Thursday, January 09, 2003

موسيقي لس آنجلسی در تهران !
روزنامه اعتماد - ميدان وليعصر براي همه آنهايي كه دنبال آلبومهاي جديد هستند جاي كاملا شناخته شده اي است . از همان اول خيابان كه به سمت بالا حركت ميكني ، مرداني را ميبيني كه با ديدن هر جوان نزديك ميشوند و در گوشش زمزمه ميكنند : عكس ، فيلم ...
قبل از اينكه نوشتن اين گزارش را شروع كنم ، ميترسيدم نكند از روزنامه به اتهام ترويج فرهنگ بيگانه ، اشاعه منكرات ، ابتذال يا چنين چيزهايي شكايت كنند اما وقتي يادم افتاد ترانه هاي خيلي از خواننده هاي خارج از كشور و گروههاي غربي چاپ شده است و مشكلي هم براي ناشران پيش نيامده ، خيالم راحت شد .
تا همين 2 يا 3 سال پيش خودم هم از اين نوارها گوش مي كردم اما حالا ديگر فرصتش را ندارم . مگر اينكه گاهگاهي در يك ميهماني يا توي ماشين ، صداي خواننده هاي لس آنجلسي را بشنوم . حالا وقتي آدم خودش يك زماني اهل گوش كردن اين ترانه ها بوده باشد ، زماني كه بخواهد درباره آن گزارشي بنويسد ، ميماند كه چه كند . بگويد اين نوارها بد است يا خوب ؟ ابتذال است يا سرگرمي ؟ و هزار سوال ديگر كه شايد هنوز هم جواب روشني برايشان پيدا نكرده باشم .
«عبدالله كوچالي» روانشناس ميگويد : ميل و علاقه به موسيقي در تمامي انسانها وجود دارد . موسيقي ميتواند در روح و روان افراد تاثيرات مهمي بر جاي بگذارد و حتي برخي بر اين عقيده هستند كه گوش دادن به موسيقي خود يك نوع « دفاع رواني » است .
وي توضيح ميدهد : زماني كه فردي بخاطر شرايطي كه در آن قرار دارد ، دچار اضطراب ، پريشاني و آشفتگي رواني شد ميتواند با گوش سپردن به موسيقي دغدغه هاي خود را براي لحظاتي به فراموشي بسپارد و به نوعي آرامش دست يابد . ضمن آنكه گوش كردن يك موسيقي شاد در ابتداي روز ميتواند تاثير مثبتي در روحيه فرد داشته باشد و شنيدن يك آهنگ غمگين ممكن است نشاط رواني شخص را از او بگيرد .
*** ستارههاي سربي \ فانوسهاي خاموش \ من و هجوم گريه \ از ... /
راننده همانطور كه چشم به جلو دوخته است با خواننده همصدا ميشود . چند لحظه بعد من هم همان ترانه را زير لب زمزمه ميكنم و همين توجه راننده را جلب ميكند و باعث ميشود تا بتوانم سر صحبت را باز كنم . هميشه نوار گوش ميدي ؟
نه ! فقط وقتهايي كه پشت فرمون نشستم . حوصلم سر ميره از صبح تا شب بايد با هزار نفر سرو كله بزنم كه آقا كرايه ات ميشه 75 تومن نه 50 تومن . خب ، اعصابم خراب ميشه ديگه . نوار گوش مي كنم كه لااقل زياد داغون نشم . به كارم يه جورايي تنوع ميده . باعث ميشه زياد خسته نشم .
عبدالله كوچالي ميگويد : « انجام يك كار تكراري در طول روز موجب افسردگي و خستگي روحي رواني افراد ميشود حال اگر به نوعي در اين كار تنوع وجود داشته باشد تا حد بسيار زيادي اثرات مخرب آن كاهش مييابد . گوش كردن موسيقي در حين انجام كار يكي از راههاي ايجاد تنوع است » .
*** چند روز پيش به خانه يكي از دوستهايم رفته بودم تا سري به او بزنم . هنوز بعد از 6 سال در كنكور قبول نشده و بيكار است . براي همين هر وقت كه بخواهي ميتواني بروي ديدنش . در اتاقش را كه باز ميكنم صداي بلند نوار ميزند بيرون . يك خواننده ظاهرا امريكايي است و تندو تند جملاتي را تكرار ميكند . تكنو ميخواند اما چه ميگويد معلوم نيست . فقط مي فهمم نامش دكتر آلبن است چون خودش در لابه لاي آهنگ ميگويد :
به مسعود همان دوستم ميگويم : سرت درد نميگيره با اين صداي بلند ؟
ميخندد ، انگار كه بخواهد مسخره ام كند و بگويد اي بابا تو چقدر از مرحله پرتي اما نميگويد . با تكان دادن سر تعارف ميكند كه روي تخت بنشينم . آن موقع جواب ميدهد : نوار بايد صداش بلند باشه تا حال كني . سردرد كدومه ، از صبح تا شب دارم نوار گوش ميدم اونوقت سرم درد بگيره ؟! اين نوارها تموم زندگي منه . اينا نباشن ديوونه ميشم . راستي آلبوم جديد ... را داري ؟
عبدالله كوچالي ، ميگويد : « افراط در گوش كردن موسيقي اثرات منفي در پي دارد . بويژه آنكه براي بعضي افراد و بخصوص جوانان موسيقي تبديل به اعتياد ميشود و ديگر نميتوانند بدون ترانه و آهنگهايي كه به آنها دلبسته اند زندگي كنند . همين موضوع سبب ميشود تا علاوه بر آنكه از انجام كارهاي مهم در زندگيشان باز بمانند قدرت تصميم گيري صحيح را از دست بدهند و سرنوشتشان را در ترانه هاي يك خواننده خلاصه كنند يا بخواهند خود را شبيه ترانه خوان مورد علاقه شان دربياورند و به شيوه او زندگي كنند. آن موقع چون چنين كاري در ايران با توجه به فرهنگ اجتماعي ، ممكن نيست دچار نوعي سرخوردگي ميشوند و جامعه را مسوول نرسيدنشان به اهداف و آرزو هاي خود ميدانند و گاه در صدد برميآيند از جامعه انتقام بگيرند و در چنين شرايطي فرد رو به بزهكاري ميآورد . »
*** ميدان وليعصر براي همه آنهايي كه دنبال آلبومهاي جديد خوانندگان هستند جاي كاملا شناخته شده اي است . از همان اول خيابان كه به سمت بالا حركت ميكني ، مرداني را ميبيني كه با ديدن هر جوان نزديك ميشوند و در گوشش زمزمه ميكنند : عكس،فيلم ، نوار ، شو و ...
اين نوارها را از كجا ميياري ؟ كسي بهت گير نميده كه اينطور علني خريد و فروش ميكني ؟
اون اوايل كار سخت بود . نوار كم گير مياومد . راننده هاي ترانزيت كه از اونور مرز مياومدن نوارهاي جديد را هم با خودشون ميآوردن . اما حالا بعضي شوها را از ماهواره ضبط ميكنيم . از هر آلبوم يه كاست هم كه دست ما برسه ، كافيه . خودمون تكثير ميكنيم و ميفروشيم . درآمدمون هم بد نيست . اما بايد حواسمون جمع باشه چون اگه بهمون گير بدن ديگه كار تمومه . ولي چند سالي هست كه ديگه كمتر به كار ما كار دارن . بالاخره جوونها دوست دارن آهنگهاي خواننده هاي محبوبشون را گوش كنن . نميشه گفت كسي نبايد نوار گوش بده كه ! كوچالي ، ميگويد : « يكي از دلايلي كه باعث شده نوارهاي لس آنجلسي و غربي تا اين حد در بين جوانها شايع شود سختگيريهايي بود كه اوايل وجود داشت . ما جوانها را از گوش كردن به نوعي موسيقي منع كرديم بدون آنكه جايگزيني برايش داشته باشيم . به نظر من اگر قرار بود با اين نوع خاص از موسيقي برخورد شود ابتدا بايد يك جايگزين ديگر برايش پيدا ميكرديم و سپس با انجام كارهاي فرهنگي اين موضوع را در جامعه جا ميانداختيم كه مثلا آن موسيقي مخرب است و اين موسيقي جديد سازنده . برخورد قهري با اين مساله نه تنها روش مناسبي نبود بلكه شاهد هستيم كه ميزان توجه به موسيقي ممنوع از قبل هم بيشتر شده است » .
*** ماشيني با سرعت از كنارم رد ميشود . با صداي بلند نواري كه شايد تا فاصله چندين متر آنطرفتر هم به گوش برسد . سه جوان سوار آن هستند و پيداست كه براي تفريح به خيابان آمده اند اما چند قدم جلوتر ماشين متوقف ميشود . اتهام آنان در ايجاد آلودگي صوتي است .

0 Comments:

Post a Comment

<< Home