و سونات در لا مينور و متو پرتپو و كاپريس هاي پاگايني اول تا چهارم اجرا ميشود . لازم به ذكر است كه در اين كنسرت نوازندگان پيانو نازفر حجي و گيتار حميد صائب اقاي مصطفي پور را همراهي ميكنند .
اين كنسرت در تاريخ دوشنبه 16 ديماه 1381 در تالار رودكي برگزار ميشود و علاقمندان براي تهيه بليط ميتوانند به فروشگاه بتهوون مراجعه نمايند

مدير كل فرهنگ و ارشاد اسلامي آذربايجان غربي : اجراي موسيقي در رستوران به اصل و شان هنر لطمه ميزند !
حجت الاسلام محمدباقر سپهري اظهار داشت : در اين شرايط ، گروه هنري از لحاظ ارزشي و منزلت و امنيت ماهوي آن ، خود را حفظ خواهد كرد !
وي گفت : هنر نبايد در خدمت ابتذال قرار گيرد و سو استفاده از آن براي منافع زودگذر فردي به صلاح خود هنرمند و هنر نيست .
وي ادامه داد : باز كردن فضا و اجراي موسيقيهايي در رستورانها و جاهايي اينچنيني است كه باعث ابتذال آن شده و به اصل و شان هنر لطمه ميزند .
مدير كل فرهنگ و ارشاد اسلامي آذربايجان غربي تصريح كرد : بايد نسل بعدي را از ميراث و سابقه و افتخارات فرهنگي بومي خودش آگاه ساخته و به نحو صحيح و احسن به او انتقال دهيم .
وي با عنوان اينكه بين موسيقي و ساير رشته هاي هنر فرقي نيست گفت : چون وزارت ارشاد اسلامي مولد هنر نيست و در حوزه هدايت و حمايت و نظارت بر كارهاي هنري فعاليت ميكند ، به نوعي بستر و زمينه و شرايط تحقق هنر را ايجاد ميكند .
اين كارشناس فرهنگي آموزش ، برگزاري و اجراي موسيقي و تجليل و معرفي هنرمندان را از راهكارهاي انتقال هنر به نسل بعدي عنوان كرده و گفت : يكي از راههاي انس نسل جديد با موسيقي سنتي و ميراث هنري شناساندن چهرههاي بومي و خودي و پيشكسوت ميباشد .
وي خبر از راه اندازي سايت فرهنگي هنري در استان داد و گفت : با ايجاد اين سايت تمام ظرفيتها و زمينه هاي فرهنگي و هنري مرزهاي خود استان و حتي كشور و فراتر از آن را در خواهد نورديد و ظرفيت و زيباييهاي هنري استان را براي معرفي و تبليغ و شناساندن آن به جهانيان عرضه خواهد نمود .
وي در جمع بندي اين بخش از سخنان خود افزود : مجموعه كارها و امور ذكر شده در عدم انقطاع و بريدگي هنري و ارتباط با نسلهاي حال و آينده و گذشته نقش بسزايي دارد .
حجت الاسلام سپهري با مهم ارزيابي كردن معرفي آثار و هنرمندان از طريق رسانه ها براي گسترش فرهنگ و هنر گفت : نمايش كارهاي هنري ( موسيقي و برگزاري نمايشگاهها ) از طريق تلويزيون يك تعامل بين هنرمندان و مخاطبين ايجاد كرده و بستري براي رساندن و شناسايي آثار هنرمند به مردم ميشود .
وي در خاتمه اظهار داشت: صدا و سيما جايگاه مناسبي براي شناساندن هنرمندان كه سرمايه هاي ملي و فرهنگي و هنري ما هستند ميباشد .

حسين عليزاده در مراسم بزرگداشت خود :
- افكار عقب افتاده و بحثهاي فرسايشي را درموسيقي تعطيل كنيم
دانشجويان دانشگاه تهران با برگزاري نخستين جشنواره تار نوازان شخصيت هنري حسين عليزاده - آهنگساز و نوازنده تارو سه تار- راگرامي داشتند .
به گزارش خبرنگار ايسنا روز چهارشنبه 11 دي ماه مراسم افتتاحيه اين جشنواره درتالار فردوسي دانشكده ادبيات دانشگاه تهران برگزا رشد و برگزيدگان اين جشنواره كه در مسابقه اي قطعات حسين عليزاده را با تار اجرا كرده بودند، معرفي شدند .
محمدرضا فياض منتقد موسيقي به ارائه مقاله اي درباره فعاليتهاي هنري حسين عليزاده پرداخت و او را از تاثيرگذارترين ، جسورترين و پيگيرترين افراد تاريخ موسيقي ايران ناميد و موسيقي او را هنري دانست كه نه از هم اكنون بلكه از سال ها پيش جايگاه بي بديل خود را در تاريخ موسيقي پيدا كرده است .
سپس گروههاي دانشجويي ” نرامير ” و ” مهر ” به اجراي قطعاتي از اين آهنگساز پرداختند .
حسين عليزاده در مراسم بزرگداشت خود از استادانش حسين دهلوي ، فرهاد فخرالديني ، هوشنگ ظريف . حبيب آلله صالحي ، علي اكبر شهنازي ، عبدالله دوامي و نورعلي برومند ياد كرد و گفت : من شاگرد استاداني بودم كه نه تنها موسيقي بلكه شاگردي را از آنها ياد گرفتم . آنان كساني بودند كه هيچ كدام افكار متعصبانه در موسيقي نداشتند و ميخواستند فكر ما را خلاق بار بياورند .
وي همچنين از جليل شهناز كه در بيمارستان بستري است ياد كرد و يادداشتي را در فقدان داريوش زرگري خطاب به همسر و فرزندان اين هنرمند فقيد كه چندي پيش بر اثر بيماري دار فاني را وداع گفت ، قرائت كرد . اين خالق آثاري چون ” نينوا ” ، ” پايكوبي” و ” راز نو ” در ادامه بر لزوم تفسير شيوه آموزش موسيقي تاكيد كرد و گفت : بايد با نگرشي ديگر وضعيت موسيقي را بررسي كنيم . در حال حاضر بيشترين شنوندگان موسيقي ايران را كساني تشكيل ميدهند كه ميخواهند از طريق موسيقي خاطرات خود را پيدا كنند ، درحالي كه اين هنر در زمان حال حيات دارد .
وي افزود : چيزي كه در حال حاضر اهميت دارد پاسخ به اين سوال است كه چرا ملت ما هميشه از نظر تاريخي به گذشته خود تكيه دارد و ميخواهد با آن زندگي كند ؟
ما با گذشته پيوند بسيار داريم و اين وابستگي نه به دليل استفاده از تجربه هاي قبلي بلكه براي اين است كه ما ناخودآگاه با گذشته درگير هستيم . همه ما تا مقطعي جلو مياييم و بعد زمان را متوقف ميكنيم و ميخواهيم با گذشته زندگي كنيم . اين باعث ميشود از زمان حال و آينده غافل شويم . اين تفكر در مراكز آموزشي ما هم رسوخ كرده است . استادان فقط به اندوخته هاي موسيقي در زمان گذشته تكيه ميكنند و جايي براي خلاقيت هنرجويان باقي نميگذارند .
حسين عليزاده عنوان كرد : در تمام مراكز اموزشي مدرسان ميخواهند ثابت كنند كه موسيقي داراي تاريخ ديرينه است و بايد طبق اين تاريخ پيش برود . در حالي كه در هنر بي معني است اگر صرفا به گذشته اكتفا كنيم و آن را فقط براي رسيدن به يكسري تكنيكها به كار بگيريم .
ما قطعا بايد موسيقي قديم را بشناسيم اما در عين حال بايد ازخود سوال كنيم كه با اين موسيقي چه ميخواهيم بگوييم ؟ اين همان موضوعي است كه در شرايط فعلي خدشه دار شده است .
به گفته اين نوازنده ، در كنار تدريس ساز در دانشگاهها بايد خلاقيت و استفاده از تكنيك ها به دانشجو آموزش داده شود . نبايد به او چيزي را ديكته كرد .
عليزاده به نحوه آموزش موسيقي در دانشگاهها در زمان بعد از انقلاب انتقاد كرد و گفت : بايد اين قضيه را بررسي كرد كه چرا در سالهاي بعد از انقلاب از دانشگاه ها و هنرستانها چهره هاي موسيقي كمتر بيرون آمدند ؟ متاسفانه به دليل شرايط دشوار موسيقي در سالهاي بسيار در ايران ، آموزش اين هنر تحت شرايطي قرار گرفته كه فقط حفظ ملوديها اهميت داشته است . اما حالا كه وضعيت بهتر شده در مراكز دانشگاهي بايد نگرش ديگري بر آموزش حاكم باشد . واقعا چه ارزشي دارد كه من اندوخته هاي گذشته را از بر كنم و مثلا تبديل به ميرزا حسين قلي شوم ؟ من در فراز و نشيبهاي بسيار و درمقطع خاص زماني و در اجتماعي ديگر زندگي كرده ام و تمام اينها بايد در هنرم عيان باشد .
به گزارش ايسنا ، اين آهنگساز تاكيد كرد : بايد درحوزه آموزش موسيقي تفكيك صورت گيرد ما هم به متخصص و حافظ موسيقي احتياج داريم هم به كاوشگران و محققان موسيقي هم به كساني كه در اين هنر به خلاقيت دست ميزنند . اين نكته بايد درموسيقي پاپ هم رعايت شود اين هنر را به دليل اينكه ميخواهد به طور روزمره با مردم ارتباط برقرار كند نبايد دست كم و آسان گرفت و هر هجوي را موسيقي پاپ ناميد . اين نوع از موسيقي هم براي خود هويت مستقلي دارد و بايد به آن بها داده شود . به اين دليل كه اوقات مختلف زندگي انسان موسيقيهاي مختلف ميخواهد و زماني فرد به موسيقي احتياج دارد كه در لحظه او را ارضا كند . پس بايد در اين زمينه افراد متخصص و خلاقي فعاليت كنند موسيقي پاپ را به هويت ملي ايران پيوند بزنند و آن را به ريشه هاي فرهنگي ما نزديك تر كنند .
وي بر كنار گذاشتن افكار عقب افتاده و بحثهاي فرسايشي در موسيقي تاكيد كرد و گفت : موسيقي و افكار ما مقداري منجمد شده است و بايد از اين انجماد بيرون بياييم تا بتوانيم ذهن آزاد داشته باشيم .
عليزاده به جشنواره تارنوازان اشاره كرد و افزود : مسابقه اي در كار نبوده و ما ميخواستيم به اين بهانه از هنرمندان جوان عرصه موسيقي قدرداني كنيم. در اين مراسم بهروز همتي نماينده هيات داوران بيانيه اين جشنواره را خواند و برگزيدگان را معرفي كرد كه با حضور حسين عليزاده به آنها جوايزي اهدا شد .
پيام امير باهنر ، حسين پيشكار ، نيما قهرماني ، ايمان شمس اسكندري ، ليلا باجقي ، حميد خوانساري ، ميثم قهرماني ، علي صحفي ، حسن سنائي ، آرش عزيزي ، مشير صميمي ، ساناز ستارزاده ، كوهزاد رعنايي ، رادمان توكلي ، ارژنگ سيفيزاده ، محمدمهدي وحدتي ، مريم سجده ، سعيد ميرزاده و پيام جهان ماني برگزيدگان نخستين جشنواره تار نوازان را كه به همت كانون موسيقي دانشگاه تهران برگزار شد ، تشكيل ميدادند .
در پايان اين مراسم برخي از برگزيدگان به اجراي قطعاتي پرداختند و حسين عليزاده با تار خود بداهه نوازي كرد.

Wednesday, January 08, 2003

?


خلاصه خبرهاي موسيقي و گزارشها
+++ كپي غير قانوني آلبوم آدم و حوا فاقد كيفيت مناسب بوده و با نمونه اصلي متفاوت مي باشد
+++ آلبوم آدم و حوا بصورت غير مجاز منتشر شد
+++ محمد نوري ، پنج دهه خوانندگي
+++ كاست افسانه، آخرين اثر حسين زمان به زودي روانهي بازار ميشود
+++ مراسم بزرگداشت نخستين سالگرد در گذشت سيد خليل عالينژاد - استاد تنبورنوازي- به روز ديگري موكول شد.
+++ تكذيب جدايي گروه آريان از شركت ترانه شرقي
+++ گروه آريان بزودي از شركت ترانه شرقي جدا ميشود
+++ اركستر سمفونيك تهران صدمين سالگرد تولد صبا را جشن ميگيرد
+++ اجراي گروه فرانسوي پسوفوس در تالار وحدت
+++ گفتگوي تهران آوينيو با بابك رياحي پور عضو گروه اوهام
+++ بررسي وضعيت موسيقي بانوان در ايران
+++ آلبوم اسم تازه با صداي افشين فتحي منتشر شد



? كپي غير قانوني آلبوم آدم و حوا فاقد كيفيت مناسب بوده و با نمونه اصلي متفاوت مي باشد
در پي انتشار غير قانوني آلبوم آدم و حوا به خوانندگي شادمهر عقيلي و درج خبر آن در نشريات و پايگاههاي اينترنتي تعداد زيادي اي ميل از علاقمندان به موسيقي دريافت كرده ايم كه چند و چون انتشار اين آلبوم را پرسيده اند . ضمن تشكر از كليه علاقمندان و بازديدكنندگان سايت ايران موزيك 2002 به اطلاع ميرسانيم :
الف - شادمهر عقيلي خواننده و آهنگساز اين آلبوم كه هم اكنون در كانادا بسر ميبرد اعلام كرده است كه كپي غير مجاز اين آلبوم از سوي او انجام نگرفته و اينگونه كپي ها فاقد كيفيت مناسب مي باشند

ب - با تلاشهاي بعمل آمده و تماس با تهيه كنندگان و طرفين قرارداد اين آلبوم اعلام كردند كه كپي غير قانوني آلبوم آدم و حوا بدليل تكثير از روي نمونه هاي آزمايشي فاقد كيفيت مناسب بوده و با نمونه اصلي متفاوت مي باشد اين نمونه هاي آزمايشي معمولا فاقد ميكس ، تنظيم و مسترينگ مناسب بوده و در مورد آلبوم آدم و حوا با نمونه اصلي كاملا متفاوت است
لازم بذكر است هنگام توليد يك آلبوم موسيقي ، در هر مرحله تعدادي نمونه تهيه و مورد تست قرار ميگيرند تا اشكالات آن برطرف گردد و گاها ممكن است كليه ميكسها ، تنظيمها ، آهنگ ، شعر و ... دستخوش تغيير گردند همچنين ممكن است تعدادي از اين نمونه هاي آزمايشي نزد افراد مختلفي باقي بماند كه ميتواند مورد سوء استفاده افراد متخلف و سودجو قرار بگيرد
براي جلوگيري از اين گونه موارد كه نوعي سرقت محسوب ميگردد و حقوق مادي و معنوي هنرمندان ، زحمات تهيه كننده اثر و مهمتر از آن حقوق مصرف كنندگان ( علاقمندان به موسيقي ) كه ميخواهند آلبومي با كيفيت مناسب و داراي شناسنامه داشته باشند ناديده گرفته ميشود . لازم است وسايل ارتباط جمعي و اطلاع رساني آگاهي هاي لازم بشرح زير را به علاقمندان بدهند :
1 - حتما از فروشگاهها و نمايندگيهاي معتبر خريد نمايند
2 - هنگام خريد به شناسنامه دار بودن آلبومهاي موسيقي توجه نموده و دقت نمايند آلبومها داراي جلد ( اينسرت ) مربوط به شركتهاي معتبر داخلي و داراي آرم و مشخصات لازم باشند
3 - از خريد هر گونه آلبوم بدون جلد و يا با جلدهاي غير شفاف و كپي جدا خودداري نمايند
4 - در صورت برخورد با موارد مشكوك مراتب را باطلاع مراجع مسئول برسانند
همچنين از كليه علاقمندان به موسيقي ، همكاران ، دست اندر كاران و فروشگاهها ، بخصوص وسايل ارتباط جمعي خواهشمنديم بمنظور جلوگيري از گسترش اين پديده زشت كه ميتواند در آينده نزديك گريبانگير بقيه آثار موسيقي گردد و از زمان طولاني تهيه آلبومها و صدور مجوز ، سوء استفاده كرده و با انتشار غير مجاز و قاچاق آنها ضربه اي مهلك به مجموعه فعالان اين عرصه وارد نمايد تقاضا ميشود با عدم مراجعه به بازارهاي سياه ، قاچاقچيان نوار و دستفروشان خياباني با يك همبستگي كامل به مقابله جدي با اين آفت فرهنگ و هنر بپردازند تا همگي شاهد رشد و شكوفايي هر چه بيشتر اين رشته از هنر باشيم چرا كه در شرايط ريسك بالا و عدم امنيت حرفه اي هيچ عقل سليمي حاضر به تلاش ، فعاليت و سرمايه گذاري نخواهد بود
ج - در همين رابطه سايت پندار نيز خبري در مورد آلبوم آدم و حوا منتشر ساخته است لازم بذكر است كه اگر اين سايت اطلاعات دقيق و مستندي در اين رابطه داشته باشد بمنظور صيانت از حقوق مولفين و جلوگيري از سوء استفاده هاي بيشتر مي بايست آنها در اختيار مراجع مسئول قرار دهد



? آلبوم آدم و حوا بصورت غير مجاز منتشر شد
حالا پس از مدتها از خروج شادمهر عقيلي از ايران نخستين آلبوم وي آدم و حوا بصورت غير مجاز در بازار سياه موسيقي پخش شده است و گفته مي شود طي روزهاي آينده آلبومي ديگر به نام زمستان نيز در دسترس خواهد بود. در ادامه بررسي اين آلبوم را مي خوانيم.



? محمد نوري ، پنج دهه خوانندگي
متولد 1308-فارغ التحصيل از هنرستان تاتر؛ و زبان و ادبيات انگليسي از دانشگاه تهران و مباني تاتر از دانشكدهء علوم اجتماعي - آواز را نزد خانم باغچه بان و تئوري موسيقي را نزد سيروس شهردار و فريدون فرزانه_ اساتيد هنرستان عالي موسيقي _ فراگرفت و شيوهء آواز خود را متاثر از بافت و غناي زخمه هاي اساتيدي چون حسين اصلاني ، ناصر حسيني و محمد سرير مي داند.
دههء بيست، دوران آغاز نوعي تفكر در شعر و موسيقي آوازي در ميان مردم ايران، به ويژه نسل جوان بود كه بخشي را مي توان متاثر از نشر و پخش وسيع تر موسيقي علمي و آثار فولكلور كشورهاي مختلف جهان از طريق راديو و صفحات گرامافون دانست.
"محمد نوري" در همين سالها _ سنين نوجواني_ با خواندن اشعار نويني كه بر روي نغمه هاي روز مغرب زمين و برخي قطعات كلاسيكِ آوازي سروده شده بود ، كار خواندگي را آغاز كرد. او طي سالهاي بعد با تكيه به تحصيلات هنرستاني و دانشگاهي خود توانست هويت مستقلي به اين انديشه و گرايش ببخشد و با اجراي آثار اساتيدي كه قبلا ذكر آنها رفت ، فضاي متفكرانه اي به گونهءآوازي خويش بخشيد.
آوازهاي اين استاد طي پنج دهه در ميان سه نسل، شان و اعتبار ويژه اي كسب نموده است.اين هنرمند در حاشيهء سالهاي پرتلاش، با اجراي بيش از سيصد قطعهء آوازي ، تقرير و ترجمهء مقالات و سرودن اشعاري از ترانه هاي ماندگار ، بيش از پيش خودرا در دل مردم اين مرزو بوم جا كرد.
او اخيرا چند اجرا به نفع بيماران خاص داشت.
صداي او براي نسل گذشته ياد آور لحظه هاي خوب و مهرباني هاي سرشار و براي نسل امروز، آفرينندهء شيرينترين خاطرات است .
منبع : سايت پندار




? كاست افسانه، آخرين اثر حسين زمان به زودي روانهي بازار ميشود
حسين زمان در گفت و گويي كوتاه با خبرنگار هنري خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) در خصوص كاست افسانه گفت: آهنگساز اين كاست دكتر چراغعلي، تنظيم از محمدرضا عقيلي و دكتر چراغعلي و ترانهسراها نيز اكبر آزاد، رضا اشعاري و افشين سرفراز هستند به گفتهي اين هنرمند مضامين كاست افسانه شامل موضوعات سياسي -اجتماعي، عارفانه و عاشقانه هستند.
حسين زمان افزود: در اين كاست 8 قطعه با سبك پاپ اجرا شده كه يكي از اين قطعهها ترانهي قديمي ايران ايران است كه شادروان مازيار آن را خوانده بود و در كاست افسانه توسط من با همان شكل قديمي بازخواني شده است.
به گزارش ايسنا، اين هنرمند اظهار اميدواري كرد كه كاست افسانه بعد از عيد فطر در دسترس علاقمندان قرار گيرد.
حسين زمان در پايان گفت : برنامهريزيهايي را نيز براي برگزاري يك كنسرت در شب اول ژانويهي 2003 به مدت 3 شب در سالن ميلاد انجام دادهايم كه اگر روند اجرايي آن دچار مشكل نشود. اين برنامه انجام خواهد شد و براي جامعهي دانشگاهي و هموطنان مسيحي نيز تخفيف ويژه در نظر گرفته شده است.
منبع : خبرگزاري ايسنا



? مراسم بزرگداشت نخستين سالگرد در گذشت سيد خليل عالينژاد - استاد تنبورنوازي- به روز ديگري موكول شد.
به گزارش ايسنا ، اين مراسم كه طبق اعلام قبلي بنا بود با عنوان «افسانهي تنبور» در روز چهارشنبه 29 آبان 81 در آمفيتئاتر دانشكدهي علوم اجتماعي دانشگاه علامهي طباطبايي برگزار شود كه به روز ديگري كه اعلام خواهند گرديد ، موكول شد.



? تكذيب جدايي گروه آريان از شركت ترانه شرقي
محسن رجب پور مدير عامل شركت ترانه شرقي و مدير گروه آريان روز گذشته در گفتگويي با خبرنگار پندار به تكذيب خبر شنبه هفته نامه پيام آور درباره جدايي اين گروه از شركت ترانه شرقي پرداخت. وي كه مشغول برگزاري تورهاي خارجي گروه آريان است گفت كه اگرچه قرارداد اين شركت با گروه آريان تنها براي انتشار سه آلبوم است اما گمان نميكند كه اين قرارداد پايان يافته تلقي شود چرا كه طرفين در اين زمينه مشكلي ندارند و موافقت ضمني خود را نيز تابحال بارها اعلام كرده اند. او با ذكر اينكه آلبوم بعدي گروه آريان سال آينده منتشر خواهد شد گفت فعلا اين آلبوم هنوز به مرحله ضبط نرسيده است و اميدواريم همكاري هاي اين شركت با اين گروه در آينده نيز ادامه پيدا كند. وي همچنين شايعاتي مربوط به تساوي سهم همه افراد گروه آريان در اين شركت را تكذيب كرد و درصد هركدام از اعضاي اين گروه را بر اساس مسووليت آنها متغير دانست. وي همچنين شرايط مالي نوازندگان و خوانندگان اين گروه در زمينه برنامه هايي كه تابحال برگزار كرده اند را مناسب و خوب ارزيابي كرد و افزود دليلي براي اين جدايي احتمالي نمي بيند.
گروه آريان نخستين گروه موسيقي پاپ بعد از انقلاب در ايران است كه چندي پيش 14 اجراي كنسرت در سالن ميلاد برگزار كردكه بيش از 30 هزار نفر براي تماشاي آن بليت خريدند.



? گروه آريان بزودي از شركت ترانه شرقي جدا ميشود
هفته نامه پيام آور چاپ تهران در گزارشي كه روز شنبه منتشر كرد نوشت گروه آريان بزودي از شركت ترانه شرقي جدا خواهند شد تا راه براي حضور گروهي ديگر و عرضه و معرفي آن توسط شركت ترانه شرقي باز شود. اين هفته نامه بدون ذكر توضيحات بيشتر اعلام كرد كه ظاهرا قرارداد اين گروه تنها براي انتشار 3 كاست بوده است كه با انتشار آلبوم بعدي آنها به پايان مي رسد. هنوز خبري درباره عكس العمل احتمالي محسن رجب پور مخابره نشده است.

http://www.pendar.net/photos/arian11.gif



? اركستر سمفونيك تهران صدمين سالگرد تولد صبا را جشن ميگيرد
اركستر سمفونيك تهران به رهبري ايرج صهباني دو قطعه تازه پيدا شده از آثار حسين ناصحي را در كنسرتي به مناسبت صدمين سالگرد تولد ابوالحسن صبا اجرا ميكنند.
ايرج صهباني گفت: اي دو قطعه به نامهاي دشتي شماره يك و دشتي شماره دو را حسين ناصحي بر اساس دو ملودي از ابوالحسن صبا نوشته است كه به تازگي در انبار يكي از موزيسينهاي ايراني كه قبلا در راديو كار ميكرد، پيدا شده است.
وي اضافه كرد: در قسمت اول اين برنامه كه روزهاي 16 و 15 آذر ماه در تالار وحدت برگزار ميشود، اورتور غارفينگال و سمفوني ايتاليايي اثر مندلسون، دو قطعه حسين ناصحي و سپس سوليت سمفوني آوازي ”تهران” اثر محمدرضا درويشي اجرا ميشود.



? اجراي گروه فرانسوي پسوفوس در تالار وحدت
گروه توارتت پسوفوس را چهار زن تشكيل ميدهند كه آن را در سال 1997 در كنسرواتوار عالي موسيقي و رقص ليون فرانسه تاسيس كردند.
حالا آنها در ايران هستند و تالار وحدت، برنامه فشردهاي شامل اجراي يك شب كنسرت در تاريخ يكشنبه 10 آذرماه برايشان تدارك ديده است.
آياكوتاناكا و بلون لومتر نوازندگان ويولن، سيسل گراسي نوازنده ويلن آلتو واينگيريد، نوازنده ويولنسل در اين شما آثاري از موزارت، مونه ور اول را مينوازند.
آنها چندي پيش نيز در سوريه بودهاند در پنج شهر برنامه اجرا كردهاند و با دانشجويان كنسرواتوار دمشق برنامههايي كه حالت مستركلاس داشت، انجام دادهاند. در حقيقت دانشجويان، قطعاتي را براي آنان اجرا ميكردند تا بدانند در چه سطحي هستند و از تجربيات آنها استفاده ميكردند.
كاري كه براي كمتر گروه خارجي در ايران تدارك ديده شده است. دانشجويان رشته موسيقي در ايران به دليل اجراي صرف كنسرتهاي گروههاي خارجي در تالار وحدت و گراني بليت نتوانستهاند با نوازندگان آنها ارتباط برقرار كنند.
ميشل هودايه كه به تازگي در سمت وابسته فرهنگي سفارت فرانسه فعاليت ميكند، به خبرنگاران گفت: حضورگروه پسوفوس خيلي كوتاه است اما ميتواند حركت ايجاد كند. اين برنامه در حقيقت يك حالت يك ضربه قلموي نقاشي روي بوم است كه ميتواند طرحي بزرگ ايجاد كند.
اعضاي گروه نيز به خبرنگاران گفتند كه دانشجويان در صورت تمايل روز يكشنبه ساعت دو و نيم ميتوانند بعد از ديدن تمرين به صحبت بنشينند و از تجربيات آنها استفاده كنند، در بروشور گروه كوارتت پسوفوس چنين آمده است: اين گروه در مدتي كمتر از سه سال مقام چهارم مسابقه بينالمللي لندن،مقام سوم مسابقه بينالمللي اوزاكا، مقام دوم مسابقه بينالمللي ويتوريوگي فلورانس و جايزه ويژه آكادمي موزارتوم سالزبورگ را كسب كرده است در ماه سپتامبر 2001 جايزه بزرگ اول مسابقه بينالمللي كوارتت زهي بورد و همچنين جايزه مطبوعات بينالمللي را از آن خود كرد.



? گفتگوي تهران آوينيو با بابك رياحي پور عضو گروه اوهام
پيرو مصاحبهاي كه با شهرام شعرباف و شاهرخ ايزدخواه انجام داديم به سراغ عضو سابق گروه اوهام رفتيم كه از اين گروه كنارهگيري كرده است. بابك رياحي پور نوازنده گيتار بيس است و كار حرفهاي خود را با كوروش و كاوه يغمايي آغاز كرده و از آن پس با گروههاي مختلف پاپ و تلفيقي همكاري داشته است. وي متولد سال ???? است و گيتارباس را در آلمان فراگرفته و تجربيات ابتدايي اش را در همانجا بدست آورده است. بابك در حال حاضر آلبومي به نام آزمون و خطا در دست انتشار دارد كه در مراحل اخذ مجوز به سر ميبرد.

شهرام شعرباف، پس از اقامت چندماهه در كانادا، و آماده كردن آلبوم نهال حيرت براي عرضه، چندي پيش به ايران بازگشت تا سعى كند بار ديگر مقدمات رسمي شدن اوهام را فراهم آورد.

س: صحبتهاي مختلقي در مورد دلايل كنارهگيرى تو از گروه اوهام وجود دارد. ميخواستيم از زبان خودت بشنويم كه چه شده.
به دليل مهاجرت دائم شاهرخ و شهرام از ايران و عدم تمايل من به ترك وطن به ناچار از اوهام جدا شدم. البته قرار بود كه در صورت امكان من براي اجراى كنسرت و ضبط آلبوم نزد بچهها در كانادا بروم. ليكن باتوجه به تنشهاي سياسي موجود، و بعد از واقعه 11 سپتامبر، گرفتن ويزا براي يك ايراني كار بسيار دشواري شده است و به همين دليل از اين تصميم منصرف شديم. از طرفي، من علاقه داشتم كه به موسيقي شخصي خودم برسم و به اجراي كنسرت در ايران جهت معرفي آلبوم آزمون و خطا، كه به زودي به بازار عرضه خواهد شد، بپردازم. ناگفته نماند كه موسيقي اوهام جذابيتهاي خاص خودش را دارد. ولي اينكه آدم چه بهايي براي اين جذابيتها بپردازد، مسئلهاي است جدا.

س: تو فكر مىكنى كه اوهام با مهاجرتاش از ايران به كانادا پيشرفت مىكند؟
از نظر من اوهام معني اصلي خود را در ايران پيدا ميكند و با توجه به مهاجرت دوسوم گروه از ايران، به عقيده من اوهام جذابيت خود را از دست داده، در هر حال مجبور است كه در كانادا به چند صد ايراني به عنوان مخاطب بلقوه راضي باشد. اين چند صد نفر در كانادا و آمريكا كجا و اين صدها هزار جوان مشتاق ايران كجا ؟ اوهام مشكلات بسياري داشت، بخصوص سر مجوزها، اما به نظر من هنوز جا داشت كه كمي بيشتر تلاش كند. كه مستلزم اين بود كه ما و بخصوص شهرام تلاش بيشتري مي كرديم چرا كه مشكل اصلي اوهام صداي شهرام بود. آنها معتقد بودند صداي شهرام فالش است.

س: منظور كارشناس مركز موسيقي است ؟
بله و شهرام هم براي رفع اين مشكل مي توانست يك ماه دو ماه، مدتي را، به اين موضوع اختصاص دهد و به كلاس سلفژ برود، كه مطمئناً به ضررش نمي شد و شايد از اين كلاس بعدها استفادههاي بهتري ميكرد. اما به هر حال، هر كار كه با حالت زور بخواهد انجام شود ناخودآگاه نيروي دافعهاي هم بوجود مي آيد و حس بدي منتقل مي شود كه همين موضوع باعث شد تا شهرام حاضر به اين كار نشود.

س: برگرديم به مسئله موفقيت اوهام در خارج از مرزهاي ايران.
درست است كه ما طرفداران بسياري داشتيم اما طرفداران ما در ايران چند برابر طرفداران ما در آنطرف هستند. موسيقي اوهام، غير از چند آهنگ كه از سازهاي ايراني در آنها استفاده ميشد، اُريجينال و اصل نبود، اما بخاطر وجود شعرهاي فارسىْ آهنگ شاخص نشان داده ميشد. بسياري از آهنگهاي اوهام را با كيفيت بهتر و اصلتر در بين گروههاي راك مطرح دنيا ميتوانيد بيابيد. پس موسيقي اوهام شاخص و خالص نبود كه بتواند در آن طرف مكتبي بوجود آورد. به هر حال اميدوارم كه موفق باشند اما به نظر من ايران جايگاه واقعي اوهام بود.

س: يكى از مشكلاتي كه تو با شهرام و شاهرخ داشتي بر سر اين بود كه تو كاملاً به بند اوهام متعلق نبودي و در بندها و كنسرتها و كارهاى ديگر نيز مي نواختي ...
بله اين مشكل از ابتدا وجود داشت. اما به هر حال من يكي از اعتبارات اوهام به حساب مي آمدم، چون من تنها عضو اوهام بودم كه در جامعه شناختهشدهتر بود. شهرام و شاهرخ نيز هميشه مي گفتند كه «چرا تو در همه جا حضور داري؟ » در صورتيكه من موسيقي را حرفه خود ميدانستم، آنرا جدي ميگرفتم، و فقط كارم را به اوهام محدود نميكردم.

شهرام مي نشست خونه و آهنگ مي ساخت و سر هم مي كرد و من آدمي هستم كه مي خواهد با موزيسينها در ارتباط باشد. البته من براي بچهها آرزوي موفقيت ميكنم و اميدوارم تا اختلافات شخصي را كنار بگذارند و به روي موسيقي كه دل اين همه جوان را بدست آورده تمركز كنند. يكي از دلايل اختلاف من با اعضاي گروه، فعاليتم به عنوان يك موزيسين آزاد در عرصه موسيقي پاپ كشور بود. چون بچهها اعتقاد داشتند كه من به دليل عضويت در اوهام بايد فعاليتم محدود به اين گروه باشد. ولي خوب اوهام فعاليتي نداشت. از طرفي من به عنوان يك نوازنده كه تجربههاي زيادي در طى اين ساليان كسب كردم حق خودم ميدانستم كه هرجا كه لازم باشد حضور پيدا كنم و اكثر بچههايي كه در زمينه موسيقي پاپ فعاليت ميكنند از دوستان مناند و من نيز علاقمندم تا با آنها همكاري داشته باشم. كه برخلاف آن چيزي كه ممكن است برخيها تصور كنند، افرادي نيز بودند كه مي خواستند كنسرت اوهام اجرا شود. از جمله خانم خرازي و طبيعتاً افرادي نيز بودند كه ميخواستند ما را سركار بگذارند.

س: دليل اينكه اوهام نتوانست در ايران كنسرت بگذارد را چه مي دانيد؟
هنوزم كه هنوزه، ارشاد دليل اصلي برگزار نشدن كنسرت اوهام را فالش بودن صداي شهرام اعلام ميكند. اما ما خوب ميدانيم كه بزرگترين مشكل در كنسرت اوهام در زمينه تأمين امنيت بود.

س: شهرام معتقد بود كه وجود حبيب اس و غيره در برگزار نشدن كنسرت تأثير منفي داشت كه دليل يا دلائل آن هنوز هم مشخص نيست.
حبيب صبور كه شهرام او را حبيب اس مينامد، نقشي در برگزاري يا عدم برگزاري كنسرت اوهام نداشت، حتي او علاقه داشت تا اين كنسرت برگزار شود و پس از آن مديريت گروه اوهام را به عهده بگيرد و در آن روز كذايى كه من و آقاي صبور در سالن ميلاد بطور خصوصي مشغول صحبت بوديم، مسئله رد صداي شهرام توسط كارشناسان ارشاد در ميان بود و ما نميخواستيم در آن لحظه اين خبر به گوش شهرام برسد، چرا كه شهرام از لحاظ روحي در وضعيت مناسبي بسر نميبرد و من هنوز اميد داشتم تا آقاي فرهادي [مدير سالن ميلاد] كاري انجام دهد.

س: هماكنون با توجه به اينكه شهرام به ايران بازگشته، فكر مي كني باز هم اوهام كار خود را با همان تركيب قبلي يعني قبل از مهاجرت، و مثل گذشته در تهران ادامه دهد ؟
تركيب قبلي به هيچ وجه . يكي از دلايلش اين است كه شاهرخ در ايران نيست و فعلآ قصد بازگشت ندارد. از طرفي مشكل اصلي كه صداي شهرام است، هنوز پابرجاست و به همين دليل اگر بخواهيم كنسرتي اجرا كنيم و در واقع فعاليت را مجددأ از سر بگيريم، تنها راه اين است كه از يك خواننده مجوزدار دعوت به همكاري كنيم كه در كنار شهرام بخواند.

س: پس فكر مي كني كه اوهام به زودي كنسرتي شبيه به همان كنسرت كذايي كه كنسل شد برگزار كند؟
بله، اما من هنوز عضو سابق اوهام محسوب ميشوم و اگر بنا باشد كه دوباره فعاليت كنيم، احتمالاً به صورت يك پروژه خواهد بود. به اين صورت كه چند نفر دورهم جمع ميشوند و آهنگهاي اوهام (شهرام) را اجرا ميكنند. اما تصميم قطعي گرفته نشده چون شهرام فقط يك روز است كه آمده و در واقع هنوز تصميم قطعي گرفته نشده ، اما به نظر من اين تنها راه ممكن است.
منبع : تهران آوينيو



? بررسي وضعيت موسيقي بانوان در ايران
نوازندگان زبردست زن در انتهاي اركستر قرار مي گيرند. مجبورند لباسهاي تيره بپوشند و با امكانات بسيار اندك فعاليت كنند. بايد حتما لباسشان گشاد باشد كه دست آنها را براي اجراي راحت و نوازندگي مي بندد

آنچه مي تواند پايه هاي موسيقي بانوان را بيش از پيش در كشور محكم كند، حضور پررنگ تر آنان در صحنه هاي اجرايي، اتحاد آنان در يك تشكل صنفي و يا سازمان غيردولتي است

شايد اتفاقي را كه چند وقت پيش براي آلبوم «آهوي وحشي» مليحه سعيدي و پوروش خليلي افتاد را هنوز فراموش نكرده ايم؛ آلبومي كه چهره آهنگساز و همخوان آن بر روي آلبوم چاپ شده بود. اين شد مشكل آن آلبوم و تبديل شد به يك خبر جنجالي براي موسيقي. اما چرا نگاهي سريع به اين خبر كرديم: موسيقي وطني ما در تمامي دوران، در انزوا بوده است و به شكلي ديگر به آن نگاه مي شده است؛ يعني حتي در آن روزگار كه موسيقي درباري و حكومتي رايج بود، آدم هايي كه دست در ساز ميبردند، مورد لعنت و تمسخر عموم قرار ميگرفتند. حال در اين جريان، زنان حكايت ديگري يا حكايت تلختري داشتند؛ چه در دوران گذشته چه در دوره معاصر. موسيقي يك جامعه وقتي به اوج خود ميرسد كه از تمامي توانايي هاي جامعه بهره بگيرد و اين بهره برداري در شكل اجرا؛ يعني همان بهره برداري از توانايي هاي مرد و زن كه بخصوص در آواز بهتر و بيشتر بهتر پديدار مي شود. اين هماهنگي در هيچ مقطع تاريخي در جامعه ما به شكل مطلوب اتفاق نيفتاده است چرا كه زنان موسيقي دان همواره اسير خانواده، جامعه و حتي جامعه فرهنگي در فشارهاي مختلف بوده اند و همواره با سقفهاي شيشه اي روبرو شده اند. و در فضاي رقابت، نه با سلاح دانايي كه با سلاح اتهامهاي ناروا و غيرحرفه اي به پس رانده شده اند.
طي دو، سه هفته اخير سيمين غانم خواننده اي كه بسياري صداي او را در دفترچه خاطرات زندگي خود ثبت كرده اند، در تالار وحدت فقط براي بانوان به اجراي برنامه پرداخت؛ آن هم بدون تبليغات .
شايد سيمين غانم بانوي خوش شانس موسيقي باشد كه در تالار وحدت به اجراي برنامه پرداخته است؛ چرا كه سيما بينا - خواننده آوازي موسيقي سنتي - نيز با اينكه آلبوم هاي بسيار را در گذشته عرضه كرده است از موهبت اجراي كنسرت فقط براي بانوان بهره مند نشده است.
چرا كه موسيقي همانطور كه گفته شد يك هنر زير ذره بين در روزگار ماست و براي زنان كه در عرصه موسيقي فعاليت مي كنند، اين محدوديت به اوج خود ميرسد: نوازندگان زبردست زن با محدوديت و امكانات بسيار اندك به اجراي برنامه هاي خود مي پردازند. مثلا در انتهاي اركستر قرار مي گيرند. مجبورند لباسهاي تيره بپوشند و با امكانات بسيار اندك فعاليت كنند. بايد حتما لباسشان گشاد باشد كه دست آنها را براي اجراي راحت و نوازندگي اندكي مي بندد.
خوانندگان زن آن هم با درجه اي تخفيف، فقط براي بانوان مي توانند بخوانند؛ از نوازندگان بنام كشور نمي توانند استفاده كنند حتماً در مراسم آنان بايد نوازندگان زن حضور داشته باشند. اما باب شدن يكساله همخوان در ترانه ها و آثار موسيقايي و همچنين اجراهاي كنسرت براي زنان موسيقي ايران اميدي را در بين زنان علاقه مند به اين رشته زنده كرده است؛ اميد به اينكه موسيقي مي تواند از وجود زنان نيز در زدن ساز و خواندن بهره مند شود.
برگزاري محدود جشنواره موسيقي بانوان گل ياس در تهران نيز كه در شهريورماه برگزار شد در اين مجال حكم يك دلخوشي را براي بانوان داشت؛ اما چون از حيث تبليغات ضعيف بود، بعضي از نامداران موسيقي شركت در آن را در شان خود ندانستند. اما آنچه مي تواند پايه هاي موسيقي بانوان را بيش از پيش در كشور محكم كند، حضور پررنگ تر آنان در صحنه هاي اجرايي، اتحاد آنان در يك تشكل صنفي و يا سازمان غيردولتي است. و اين ميسر نمي شود مگر آنكه خود بانوان موسيقي به تلاش براي بودن و خوب بودن ادامه دهند.
باربد روشن
منبع : سايت زنان ايران