گفتگو با اركيده حاجي وندي حواننده پاپ ، با موسيقي به خداوند نزديكتر ميشوماركيده حاجي وندي خواننده پاپ امروز ايران است كه تابحال كنسرت هايي نبز برگزار كرده است. در ادامه گفتگوي مجله زنان فردا را با وي مي خوانيم. او به همراه خواهرش ارمغان و چند نفر ديگر به اجراي برنامه مي پردازند.
«من گل اركيدهي تنهام، زخمي از توفان دنيام» اين صداي اركيده حاجيوندي خواننده و سرپرست نخستينگروه پاپ زنان در سالهاي اخير ايران است كه فقط خانمها ميتوانند آن را بشنوند. اما اركيده 24 ساله تنها نيست.در كنار او از سويي پدرش و بقيه اعضاي خانوادهاش قرار دارند كه همواره ياورش بودهاند و در سوي ديگر،ميليونها جوان ايراني كه شادي را بر غم ترجيح ميدهند.
مصاحبه با او تجربه لذت بخشي است، چرا كه بر خلاف سياستمداران، نه اخم ميكند و نه با صداي بلند حرفميزند. در اين گفتگو، محمدرضا حاجيوندي (نام هنري: رضا آرژنگ. تخصص: آواز سنتي) پدر اركيده نيز ما راهمراهي ميكند.
ـ خانم اركيده حاجيوندي! ورود شما به عرصه موسيقي چطور بود؟
mموسيقي را از دوازده سالگي و با ساز سنتور نزد استادان بهناز ذاكري و آذر هاشمي شروع كردم. پس از گرفتنديپلم تجربي، رشته موسيقي دانشكده سوره را انتخاب كردم و از استاداني چون رضا مهدوي و رضا موسوي بهرهگرفتم. الان هم در حال نوشتن پايان نامهام هستم.
از سه سال و نيم پيش به فكر تشكيل گروه اركيده افتادم. اوايل، گروه ما ثابت نبود و در هر كنسرت، بانوازندههاي مختلف كار ميكردم. اما كمكم اعضاي گروه تثبيت شدند.
ـ ممكن است درباره دانشگاه بيشتر توضيح دهيد. مثلا عنوان پايان نامهتان چيست؟
m عنوان پايان نامه من نوروز خواني در منطقه البرز است كه در اين زمينه استادان اشرفي و مهدوي مرا ياريميدهند.
ـ دانشگاه چقدر در پيشرفت كاريتان مؤثر بود؟
m من ورودي بهمن 76 هستم. قبلا هم ميخواندم اما با ورود به دانشگاه به فكر تشكيل گروه افتادم.
البته درباره تأثير دانشگاه بر كارم بايد بگويم كه همه مسايل به خود آدم بستگي دارد. استادها كه همه چيز را بهآدم ياد نميدهند. البته ورود به دانشگاه باعث شد من با نوازندههاي جديدي آشنا شوم. خيلي خوشحالم كه بهدانشگاه رفتم. محيط دانشگاه را خيلي دوست داشتم، گرچه نواقص و كمبودها در همه جا هست. ناگفته نماند كهخودم هم خيلي تلاش كردم. البته كساني هم به دانشگاه آمده بودند كه فقط ليسانس بگيرند و بروند. فعاليت همه كهشبيه هم نبود.
اما در دانشكده سوره، افراد با ذوق و استعداد و با پشتكار و همت خوب هم، فعاليت ميكنند.
ـ اگر يك آدم معمولي ميشديد كه دنبال نوآوري و پيشرفت نيست، چه ميكرديد؟
m هر كس يك زندگياي دارد و مطابق نظر خودش عمل ميكند. همه كه نبايد مثل هم باشند. اما من اين راه راانتخاب كردم. خدار ا شكر كه همه شرايط براي من فراهم بود. مشوق اصلي من در اين مسير، پدرم بود.
ـ حتماً خوشحاليد كه چنين پدري داريد؟
m بله خيلي زياد. اولين معلم آواز من، پدرم بود.
محمدرضا حاجيوندي: چرا من پايين فكر كنم؟ بالا فكر ميكنم. اگر تواناييهايي در وي هست، نبايد جلويآن را بگيرم. اينكه فرزندانمان هر كاري ميخواهند بكنند بگوييم: حالا ببينيم چه ميشود، ارزش ندارد. چون تابياييم ببينيم چه ميشود، جواني آنها تمام ميشود.
ـ احتمالا بسياري از دختراني كه نشريه ما را ميخوانند، با خود افسوس خواهند خورد كه چرا از موقعيتمشابه شما برخوردار نيستند. بويژه اينكه خانواده شما تمام شرايط را براي پيشرفت هنريتان فراهم كردهاند.
m همه چيز به خود آدم بستگي دارد، بايد بخواهند. اگر خودمان را باور كنيم، فكر نميكنم مشكلي وجود داشتهباشد كه حل نشود. اگر من در خانودهاي بودم كه مانع كارم ميشدند، باز هم تلاشم را ميكردم.
ـ چطوري؟ مثلا اگر هنگامي كه يكي از آقايان همكارتان براي كاري به شما زنگ ميزد، پدرتان ميپرسيد اوكيست و شر به پا ميكرد، چه ميكرديد؟
m البته من در آن شرايط قرار نگرفتهام. اما با توجه به روحيات خودم، كارم را انجام ميدادم. چون كسي كه هنر ياكاري را به عنوان شغل انتخاب ميكند، همه مشكلات آن را هم از روز اول ميپذيرد و حل خواهد كرد. مهمتر اينكه، همه چيز به شخصيت خود آدم بستگي دارد. من همواره سعي كردهام، طوري عمل كنم تا شخصيتم زير سؤالنرود. مهم تلاشي است كه آدم بايد براي عقيده و عشقي كه دارد انجام دهد. به هر حال اگر نتوانست نتيجه مثبتيبگيرد و موفق نشد تا پدرش را با خودش موافق كند، لااقل از خودش راضي است كه تلاشاش راكرده است. اما نهاينكه استعدادش هرز برود و مدام به موانع فكر كند.
ـ شما اولين خانم خواننده پاپ در دو دهه اخير هستيد. چه احساسي از «اولين» بودن داريد؟
m دلشوره دارم كه چون اولين هستم، بايد از نظر تكنيكي و فني، كار را خيلي خوب ارايه دهم. چون بقيهميخواهند پشت سر ما حركت كنند، سعي ميكنم كه «برترين» را ارايه دهم و از بهترينها استفاده كنم. مثلا برايهمين امروز از من دعوت كردند كه برنامه داشته باشم. اما با پدرم كه مشورت كردم به اين نتيجه رسيدم كه نه; كاربايد هماهنگ باشد و درست به صحنه برود.
ـ چرا قبل از شما گروههاي پاپ براي خانمها شكل نگرفت؟
m شايد محدوديتهايي كه در باره نوازندههاي قابل قبول (نوازندههاي خانم) در موزيك پاپ وجود دارد،مانع شده بود. به همين دليل تا به حال، تمام گروههاي موسيقي زنان، سنتي بودهاند و يا اگر كنسرت پاپي برايخانمها انجام شده، توسط يك گروه پاپ نبوده است بلكه فقط با يك ساز يا نهايتاً دو ساز روي سن ميرفتند وكارهاي خوانندگان مرد را بازخواني ميكردند اما كارهاي گروهي ما اوريجينال است; هم اشعار و هم آهنگها.تعدادي از آهنگها را خودم ساختهام، دادم با تنظيم آقايان مهران اكرمي، ساسان جماليان و... البته حمايت مركزموسيقي وزارت ارشاد براي فعاليت خانمها در زمينه موسيقي پاپ مطابق با موازين اسلامي، در رشد اين موسيقيبيتأثير نبوده است كه لازم ميدانم از مسوولان اين مركز تشكر كنم.
ـ شما با محدوديتهايي كه زنان ايراني داشتند چطور كنار آمديد؟
m به هر حال همه چيز رو به پيشرفت است. نميتوانيم چون محدوديتهايي وجود دارد، دست روي دستبگذاريم و كاري نكنيم. من سعي كردم با همان شرايطي كه فعلا هست، هر كاري كه از دستم بر ميآيد انجام دهم.البته من فقط در چارچوب قانون عمل ميكنم. من الان فقط ميتوانم براي خانمها كنسرت بدهم. وقتي آدم همين راميتواند انجام دهد، چرا ندهد؟
ـ چرا به موسيقي پاپ ميپردازيد؟ آيا علاقه شما به پاپ به اين دليل نيست كه عنصر شادي در دو دهه گذشتهدر زندگي ما حضور كمرنگي داشته و اكنون به جايگاه بالاتري رسيده است؟
m موسيقي پاپ نسبت به موسيقي سنتي شادتر است. اما من سعي كردهام كه كارهايم تنوع داشته باشد. همهجوره هست: شاد و غمگين. البته ساز تخصصي من سنتور است.
ـ البته سنتور هم در ميان سازهاي سنتي، شاد است.
m بله. من ايرانيام و بايد در درجه اول، موسيقي مملكت خودم را بشناسم. هنوز هم فعاليت خودم را در زمينهموسيقي سنتي حفظ كردهام. در گروه اركيده هم در بعضي از قطعات تلفيقي، از سازهاي سنتي در كنار سازهايمدرن استفاده ميكنيم.
ـ با توجه به اينكه مردم موسيقي پاپ را به دليل شاد بودن آن انتخاب كردهاند، آيا در آينده شما با سليقهشنوندگانتان پيش ميرويد و عنصر شادي را در كارهايتان افزايش ميدهيد يا نه؟
mمن سعي ميكنم با توجه به اينكه درس موسيقي خواندهام، كاري نكنم كه شخصيت هنريام زير سوال برود. ازطرف ديگر ميدانم كه مخاطب من هميشه يك عده متخصص موسيقي نيستند. كساني كه به كنسرت ميآيند،ميخواهند در آن دو ساعت شاد باشند و با شادي سالن را ترك كنند. بنابراين سعي ميكنم كه كارم تنوع داشتهباشد. اما كار جلف و سبك انجام نميدهم.
ـ نظرتان درباره جشنوارههاي موسيقي چيست؟
mهنگام درخواست شركت در جشنواره گل ياس به ما گفتند «كار شما پاپ است، حالا ببينيم چه ميشود؟» اين درحالي است كه ما از سنتور، تار و ضرب هم استفاده ميكنيم. من سعي ميكنم تلفيقيها را ارايه كنم.
متاسفانه در حال حاضر جشنواره پاپ برگزار نميشود. اما جامعه تا هر جا اجازه دهد من پيش ميروم. بالاخرهآدم تا يك سني انرژي دارد و نبايد فرصت جواني را از دست داد.
ـ از اولين اجرايتان بگوييد. آيا دچار ترس و نگراني بوديد؟
m نه، آنجوري نميترسيدم. چون تجربهاش را داشتم. اولين بار كه روي سن رفتم، در مدرسه بود كه سنتورميزدم و ميخواندم، اما از اينكه مردم من را بپذيرند يا نه، نگران بودم.
اولين اجرا براي خواندن دو سال پيش در فرهنگسراي ابن سينا به مناسبت تولد حضرت زهرا (س) بود. درچهار دقيقه اول پاهايم ناخودآگاه ميلرزيد. دست خودم نبود. اما به هر حال فقط سه چهار دقيقه اول برنامه اينطوربود.
ـ صدايتان چطور؟ آن هم ميلرزيد؟
m نه. صدايم نه. فقط پاهايم ميلرزيد.
ـ خانم اركيده شرايط اجرا چگونه است؟
m همه چيز مطابق با قوانين اجرا ميشود. قبل از اجرا همه چيز از سوي مسوولان وزارت ارشاد كاملا و با دقتتمام كنترل ميشود تا هيچگونه وسيله عكسبرداري، فيلمبرداري و صدابرداري به داخل سالن وارد نشود. همچنيندر هنگام اجرا، از صدابردار خانم استفاده ميكنيم. صدابردار اكثر كنسرتهاي ما سركار خانم سوسن بخشايشاست كه در اين زمينه تجربه و تبحر لازم و كافي را دارد.
ـ خانم حاجيوندي! لباس اعضاي گروه را چه كسي انتخاب ميكند؟
mمن در انتخاب لباس بچهها و خودم خيلي دقت ميكنم. سعي ميكنم طوري باشد كه يك خانم ايراني خوششبيايد و آن لباس، مناسب و در خور شخصيت يك دختر ايراني باشد. به هر حال ما يك گروه جوان هستيم و بايدلباس مناسب داشته باشيم.
ـ فقط شما و نوازندهها جوان هستيد؟
m ترانه سراي گروه ما يكي از دوستان بسيار خوبم، خانم فهيمه رادمند متولد 1358 است و خوشبختانه از ذوقو حس خوبي، بويژه مطابق با روحيه جوانان برخوردار است.
ـ برخورد مخاطبانتان چگونه است؟
m وقتي ساز را در دست يك خانم ميبينند خيلي خوششان ميآيد. مثلا وقتي خواهرم ارمغان را پشت«پركاشن» ميبينند برايشان جالب است. ارمغان تنها پركاشنيست زن ايراني است كه اتفاقاً چپ دست است. وقتيچهره كساني كه از كنسرت بيرون ميآيند را ميبينم، خيلي شاد هستند و تشكر ميكنند. از همه مهمتر خوشحالندكه خانمها در موزيك پاپ فعالند.
ـ براي هر برنامهتان چقدر تمرين ميكنيد؟
m بستگي به توانايي بچهها دارد. الان گروه، آماده و تمرين كرده است. من مشكلي با آنها ندارم. البته در هر برنامهسعي ميكنيم قطعات جديد هم داشته باشيم كه نياز به تمرين دارد.
ـ تا به حال موقع اجرا با مشكلي مواجه نشدهايد. مثلا اينكه يكي از اعضاي گروه اشتباه كند؟
m اين مشكل يك امر طبيعي است. هر انساني ممكن است اشتباه كند. خود من هم گاهي اشتباه كردهام. اما اصلااهميت ندارد، كار را ادامه ميدهيم.
ـ شعرها را چطور انتخاب ميكنيد؟
m معمولا خودم ايده را ميدهم و دوستان روي آن كار ميكنند. گاهي اوقات هم اينطور نيست.
ـ در شعر «من گل اركيده تنهام» يك غم پنهان وجود دارد كه به نظر ميرسد...
m اين شعر را خودم سفارش ندادهام. خانم رادمند كه مثل خواهر برايم عزيز است، گفت چون ترا خيلي دوستدارم اين شعر را برايت سرودم. آن را با حس خودش سروده است. شايد احساس كرده كه من تنهام. زخمي از توفاندنيام (خنده)
ـ شما كه ايده ترانهها را ميدهيد، چقدر سعي كردهايد جامعه را بشناسيد؟
mمن سعي كردم مشكلات و روحيات مردم را بشناسم. البته نميدانم تا چه حد در اين زمينه موفق بودم. گرچهدر شعرهايم از مضامين اجتماعي زياد استفاده نكردهام و شعرهايم، بيشتر عاشقانه بوده است.
ـ فكر نميكنيد مهمترين مسأله اجتماعي، همين عشق است؟
m بله، همين طور است.
ـ نظرتان راجع به موسيقي لس آنجلسي چيست؟ تفاوت خودتان را با خوانندههاي هم ميهنمان كه دركشورهاي غربي ميخوانند چه ميدانيد؟
m آنچه كار ما را جدا ميكند، تحصيلات ماست. همه بچههاي گروه اركيده در رشته موسيقي تحصيل كردهاند.در ايران همه چيز از جمله شعر، آهنگ و... سنجيده ميشود و اين خيلي به نفع ماست. درست است كه الان در ايرانهم خواننده زياد شده است، اما ميدانيم كه همه ماندگار نيستند. البته هميشه لازم نيست كه تحصيلات، آكادميكباشد. ميتواند آموزش آزاد هم باشد.
ـ براي خواننده خوب شدن، چه شرايطي لازم است؟
m براي خواندن بايد خمير مايه آن، يعني صداي خوب را داشت. البته اين شرط لازم است اما كافي نيست وحتماً بايد با آموزش صحيح همراه باشد وگرنه به سرانجام خوبي نخواهد رسيد.
ـ موسيقي در زندگي شما چه نقشي دارد؟ آيا ميتواند مانند دانش پزشكي به درمان بيماريها كمك كند؟
m خود من تمام مشكلاتم را با موسيقي حل ميكنم. با گوش دادن به موسقي و غرق شدن در آن. چرا كه با امواجناشي از موسيقي، به خداوند نزديكتر ميشوم. موسيقي من را محكم نگه ميدارد و احساس ميكنم هميشهپشتوانه دارم. حتي وقتي خيلي دلگيرم، پشتوانه خوبي دارم.
محمدرضا حاجيوندي: من از شش سالگي مادر نداشتم. اما تا الان هيچوقت تنها نبودم. چون هميشهميخواندم. اگر كسي با موسيقي باشد، هيچ وقت تنها نيست. هر آدمي دوست دارد بعد از خدا، يك چيزهايي پشتسرش باشد. موسيقي بهترين يار انسانهاي تنهاست.
ـ خانم حاجيوندي! حالا كه با شما مصاحبه كردهايم، حتماً نشريه ما را ميخريد. اما اگر اينطور نبود، تحتچه شرايطي «زنان فردا» را ميخريديد؟
m چه عنوان قشنگي: زنان فردا. به قول پدرم ما«لر»ها راحت حرف ميزنيم. وقتي با من تماس گرفتيدنميخواستم مصاحبه را قبول كنم. اما وقتي اسم نشريه را شنيدم تحت تأثير قرار گرفتم. اگر مطالب نشريه نو باشد،حتماً آن را ميخوانم. واقعيتها را (خبرهاي موثق) مطرح كنيد. البته در چارچوب قانون تا بتوانيد به فعاليتتانادامه دهيد.
اعضاي گروه:
1- ارمغان حاجيوندي (نوازنده تنبك و پركاشن)
2- ارغوان حاجيوندي (نوازنده تار و همخوان)
3- مونيكا لران (نوازنده ويلن)
4- مريم نيكبين (نوازنده پيانو و كيبرد)
5- شهرزاد سخنسنج (نوازنده گيتار)
6- فيروزه غلامرضا (همخوان)
7- مريم دادرس (نوازنده فلوت)
0 Comments:
Post a Comment
<< Home