Saturday, November 02, 2002

Click to enter for chatخشايار اعتمادي بدون هيچ شکي از پيشگامان موسيقي پاپ پس از انقلاب ا ست .
در روزهاي آغاز سال بود که پخش ترانه اي از سيما با نام " من و تو و درخت و بارون" توجهات را به خود جلب کرد . ترانهء مذکور با شعر بسيار زيبايي از زنده ياد شاملو و ملودي خوب شادمهر عقيلي ، که آنروزها هنوز با پرکاري هايش خود را به ورطهء تکرار نيانداخته بود، و تنظيم فواد حجازي توانست جاي خود را باز کند. مي توان اين ترانه را اولين کار پاپ واقعي پس از انقلاب دانست .
شباهت ملودي ترانه با کارهاي بابک بيات و اينکه اعتمادي از شاگردان مکتب بيات بود ، موجب شد تا شايعاتي دربارهء اين ترانه دور بزند . شايعات ، حکايت از اين مي کرد که طرح اوليه موسيقي متعلق به بابک بيات است ، کسي که پس از آلبوم "داشوره" ديگر با اعتمادي همکاري نکرد .
اما به هر ترتيب اين ترانه و پس از آن آلبوم دلشوره از خشايار اعتمادي ، از نخستين کارهاي پاپ پس از انقلاب محسوب مي شوند .اگر شادمهر را خط شکن سطح سانسور موزيک پاپ در ايران بدانيم ، بدون شک خشايار اعتمادي به عنوان آغازگر اين راه ، ادامه دهندگان اين سبک را مديون جسارت و نوع آوري خود کرده است .
نخستين آلبوم مستقلِ اعتمادي به نام " دلشوره" با موسيقي بابک بيات و تنظيم فواد حجازي منتشر شد . گرچه اين آلبوم با موفقيت نسبي روبرو شد اما هرگز نتوانست به اندازهء کارهايي چون مسافر از شادمهر يا حتي گل آفتابگردان آريان يکه تازي کند .بايد گفت دوري چند سالهء استاد بيات از حال و هواي موزيک پاپ ، باعث شده که کارهاي ايشان از سبکي متفاوت اما کم طرفدار برخوردار باشد .
پس از اين آلبوم اعتمادي سعي کرد خود را با شرايط جديدي که به واسطهء ورود افراد جديد حاکم شده بود بيشتر وفق دهد و ماحصل تلاش او آلبوم "خاتون" بود. در اين ميان بايد به حضور کوتاه اعتمادي در کاري با دکلمهء "مريم حيدرزاده " نيز اشاره کرد .
اما نقطهء قوت خاتون استفاده از آهنگسازان و تنظيم کنندگان متفاوت بود که موجب شد کاري در سبکهاي مختلف منتشر شود . آلبومي که يکنواختي دلشوره را در خود نداشت ؛ ترانه هاي به ياد ماندني اي نظِير : غوغا با آهنگسازي و تنظيم سروش و سهيل دهبستي ، شب و شبنم با شعر زيباي محمد صالح اعلا و ...آنرا آلبومي دوست داشتني مي کرد . لازم به ذکر است سروش و سهيل دهبستي از دست اندرکاران موفق اما کمکار موزيک پاپ هستند ؛ و نکتهء ديگر اينکه ترانهء شب و شبنم بعدها با صداي مهرداد خوانندهء لس آنچلسي خوانده شد . مهرداد پيش از اين هم از ترانه هاي صالح اعلا نظير " خانومي" استفاده کرده بود
در کار بعدي اعتمادي سعي کرد تجربهء موفق آلبوم قبلي را تکرار کند و از ترانه سراهايي چون افشين يدالهي و آهنگسازاني نظير فردين خلعتبري استفاده کرد ." يادته" با مشخصاتي که ذکر آن رفت منتشر شد . آلبومي خوش ساخت با حضور موزيسينهايي نظير : بهنام ابطحي ( نوازتدهء بي نظير درام) ، شادمهر ، بابک رياحي و ... که البته نتوانست موفقيت خاتون را تکرار کند .
در اين مدت اعتمادي به خارج از کشور سفر کرد و به گفتهء خودش سعي در تقويت سواد موسيقي خود کرد . اعتمادي به ايران بازگشت و " طعنه" را منتشر کرد .
طعنه هم نظير "يادته" سروصداي زيادي به پا نکرد اما نشان از پختگي صداي اعتمادي و با تجربه تر شدن اين خوانندهء پاپ داشت .
اعتمادي از خاتون به بعد سعي کرده تا به سبک ثابت و شخصي دست يابد . کاري که هنوز به صورت کامل در انجام آن موفق نبوده است . آخرين کار او با نام "ليلا" بزودي منتشر خواهد شد .
موزيک پاپ ايران هنوز کودکي نوپاست و نياز به حمايت و راهنماييهاي دست اندرکاران و اهل فن دارد .بايد با ميدان دادن به همهء فعالان راه را براي ظهور آثار بهتر باز کرد.
منبع : سايت پندار



موسيقي زير زميني " بابك چمن آرا "
موسيقى كشور ما پس از انقلاب دستخوش نوسانهاى زيادى بوده است كه شايد بشود عمده مشكلاتش را اعمال مميزى‌ها و نظارتهايى دانست که از همان ابتدا با اين هنر همراه بوده است. جالب اينجاست که اين مميزى‌ها گاهى نيز به پيشرفت موسيقى كمك كرده است، که در جاى خود به آن خواهيم پرداخت.
زمزمه‌هاى انقلابى
اولين زمزمه‌هاى موسيقايى پس از انقلاب اسلامى ۱۳۵۷ در قالب سرودهاى انقلابى شنيده شد. مرکز موسيقى، که در ابتدا از آن به عنوان مركز آهنگها و سرودهاى انقلابى وزارت ارشاد مممم و فرهنگ اسلامى ياد مىشد، مأمور ساماندهى به موسيقى کشور شد. در آن زمان مجوزهايى كه وزارت ارشاد صادر مىکرد زمان‌دار و دوره‌اى بودند. اين مجوزها پس از مدت معينى مىبايست تمديد مى‌شدند. به هيچ اثرى مجوز دائم، و به شكل امروزى، تعلق نمى‌گرفت. مدتى گذشت تا به غير از سرودهاى انقلابى موسيقى ديگرى هم مورد عنايت مسئولين ارشاد قرار گيرد. متوليان امور تشخيص دادند که «موسيقى سنتى» نيز مستحق توجه است. با كلام و يا بدون كلام، و پس از سکوت دوساله، موسيقى سنتى از سال ۱۳۶۱ تا ۱۳۶۹ يکه‌تاز صحنه موسيقايى کشور شد و بقيه رشته‌ها و سبك‌ها ناشناخته ماندند. در اين دوره نه سازى فروخته مى‌شد و نه كلاس‌هاى آموزشى در كار بود نه به موسيقى ديگرى اجازه ورود داده مىشد و نه موسيقى ديگرى پخش مى‌شد. اگر هر يك از اين موارد هم وجود داشت به شكل رسمى و قانونى نبود.
شايد اين محدوديت‌ها براى آن برهه زمانى لازم بود. مىتوان گفت که در اين مدت موسيقى سنتى جايگاه خود را يافت و تثبيت شد و پيشرفت‌هاى بسيارى كرد، به شكلى كه در اكثر فستيوالهاى خارجى هنرمندان موسيقى اصيل ما شركت داشتند و جوايز بسيارى نيز دريافت كردند. نام کسانى چون پايور، شجريان، مشكاتيان، عليزاده و كامكارها برسر زبانها افتاد و صداى ساز و آوازشان به هزاران منزل رسيد. چنين پيشرفتهايى در قبل از انقلاب در زمينه موسيقى نادر بود. مفهوم «کنسرت» به شکل امروزيش در آن زمان بيگانه بود و محدود به محافل دوستانه، کاباره‌هاى سطح شهر، باغهاى شمال شهر و گاهاً برنامه‌هاى مناسبتى (جشن، بزرگداشت) که در تنها تالار آنزمان وحدت، يا رودکى سابق، بود اشاره کرد. موسيقى پاپ ايران در مدار معينى مىگشت و به تحولات خارج از خود کمتر توجه داشت. اگر گوگوش توانست در اوايل دهه پنجاه در مراسم افتتاحيه جشنواره كن به اجراى برنامه بپردازد، ديگران شهرت خود را به ندرت به خارج از مرزهاى کشور رساندند. موسيقى سنتى نيز از اين قاعده مستثنى نبود، اگرچه پايه‌هاى رشد و تحول آن در سالهاى قبل از انقلاب، با شروع سلسله برنامه‌هاى راديويى گلها و امثال آن، ريخته شد و با جشن و هنر شيراز تجلى ديگرى يافت.

موسيقى مردمى و صدا‌سيما
در اين ميان، صدا و سيماى جمهورى اسلامى سازى کاملاً متفارت مىزد. اين نهاد رسمىْ مستقل از ديگر نهادهاى فرهنگىموسيقايى به اشاعه نوع خاص موسيقى مىپرداخت. چهارچوب و آيين‌نامه انتخاب موسيقى در ميان‌برنامه‌ها و برنامه‌ها هيچگاه شکل مشخصى به خود نگرفت، اما جالب اينجاست که اين صداسيما بود که خواسته و ناخواسته به بازگشت مجدد موسيقى پاپ، که اکنون با کنيه «مردمى» نيز شناخته مىشد، کمک کرد. در سالهاى ۷۰ و ۷۱ خوانندگان و نوازندگانى که اغلب آشنايى ضمنى با موسيقى داشتند به ضبط و ارائه کارهاى خود در تلويزيون و راديو پرداختند و بدين وسيله راهگشاى ورود نوعى موسيقى به جامعه شدند که بعدها و اکنون شکل خود را يافته است. اما موسيقىاى که در آن زمان به ترنم در آمد ميان پاپ و سرود در نوسان بود. کسانى چون بيژن خاورى، مهدى سپهر، عباس بهادرى، و حميد غلامعلى قطعاتى را براى مراسم و اعياد مبارك ساختند و اجرا كردند. در ابتدا نيز فقط صداى آنها پخش مىشد، اما كم‌كم تصويرى نيز به آن صداها اضافه شد. گفتنى است که تا هم‌اکنون نيز سازهاى موسيقى در صدا و سيما از نزديک به نمايش در نمى‌آيند.
ما بين اين سالها برنامه‌هايى نيز برگزار شد كه شايد اسمشان را نبايد «کنسرت» بگذاريم، چرا که بدون تبليغات امروزى (آگهىهاى تجارى) در سالنهايى با ظرفيتهايى كم و يا حتى در منازل يا استوديوها و با کمترين امكانات برگزار مى‌شدند. تماشاچيان و شنوندگان نيز عموماً ازدوستان و شاگردان نوازندگان بودند. گروه كاوه به سرپرستى كاوه يغمايى، برادران خواجه نورى، گروه رسپينا كنسرت‌هاى متعددى از اين دست برگزار كردند. از اين پس بود که مىتوان گفت كنسرتها به معنى امروزى آن پا گرفتند.
صدا و سيما در مرحله بعدى به معرفى خواننده‌هايى پرداخت كه مشابه‌خوان بودند، البته اين نامى است كه مردم بر روى آنها نهادند. به اين شكل كه هر کس تلويزيون را روشن مى‌كرد، صداى خواننده‌اى را مى‌شنيد كه نمى‌دانستند كيست، اما صدايش يادآور خواننده‌هاى لس‌آنجلسى يا غيرمجاز بود. خواننده‌هاى انتخابى صدا و سيما در ابتدا، خشايار اعتمادى، محمد اصفهانى، قاسم افشار، حسين زمان، شادمهر عقيلى بودند. کمى بعد به اين پنج خواننده نام عليرضا عصار نيز اضافه شد. حضور در مهمترين رسانه‌هاى همگانى به اين ۶ خواننده فرصت داد که نام خود را در اذهان طنين‌انداز کنند و بعدها به چهره‌هاى محبوب بدل‌ شوند. شايد اگر اين انتخاب از طرف صداسيما انجام نمى‌شد بسيارى از اين چهره‌ها هرگز جايى براى نشان دادن ظرفيت‌هاى هنرى خود پيدا نمىکردند. علاوه بر خوانندگان مذکور، اشخاص ديگرى چون محمدرضا عقيلى، فواد حجازى، محمدرضا چراغعلى و بهنام ابطحى نيز فعاليتهاى بسيارى در زمينه تنظيم آهنگها انجام دادند.
اين اتفاقات زمانى رخ مى‌داد كه از نظر وزارت ارشاد موسيقى «غيرسنتى» هنوز رسميت نداشت. مردم هم هنوز به اين باور نرسيده بودند كه علاوه بر صداى محمدرضا شجريان، حسام‌الدين سراج، شهرام ناظرى، عليرضا افتخارى، صديق تعريف، ايرج بسطامى، و بسيارى ديگر نوع متفاوتى از موسيقى را به گوش بشنوند. اما با ورود اولين آلبومهاى پاپ همه چيز تغيير كرد. تمام دريا و شوكا دو آلبومى‌اند كه به عنوان اولين آلبومهاى پاپ وارد بازار شدند. پس از آن آلبوم دلشوره با صداى خشايار اعتمادى و آلبوم مثل هيچكس مريم حيدرزاده به بازار آمد. با توجه به جذابيتى كه اين آلبومها براى مردم داشتند، فروششان از همان ابتدا بطرز غيرقابل تصورى بالا بود، بطورى كه آلبوم دلشوره پس از دو الى سه هفته به تجديد نشر رسيد و تيراژ آن از مرز ۲۰۰ هزار نسخه گذشت. آلبوم مثل هيچكس نيز با حمايت وزارت ارشاد و صدا و سيما به فروش بالايى دست يافت. بايد متذکر شد که اعلام آمار دقيق شايد غيرممكن باشد چرا كه شركتهاْ آمار رسمى را اعلام نمى‌كنند و هيچ كس به جز خود تهيه‌كننده آمار قطعى را نمى‌داند.

تهيه‌کنندگى موسيقى
پس از اين تحولات كه در طول كمتر از دو سال رخ داد، تهيه‌كنندگانْ گرايش بيشترى به آلبومهاى پاپ پيدا كردند. تا قبل از اين تهيه‌كنندگان از پرداختن به اين موسيقى پرهيز مى‌كردند و بيشتر سرمايه‌گذاريشان بر روى آثار سنتى بود اما از آن زمان به بعد نظر بيش از ۹۰ درصد آنها تغيير كرد. آنها ديگر به دنبال آثارى بودند كه با كمترين هزينه به فروش بالا دست پيدا کند. رفتن تهيه‌کنندگان به سوى کارهاى کم‌هزينه پاپ تا بدانجا گسترش يافته است که، به عنوان مثال، آخرين کار استاد على تجويدى با مشكل تهيه‌كننده روبروست. موسيقى‌دان‌هايى نظير كيهان كلهر، محمدرضا شجريان، على رستميان در واقع به اين علت قابليت رقابت در بازار کنونى را دارند که خود صاحب شركتى مستقل‌اند و توليدکننده آثار خود نيز مىباشند.
آلبوم حسرت با صداى محمد اصفهانى، مسافر اثر شادمهر عقيلى، كوچ با صداى عليرضا عصار كه منتشر شدند، هنوز پشتوانه صدا و سيما را به همراه داشتند. بعدها به دليل مسائلى كه بين آنها بوجود آمد، رابطه ميان صدا وسيما و اين خوانندگان کمرنگ شد، اين در حالى بود که صداسيما درحقيقت بانى موسيقى پاپ بعد از انقلاب شناخته مىشد. يکى از اين مسائل، قطعاتى بود که به شكل كليپ، موسيقى، و يا شو براى دو شبکه جهانى جام‌جم و سحر در نظر گرفته شده بود، اما پس از مدتى اين قطعات از کانالهايى ناشناخته وارد بازار موسيقى شد، که در آن زمان اين محصولات مخالف سياست وزارت ارشاد بود. اين امر باعث شد وزارت ارشاد خواننده‌ها را مورد بازخواست قرار دهد. كم‌كم خوانندگانى كه با صداسيما همكارى نزديکى داشتند از آن مجموعه خارج شدند. حسين‌ زمان و شادمهر عقيلى از دسته خوانندگانى بودند که راهشان را از صداسيما جدا کردند. بعد كم‌كم افراد جديدى در صدا و سيما جايگزين آنها شدند و به اين ترتيب بود كه موسيقى پاپ وارد مرحله جديدى شد.
از آن به بعد خواننده‌ها و گروه‌هاى مختلفى چه از طريق ارشاد و چه از طريق سازمان صدا و سيما، وارد عرصه موسيقى كشور شدند و به رقابت پرداختند. كه از بين آنها مى‌توان به ناصر عبداللهى، امير كريمى، محمدخاکپور، مانى رهنما، سعيد شهروز، محمدرضا عيوضى، و گروه آريان اشاره کرد. در اين ميان گروه آريان براى خود جايگاه ويژه‌اى پيدا كرد كه هنوز هم پارامتر يك گروه موفق پاپ را داراست.
با وسعت گرفتن عرصه موسيقى، معرفى خوانندگان و گروه‌هاى جديد، و شکوفا شدن نگرشى تازه نسبت به موسيقى غيرسنتى، بديهى بود كه منتظر بوجود آمدن گروههاى غيرپاپ هم باشيم، كه از آن بين گروه‌هاى آويژه، فوژان، چهل‌دف، و كوبان به عنوان گروه‌هاى موسيقى تلفيقى، و گروه‌هاى پژواك، آور، اوهام، راز شب، و سكوت شرق به عنوان گروه‌هاى راك وارد اين عرصه از موسيقى شدند كه هر كدام بنا به سياستها و تواناييهاى خود به اجرا كنسرت و ضبط آلبوم پرداختند. اين زمانى بود که سازبه‌دستان در خيابان مورد تعرض قرار نمىگرفتند و فاصله ميان مراکز آموزش موسيقى و خانه را بدون آسيب به خود يا سازشان طى مىکردند.
اما در طى اين چند سال هيچ‌يك از اين گروه‌هاى تلفيقى و راك از نظر اقتصادى نتوانستند با موسيقى پاپ و حتى موسيقى سنتى رقابت كنند. اصولاً كمتر تهيه‌كننده‌اى حاضر به سرمايه‌گذارى بر روى اين پروژه‌هاست. تمام آلبومها و كنسرت‌هاى تلفيقى و راک يا با سرمايه‌گذارى خود گروه صورت گرفته و يا با هميارى دوستان و علاقمندانشان. از طرفى، مميزى‌هاى ارشاد سد بزرگى براى اين نوع از موسيقى ايجاد كرده است. از انواع اينگونه مميزى‌ها مى‌توان به «نامناسب بودن صداى سازها» در موسيقى راك، و «ناهنجار شنيده شدن» آنها، «عدم تلفيق شعر با موسيقى»، «فالش» بودن صداى خواننده، «خشن و توهم آميز» بودن اين نوع موسيقى و بسيارى موار ديگر اشاره كرد. جالب اينجاست که هرکدام از اين ايرادها را، حتى در صورت وجود، مىتوان از ويژگىهاى موسيقى «متفاوت» تلقى کرد. اين موارد در حالى اتفاق مى‌افتد كه ما در موسيقى روز دنيا شاهد آن هستيم كه گروه‌هاى از سبك‌هاى مختلف براى ساختن موسيقى خود بهره مى‌گيرند. به عنوان مثال، از صداها و افكت‌هايى كه مختص موسيقى راك يا رگه است، يا حتى آواهاى فولکلور، در موسيقى روز دنيا به زيبايى استفاده مى‌شود. استفاده از اين موارد از نظر كارشناسان وزارت ارشاد مورد بازخواست و ايراد قرار گرفته و با آن مبارزه و مقابله شده است.
اين مشكلات باعث شده كه بسيارى از گروه‌ها و افراد موفق به كسب مجوز اجرا و فعاليت موسيقى نشوند. بسيارى نيز در برابر اينگونه داورى‌ها و مشكلات، عطاى مجوز را به لقاى آن بخشيدند و فعاليت‌هاى خود را به شكل خصوصى ادامه دادند. ما نيز برآنيم تا با اجراى اين گونه برنامه‌ها، اين استعدادهاى زيرزمينى را به مردم و اهالى موسيقى معرفى كنيم. طرح مسابقه موسيقى زيرمينى که مرکز موسيقى بتهوون نيز يکى از بانيان آن است از اين آبشخور تغذيه مىشود.

منبع : سایت تهران اونيو

0 Comments:

Post a Comment

<< Home