درباره مراسم سماع و موسیقی صوفیان
معرفی کوتاهی از سماع درویشان
«برون ز هر دو جهان است این جهان سماع»
مزدک علی نظری- تب مولای روم نه فقط اینجا، در شرق، بالا گرفته؛ بلكه آنچنان كه حتماً میدانید، از سوی یونسكو سال 2007 میلادی به نام این صوفی ایرانی نامگذاری شده است.
كشور تركیه به عنوان میزبانی كه مزار مولانا در یكی از شهرهای آن قرار دارد، به استقبال این مناسبت رفته و بر حجم تبلیغات و گستردگی برنامههای مختلفی با محوریت «مولانا جلالالدین بلخی» افزوده است. این شخصیت برجسته و كلیدی صوفیان، برای دنیای غرب كاملاً شناخته شده است و اشعارش به دهها زبان ترجمه و منتشر شده.
مولانا را برجستهترین متفكر مسلمان در عهد قدیم میدانند كه رشته آغازین ارتباط انسان با خداوند را در سرودههایش، از درون ذات خود میجوید. او در «بلخ» ایران (واقع در مرزهای امروز افغانستان) زاده شد و در «قونیه» (تركیه فعلی و پایتخت وقت سلجوقیان) سالهای مهم عمرش را سپری كرد و همان جا جان سپرد. همین قضیه باعث اختلاف نظر میان تركها و افغانیان شده و اینها، هر كدام مولانا را با پسوند «رومی» یا «بلخی» خوانده و او را از آن خود میدانند!
این مرافعه در حالی است كه اصلاً زبان مولانا پارسی و خودش ایرانیتبار بوده. «مثنوی معنوی» مشهورترین اثر اوست كه با ابیات موسوم به «نی نامه» آغاز میشود: «بشنو از نی چون حكایت میكند...»
او از زبان «نی» كه مهمترین سمبل در آیین سماع دراویش است، مانیفست ساده اما پرمعنای خود را صادر میكند. نی همچنان هم یكی از اصلیترین نمادها و سازهای صوفیان است و با اینكه امروزه عناصر ضربی در موسیقی سماع تركها كاربردی ندارد اما طبق روایات، مولوی نخستین بار با صدای چكش زرگران بازار قونیه به چرخش و رقص درآمده است؛ گفته میشود روزی در بازار زركوبان این حالت، بیخودانه، به وی دست داد و از صدای چكشهای پیاپی به سماع درآمد. به روایت «افلاكی» (صاحب «مناقب العارفین»): «... همچنان از وقت نماز ظهر تا هنگام نماز عصر، حضرت مولانا در سماع بود.»
موسیقی صوفیان
«آرام، بردبار، اجتماعی و البته كثرتگرا. این خصایص لزوماً تصاویری نیستند كه دنیای غرب از مسلمانان دارند. اما در واقع این صفات یك مسلمان است كه در مرام، منش و موسیقی صوفیان به وضوح متبلور شده است.»
این گفتههای تحسینآمیز، عبارات ابتدایی «سایمون براتون» سردبیر مجله songlines (معتبرترین مجله انگلیسی زبان درباره موسیقی ملل) در مقالهای با موضوع موسیقی صوفیان است. او میافزاید: «تبلیغات غرب و جریانات متحجر، عموماً اسلام را به مذهبی تفسیر میكنند كه با موسیقی مخالفت دارد یا حتی آن را حرام میداند. اما صوفیان مسلمان نه تنها به وضوح خلاف آن را ثابت میكنند، بلكه با پیامشان به جهانیان میگویند كه موسیقی راهی است برای نزدیك شدن به خدا.»
بله، موسیقی در فرهنگ اسلامی سابقهای دیرینه دارد؛ مثلاً توجه كنید به مراسم تعزیه و موسیقی عاشورایی یا موسیقی عبادی (اذان، تلاوت قرآن، روضه، نیایشهایی چون تواشیح و...)
در تركیه كه صوفیان مرید مولانا به مراتب بیشتر از هر جای دیگر هستند، موسیقی عرفانی هم نقش پررنگی دارد. از دوره امپراطوری عثمانیان در این كشور، صوفیگری گسترش قابل توجهی یافت و تا پایان قرن 19 میلادی، تنها در استامبول بیش از 700 خانقاه فعال وجود داشت. این گستردگی در غنای موسیقی آنان هم موثر بوده و حالا در كنار مراسمها، موزیك صوفیان ترك چشمگیرتر از همتایان هر نقطه دیگر است.
موسیقی آنها، سازبندی كموبیش یكسانی دارد: نی، عود، تنبور، قانون، رباب و كودوم (نوعی سازكوبهای پوستی) مجموعه سازهای اركستراسیون صوفیان ترك را تشكیل میدهند. مشهورترین آهنگساز مرید مولوی در تركیه «اسماعیل دهده» (Ismail Dede، 1877-1845) بوده كه برای هفت آیین سماع، آهنگسازی كرده است.
از دیگر موسیقیهای قابل ذكر خاص صوفیان، باید به آنچه در میان اهل این فرقه در پاكستان و هند رواج دارد اشاره كرد؛ صوفیگری و موسیقی آن ابزاری بسیار كارآمد برای تبلیغ دین اسلام در میان هندوها بوده و از قرن 13 میلادی تاكنون به آن پرداخته میشود. شناختهشدهترین موسیقی صوفیان این منطقه موسیقی معروف «قوالی» است كه میشود گفت مرحوم «نصرت فاتح علیخان» پرچمدار معرفی و به محبوبیت رساندن آن در جهان بود.
قوالی كه سمبل صوفیان هند و پاكستان است، عموماً با ادای جملات آوازی و ساده (حضیض) شروع میشود و به تدریج سرعت و ضرباهنگ موسیقی در آن افزایش پیدا میكند. تركیب ضربی ساز طبلا و دست زدن خوانندگان و آواز قوال، با ذكر نام خداوند و حضرت علی(ع) به اوج خود میرسد.
امروزه گروههای قوالی قدرتمند بسیاری در پاكستان فعالیت دارند كه از جمله آن ها میتوان به دو گروه كه به نوعی به فاتح علیخان منسوبند، اشاره كرد: یكی برادرزاده او «راحت فاتح علیخان» كه از بچگی در كنار او بوده و در گروهش به اجرا میپرداخت ودیگری گروه قوالی «رضوان معظم» كه خوانندهشان از بستگان نصرت بوده است.
از طرف دیگر، در پاكستان هم موسیقی عرفانی خاصی رواج دارد كه گروه «عبیده پروین» با لقب «فاتحعلیخان مونث» مطرحترین خواننده این جریان است. شاید او تنها زن فعال در این عرصه باشد، ولی به هر حال اجراهای هیجانانگیز و پراحساس او، همچنین قدرتش در خوانندگی (كه گاهی تا حدود 2 دقیقه بدون نفسگیری، تحریر میخواند) و چرخش سرش در هنگام اجرا، صحنههای تكاندهندهای را خلق میكند.
پروین میگوید: «نور خدا انسان را تقدیس میكند و وقتی در مدح او میخوانی، انگار نوعی مدیتیشن انجام میدهی. شعرخوانی و ذكر نام پروردگار، نوعی گفتوگو با خالق است...»
در میان صوفیان ایران و اعراب كشورهایی مثل عراق، مصر، مراكش، سوریه و... هم انواع دیگری از موسیقی رواج دارد كه كم و بیش به یكدیگر شبیه بوده و البته گاه تفاوتهایی هم بینشان دیده میشود.
ادبیات عارفان
گرچه میسر شد به موسیقی صوفیان نگاهی هر چند مختصر و كوتاه، داشته باشیم ولی ادبیات تصوف چیزی نیست كه در چند پاراگراف بشود معرفی كرد و به آرامی از كنار آن گذشت.
موسیقی و آیینهای صوفیان رابطهای تنگاتنگ با ادبیات داشته و دارند؛ درباره مشاهیری چون «عطار نیشابوری» یا حتی خود مولانا در این زمینه بسیار باید گفت. یا «ابن عربی» و «ابن فرید» از عربستان، «امیر خسرو» و «شاه عبداللطیف» از هند و...
پس به این بحث وارد نشویم، بهتر است انگار!
سماع درویشان
و اما سماع درویشان؛ پیشتر گفتیم كه روایات، خبر از اولین سماع مولانا در بازار زركوبان دادهاند. اما در شرح ملاقات منجر به تحول او با «شمس تبریزی» آمده است كه پرداختن به این كار، ازسفارشهای شمس بوده است.
مولانا تا پیش از آن فقیه بود و چون فقها میانهای با موسیقی ندارند، هرگز به سماع نپرداخته بود. ولی بعد و به تاكید شمس شروع به این كار كرد. همین نشانه را دلیلی بر اصالت ایرانی سماع میدانند.
مولانا موسیقی را طنین گردش افلاك میدانست و با نظریه «فیثاغورث» در باب موسیقی موافق بود كه: «اصول موسیقی از نغمههای كواكب و افلاك اخذ شده است.»
«بانگ گردشهای چرخ است اینكه خلق/ میسرایندش به تنبور و به حلق»
با توجه به این نكات، حركات سماع معنایی تازه مییابند؛ سماع به فتح سین، چهار حالت اصلی دارد كه مجموعاً حركات این رقص را متضمن رموز احوال و اسرار روحانی جهان تلقی میكنند:
1- چرخ زدن: اشاره به شهود حق در جمیع جهات
2- جهیدن: اشاره به غلبه شوق بر عالم علوی
3- پا كوفتن: اشاره به پامال كردن نفس اماره
4- دست افشاندن: اشاره به دستیابی به وصال محبوب
«دانی سماع چه باشد؟ قول بلی شنیدن
از خویشتن بریدن، با وصل او رسیدن
دانی سماع چه باشد؟ بیخود شدن ز هستی
اندر فنای مطلق، ذوق بقا چشیدن»
مولانا سماع را غذای روح عاشقان میداند و محرك خیال وصل و جمعیت خاطر (یعنی تمركز بر حق و قطع خاطر از غیر خدا):
«پس غذای عاشقان آمد سماع/ كه در او باشد خیال اجتماع».
دكتر زرینكوب در این باره مینویسد: «سماع مولانا، یك دعای مجسم و یك نماز بیخودانه بود؛ ریاضت نفس و مراقبت قلبی. از نظر او، انسان با التزام به سماع، از اتصال به خودی و تعلقات آن میرهد و لذا سماع در نظر وی همپایه عبادت، اهمیت داشت.»
«بیا بیا كه تویی جان جان جان سماع
بیا كه سرو روانی به بوستان سماع
برون ز هر دو جهان گر تو در سماع آیی
برون ز هر دو جهانست این جهان سماع
اگرچه بام بلند است بام هفت چرخ
گذشته است از این بام، نردبان سماع
به زیر پای بكوبید هر چه غیر وی است
سماع از آن شما و شما از آن سماع»
از بغداد تا قونیه
قدیمیترین نشانههای موجود در خصوص آیین صوفیان، به قرن نهم میلادی در بغداد بر میگردد؛ كه شامل آوازهای عاشقانه همراه با رقصهای دوار است. صوفیان سالها در این منطقه فعالیت داشتهاند اما وقتی در اوایل قرن 19 وهابیون قدرت را در منطقه اعراب به دست گرفتند، به شدت با آیین صوفیگری مخالفت و اماكن آنان را خصوصاً در كربلا و سایر ممالك عربی نابود كردند.
در همین زمان، در تركیه هم اوضاع به هیچ وجه بر وفق مراد صوفیان نبود؛ با تاسیس جمهوری تركیه، در سال 1925 «آتاتورك» به بهانه ارتباط صوفیان و دراویش با عثمانیها، دستور تعطیلی خانقاهها را صادر كرد. البته این تنها بهانهای بود برای سرپوش گذاشتن بر تضاد عقاید سكولارش با مذهبگرایی دراویش ترك.
اما از اواسط دهه 50 میلادی، شرایط بهتری فراهم شد و به تدریج خانقاهها كه تا آن زمان به صورت مخفیانه فعالیت میكردند، در قونیه و به بهانه جلب جهانگردان، اجازه فعالیت پیدا كردند و كمكم در سایر شهرهای تركیه هم اوضاع عوض شد. امروزه دیگر تركها از تصاویر مراسم سماع دراویش در كارتپستالهای توریستی هم استفاده میكنند، در حالی كه این كار اصولاً با اصول و عقاید صوفیان مغایرت دارد. خانقاهها به پاتوق توریستها بدل شدهاند و مراسم سماع به یك برنامه نمایشی در سئانسهای مختلف بدل شده. به همین دلیل و با وجود عدم ممنوعیت فعالیت دراویش، گروههای اصیل، مخفیانه و به صورت زیرزمینی به برگزاری برنامههایشان میپردازند.
از مدیر كل اداره جهانگردی قونیه نقل شده كه: «سالانه یك میلیون توریست از شهر ما دیدن میكنند.»
این ادعا شاید كمی اغراقآمیز به نظر بیاید ولی دستكم سیل تورهای مختلف جهانگردی ایرانی به مقصد قونیه، در یكی – دو سال گذشته شدیدتر شده و به نظر میآید این «مد»تازه، پای خیلی از هموطنان ما را به این شهر باز كرده است.
اغلب علاقهمندان مولانا دوست دارند در ایام میان 19 تا 26 آذر به قونیه بروند؛ هر ساله در این زمان، سالگرد عروج روحانی مولوی توسط مریدانش جشن گرفته میشود و این دوستداران كه از ملیتها و سرزمینهای مختلف در كنار مزار او حاضر میشوند، به شادی میپردازند. اوج این مراسم هم در شب «عرس» است؛ 17 دسامبر (26 آذر) كه روز سالمرگ مولوی است اما پیروان او چون اعتقاد دارند پیر و مریدشان نمرده بلكه به معشوق ازلی پیوسته، بساط جشن و سرور برپا میكنند. البته از نوع عرفانی خاص خودش.
به دلیل اینكه تقویم تركیه ثابت است، معمولا شب عرس مولانا در تركیه با مراسم دیگری كه در سایر كشورها برپا میشود، همزمان نیست. در ایران هم از دراویش قادری گرفته تا گواتیهای بلوچستان، این شب را پاس میدارند و مراسم خاصی برپا میكنند.
ارائه سماع
سایمون براتون كه از نزدیك شاهد یك مراسم ارائه سماع توسط دراویش تركیه بوده، دیدههای خود را اینطور مینویسد: «آن ها پس از ادای احترام به محضر استاد خود (شیخ)، از او اجازه دخول به صحنه رقص سماع را دریافت میكنند. با توازنی خاص ردای سیاه را از تن درآورده و با لباس سفید بلند خود، با ضرباهنگی موزون، به چرخش برخلاف عقربههای ساعت میپردازند. دست راست درویشها به سمت آسمان و دست چپ آن ها به سمت زمین اشاره میكند، گویی میان دو دنیا پلی برقرار كرده باشند. مراسم سماع با نظمی خاص، فضای عجیبی را ایجاد میكند. این چرخش دوار رقص نیست، بلكه نوعی عبادت است.»
«نائیل كزوا» شیخ تاریخیترین خانقاه استامبول یعنی «گالاتا» هم میگوید: «همه عناصر كائنات در حال چرخش هستند، از ریزترین ذره تا بزرگترین سیاره. چرخش ما نیز به معنای همسو شدن با خالق جهان است. اگرچه به حالت سماع میرسیم اما هوشیاری خود را از دست نمیدهیم. ما مرحلهای از عروج روح از بدن و نزدیكی به حضرت حق را تجربه میكنیم، ولی با هوشیاری كامل.»
اداره مزار مولانا و برگزاری مراسمها در دست «چلبی»هاست؛ چلبی به زبان تركی قدیم یعنی «آقا» كه به فرزندان و نوادگان ذكور مولوی میگویند. هماكنون «فاروق چلبی» شیخ و بزرگ قونیه است. او كه نسل بیست و دوم مولانا است، فارسی نمیداند و قادر به خواندن اشعار جد بزرگش نیست. نكتهای كه دكتر «ابوالقاسم تفضلی» در همایش «آموزههای مولانا برای انسان معاصر» هر چند نه مستقیماً به او، به آن اشاره كرد: «امروز حتی یك نفر، تاكید میكنم حتی یك نفر از سماعكنندگان، فارسی نمیدانند.»
كاش میشد از ایشان بپرسیم: آیا منظور دراویش تركیه هستند یا همه سماعگران را میگویند؟ چرا كه حالا با اطمینان میتوانیم از «جواد تهرانیان» و شاگردانش نام ببریم و این ایرانیهای پیرو مولانا را به او و شما معرفی كنیم.
گزارش
کلاس های رقص سماع در تهران را بخوانید
طراحی موسیقی از ضروریات ساخت هر فیلم است
طراحی موسیقی در ساخت هر فیلم از جمله وظایف فیلمساز است تا بنابر ویژگی های حسی فیلمنامه ، ساخت فیلم را پیش ببرد .
آهنگساز فیلم "مینای شهر خاموش"با بیان این مطلب به خبرنگار مهر گفت : متاسفانه اکثر کارگردانان از ین امر مهم غافل اند و در بسیاری از مواقع مشاهده می شود زمانی که فیلم به مرحله تدوین و صداگذاری می رسد برای رفع نواقص ازموسیقی استفاده می کنند و این درحالی است که موسیقی فیلم طرحی از پیش تعیین شده می خواهد که به نظر من باید هنگام فیلمبرداری این طراحی همراه با فیلم و پلان به پلان ساخته شود.
داریوش تقی پوردر ادامه به تفاوت کارکرد موسیقی در فیلم های ایرانی با دیگر کشورها اشاره کرد و گفت:تجربه ساخت موسیقی فیلم در آلمان وهمچنین کشورهای دیگر این نکته را به من آموخت که ساخت موسیقی برای هر فیلمی بنابر نوع آداب و رسوم موجود در هر منطقه متفاوت است و خوب این مسئله تا اندازه ای طبیعی است اما آنچه برای من در ساخت موسیقی فیلم درایران همیشه سئوال بوده عدم سازماندهی و برنامه ریزی صحیح برای ساخت موسیقی فیلم به شکل درست است و در بسیاری از مواقع دیده ام که موسیقی فیلم در فیلم های ایرانی اغلب یک دست است و به نظر می رسد که به دفعات شنیده شده است و این ضعف عمده موسیقی فیلم ها است.
وی همچنین خاطر نشان کرد: در ساخت موسیقی فیلم مینای شهر خاموش به دلیل داشتن فضای خاص و همچنین غیر متعارف بودن داستان ؛ازسازدیوان استفاده کردم به همین دلیل بود که برای ساخت موسیقی فیلم ، هنگام فیلمبرداری در صحنه حاضر می شدم و با مشاهده حس و حال بازیگزان نت ها را طرح ریزی کردم و دست آخر طرح کلی که در ذهن داشتم را با آقای رضویان(کارگردان) مطرح کردم و به یک فرآیند کلی از ساخت موسیقی رسیدیم و تا زمانی که اطمینان کامل از ساخت موسیقی فیلم به شکل دلخواه به دست نمی آوردیم محال بود که پای ضبط بروم ولی در نهایت این مخاطب است که باید از شکل کلی اثر راضی باشد و درمجموع فیلم را دوست داشته باشد.
آهنگساز مینای شهرخاموش در پایان درباره دریافت سیمرغ بهترین موسیقی فیلم گفت: به هر حال سیمرغ تشویقی است برای تمامی عوامل مینای شهر خاموش اما آنچه مرا بیش از هر مسئله دیگری خوشحال می کند زمانی است که موسیقی بتواند تصویر و پلان های فیلم را در ذهن تماشاگر به یادگار باقی بگذارد که اگر این اتفاق بیافتد من سیمرغ واقعی را گرفتم.
فردین خلعتبری
موسیقی فیلم باید در خدمت فیلم باشدزمانی که از موسیقی برای کامل شدن اثردیگری در زمینه سینما،ادبیات و...استفاده می شود به این معنا است که به کارگیری هر ملودی و یا هر نوع سازی باید با رعایت مولفه های اصلی در هنر مورد نظر صورت گرفته و درخدمت آن باشد.
فردین خلعتبری، آهنگساز ضمن بیان این مطلب به خبرنگار مهرگفت: "اتوبوس شب" دومین تجربه آهنگسازی ام با کیومرث پوراحمد بوده است ، پیش از این فیلم "گل یخ " را کار کرده بودم ولی در نهایت تجربه آهنگسازی برای هر دو فیلم کاملا متفاوت بود.
وی در ادامه افزود: درفیلم گل یخ به دلیل دراماتیک بودن فیلم در آهنگسازی از ملودی های عامه پسند تری استفاده کردم چون به فضای کلی فیلم نزدیک تر بود اما در اتوبوس شب به دلیل داشتن فضاهای خاص و غیر متعارف وهمچنین تفاوت های بنیادی که به لحاظ روایتی در فیلم وجود داشت ،بنا براین نوعی دیگر از موسیقی را می طلبید ودر نتیجه از موسیقی کم حجم تری استفاده شد که بخشی از آن به نگاه من به فیلم برمی گشت.
آهنگساز فیلم "به رنگ ارغوان" در پایان در پاسخ به سئوالی مبنی براینکه آیا به سیمرغ بلورین بهترین موسیقی فیلم در جشنواره فکر کرده است یا خیر گفت: به علت پیچیدگی کار در سینما و همچنین جمعی بودن این هنر عوامل بسیاری در ساخت یک فیلم سینمایی سهیم هستند و درست به همین دلیل بهترین های جشنواره در شاخه های مختلف این حرفه برای دریافت جایزه نامزد می شوند و طبعا اگر من هم این سیمرغ را ببرم خوشحال می شوم ولی قبل از دریافت هرنوع جایزه ای دوست دارم به خود اثر توجه شود.
شلوغ ترین مجلس ترحیم تاریخ موسیقی
بعد از ظهر امروز چهارشنبه 18 بهمن در مسجد نور تهران رقم خورد /
شلوغ ترین مجلس ترحیم تاریخ موسیقی
مجلس ترحیم "پرویز یاحقی" با حضور هزاران نفر از شرکت کنندگان بعد از ظهر امروز در مسجد نور تهران برگزار شد.
به گزارش خبرنگار مهر ، در این مراسم که از ساعت 16برگزار شد چندین برابر ظرفیت سالن مسجد نور، جمعیت مشتاق حضور در مجلس شرکت کرده بودند که به این دلیل در یکی از سالن های مجاور سالن اصلی مسجد گشوده شد اما جمعیت حاضرچندین برابر ظرفیت سالن ها بود.
موج جمعیت در این مجلس که به اذعان اکثر معمرین و هنرمندان شرکت کننده در این مراسم بی سابقه و حیرت آور بود امکان تردد را از بین برده وموجب شد تابسیاری از افرادی که به مسجدآمده بودند از دم در مسجد باز گردند.
محمد شبستری (مدیر سالن مسجد) در باره ازدحام به وجود آمده به خبرنگار مهر گفت : این بی سابقه ترین مجلس ترحیم از بدو تاسیس این مسجد تا کنون است وبه نظر من این شلوغی به هنردوست بودن مردم ایران برمی گردد.
وی در ادامه گفت : ظرفیت سالن پایین و بالای مسجد 600نفر است که ما در یک سالن دیگر را باز کردیم که با این وجود باز هم با کمبود شدید جا مواجه شدیم .
در این مجلس ترحیم تاریخی بیشتر هنرمندان موسیقی و صاحب نامان این عرصه از جمله احمد ابراهیمی، پرویزمشکاتیان، داودگنجه ای، اکبر گلپایگانی، جوادلشکری،همایون خرم،هوشنگ ظریف،فرهنگ شریف و...شرکت کرده بودند.
به علت این شلوغی، خیابان های اطراف مسجد نور تا ساعت ها مسدود شده بود.
گزارش تصویری / مجلس ترحیم پرویز یاحقی
فرهاد فخرالدینیقریحه و ذوق فراوان در آثار یاحقی موج می زدآنچه موجب شد تا آهنگهای شادروان پرویز یاحقی در ذهن مردم جاودانه بماند، ملودی های دلنشین ، قریحه و ذوق فراوان در آثارش بود.
فرهاد فخرالدینی با بیان این مطلب در گفتگو با خبرنگار مهر گفت:مرحوم یاحقی علاوه بر اینکه هنرمندی با ذوق، توانمند و خوش سلیقه بود، از لحاظ شخصیتی نیز از خصوصیات بارزی داشت. او انسانی آرام بود و تمامی توجهش متمرکز به کار بود و به مسائل حاشیه ای نمی پرداخت، وسواس بجایی در انجام کار خود به بهترین نحو داشت و بسیار مودب و خوش برخورد بود.
رهبر ارکستر ملی ایران افزود: آهنگهایی که پرویز یاحقی با همراهی و مشارکت دوستان ترانه سرایش همچون بیژن ترقی خلق کرده است، همگی زیبا و خاطره انگیز هستند و به خوبی در ذهن و دل مردم جای گرفته اند.
فخرالدینی در پایان اشاره کرد: متاسفانه مرحوم یاحقی، از همان زمان گذشته، بسیار زود خود را از صحنه موسیقی کنار کشیده و دلسرد شده بود، به گونه ای که حتی زمانی که من رهبری ارکستر بزرگ رادیو را بر عهده داشتم، همکاری ایشان با رادیو به حداقل رسیده بود.
همایون خرم در گفتگو با مهر
فقدان پرویز یاحقی برای موسیقی ایران ضایعه استهنرمندان بزرگ سرمایه های فرهنگ وهنر ما هستند و من رفتن یاحقی را برای موسقی ایران ضایعه می دانم.
همایون خرم با بیان این مطلب در گفتگو با خبرنگار مهر گفت:در سال های گذشته به مدت 25 سال، بخش تکنوازی موسیقی رادیو به دست چهار نفر بود، پرویز یاحقی، حبیب الله بدیعی، علی تجویدی ومن و در این مدت یاحقی آثار برجسته ای را در رادیو از خود به جای گذاشت.
وی افزود: دو یا سه سال پس از اینکه من در رادیو مشغول به کار شدم، یاحقی به رادیو آمد و همکاری ما از همانجا آغار شد. از آن پس بود که هر دوی ما از تکنوازان رادیو شدیم .
این آهنگساز در ادامه گفت : برای سالیان متمادی دو برنامه گلها و تکنوازان ازمهمترین برنامه های موسیقی آن زمان رادیو محسوب می شد و در این مدت، یاحقی آثار بی بدیلی را در زمینه آهنگسازی و نوازندگی ویولن،ارائه کرد.
همایون خرم در پایان گفت: یک اثر ارزشمند موسیقی باید در درجه اول دلپذیرو در وهله بعد، از خصوصیات موسیقایی ، فرهنگ ، رنگ و بوی موطن و محل رشد و شکوفایی هنرمند بهره گرفته باشد و موسیقی پرویز یاحقی از این ویژگی ها برخوردار بود. نوای ساز او بسیاردل انگیزو آهنگ هایش بسیار با احساس وهمه آثارش ملهم از گوشه های موسیقی ملی این مرز و بوم بود.
تشییع پیکر پرویز یاحقی از مقابل تالار وحدت
یاحقی ؛ ویولن نواز قطعه 88
مراسم تشییع پیکر"پرویز یاحقی"، آهنگساز و نوازنده برجسته ، با حضور اهالی موسیقی صبح امروز در محوطه باز تالار وحدت برگزار شد.
به گزارش خبرنگار مهر ، در ابتدای این مراسم ، "
محمد سریر" نوای ساز پرویز یاحقی راخاطره انگیز و به یاد ماندنی توصیف کرد و گفت: امروز در سوگ از دست دادن هنرمندی بزرگ از فرزندان هنر این مرز و بوم نشسته ایم که عمری با نغمه های شیرین و دلنشین اش زندگی کردیم .
رئیس هیات مدیره خانه موسیقی در ادامه به مشخصه اصلی آثار یاحقی در نواختن ویولن اشاره کرد و گفت:چیره دست بودن هنر پرویز در نواختن سازش بر هیچ کس پوشیده نیست ولی نکته ای که در شیوه ساز او قابل اعتنا و مثال زدنی است نوع نواختن ویولن از نظر فنی است به این معنی که یاحقی علاوه بر ممتاز بودن در ارائه هنر سازش در حوزه آهنگسازی هم نغمه هایی را خلق کرده که هر یک از ین نغمه ها به نوعی بیان کننده هویت ملی و ایرانی ما است که خوشبختانه تا امروز استمرار پیدا کرده است و مطمئنم که از این پس هم جاودانه خواهد ماند و در نهایت باید بگوییم که پرویز یاحقی در نوازندگی ارکستر هم درخشش خاصی داشت.
آغاز زندگی جدید یاحقیدر ادامه ،
رحیم معینی کرمانشاهی، ترانه سرا گفت : مرگ یاحقی ضایعه ای جبران ناپذیر برای هنر موسیقی ایرانی است و من نمی دانم با چه زبان و احساسی راجع به پرویز صحبت کنم . 50 سال همنشینی ، همراهی و هم گامی با دوست بزرگوارم پرویز زمان کمی نیست که بتوان در یک جمله تعریف کرد چراکه معتقدم در دوره ای از تاریخ موسیقی ایران نخبگانی بوجود آمدند که فقدان هریک از آنها تا سال ها سال جبران نمی شود .
کرمانشاهی همچنین خاطر نشان کرد: یاحقی با همه قدرت وشهرتی که داشت بسیار غریب ماند و غریب رفت و تنها چیزی که برای او ماند و تا آخرین لحظات زندگی او را همراهی کرد سازش بود و این در حالی است که هنرمندان تمام روح شان را برای اعتبار هنری این مملکت خرج می کنند و متاسفم که پرویز در نهایت تنهایی وغربت رفت، بنابراین گمان می کنم باید به ساز و آرشه این هنرمند تسلیت گفت. اما امروز که پرویز به زیر خاک می رود زندگی تازه او شروع می شود.
یاحقی بی جانشین خواهد بودفرهنگ شریف نوازنده تار به دوستی دیرینه خود با پرویز یاحقی اشاره کرد و گفت: من آنقدر منقلب هستم که واقعا نمی توانم حرفی بزنم ؛ مرگ یاحقی را باور نمی کنم ؛ من پرویز را از دوران نوجوانی می شناختم هنرمندی که هنر در ذاتش بود، متاسفانه و یا خوشبختانه باید بگویم که یاحقی بی جانشین خواهد بود و دومی نخواهد داشت.
شریف در ادامه به کار مشترک خودبا یاحقی اشاره کرد وگفت:حدود 1500 ساعت نوار موسیقی منتشر نشده حاصل سالها رفاقت با این نوازنده ویلون دارم که امیدوارم این آثار در مرکز و یا سازمانی به عنوان میراث به جا مانده از هنر موسیقی حفظ و نگهداری شود تا منبعی برای آگاهی و آشنایی جوان های علاقه مند به موسیقی معاصر ایرانی باشد.
هنرمندانی چون پرویز یا حقی نقش خاطره می زدندهمایون خرم دیگر سخنران حاضر در مراسم تشییع پیکر نوازنده ویلون گفت:پرویز همانطور که ساده و راحت ساز می زد راحت هم این دنیا راترک کرد ؛ یاحقی سال های سال خودش را در انزوا قرار داده بود و تنها برای دل خودش ساز می زد و من خیلی متاسفم که هنرمندی چون او خودش را در چهار دیواری زندگی روزمره حبس کرده بود .
وی در ادامه ازهنر موسیقی به عنوان عصاره جان هنرمند یاد کرد وگفت: تمام آهنگ ها و قطعات موسیقی به نوعی عصاره وجود هنرمندانی است که بدون هیچ چشم داشت و توقع مالی تمام وجود شان را در اختیار هنر گذاشته اند و در دوره های مختلف نقش خاطره می زدند که به عنوان نمونه می توان به برنامه گلها و همچنین تک نوازی پرویز یاحقی اشاره کرد.
یاحقی ویولن را میان مردم بردمحمد رضا شجریان که در جمع حاضر در تالار وحدت حضور داشت پرویز یاحقی را نابغه موسیقی معاصر دانست و گفت: هنوز از فراق علی تجویدی داغدار هستیم که باید شاهد رفتن غزیز دیگری چون یاحقی باشیم این هنرمند به حق نابغه ای بود که با درایت بسیار ساز ویلون را میان مردم برد .
استاد آواز درادامه به ویژگی های ساز یاحقی اشاره کرد وگفت:زمانی که سرپنچه پرویز بر ساز نهاده می شد هرشنونده ای از خود بی خود می شد، این هنرمند حق بزرگی به گردن ویولن دارد هر کس که دست به ویولن می برد می خواهد مثل یا حقی ساز بزند ؛ واقعا دردناک است که پرویز سالها کنج عزلت اختیار کرده بود وبا همان درد عزلت به علی تجویدی پیوست . در پایان به همه کسانی که گوشی برای شنیدن آواز خوب دارند تسلیت می گوییم.
بعد از پایان صحبت های محمد رضا شجریان
پری زنگنه به جایگاه آمد وگفت:در یک جمله کوتاه می گویم که بهتر است ساز یاحقی را همراه خودش به خاک بسپاریم چون بعد از او کسی نمی تواند مانند او ساز بزند.
در این مراسم اکثرهنرمندان نامی هنر موسیقی کشور از جمله اعضای هیئت مدیره خانه موسیقی و همچنین برخی مدیران و مسئولان فرهنگی حضورداشتند.
در پایان این مراسم پیکر آن مرحوم به قطعه 88(هنرمندان)بهشت زهرا منتقل و به خاک سپرده شد.
شایان ذکر است مجلس ترحیم پرویز یاحقی روز چهارشنبه 18 بهمن ازساعت 16تا17:30 در مسجد نور واقع در میدان فاطمی برگزار می شود.
منبع : مهرنیوزگزارش تصویری/ مراسم تشییع پیکر مرحوم پرویز یاحقی 2
گزارش تصویری/ مراسم تشییع پیکر مرحوم پرویز یاحقی 1
رییس هیئت مدیره خانه موسیقی با اعلام این خبر گفت : این مراسم ساعت 9صبح فردا ( یکشنبه 15 بهمن ) برگزار می شود .
محمد سریر در ادامه افزود: هنوزجزییات این مراسم کاملا مشخص نشده است وفعلا با آقای خرم صحبت کرده ایم تا در باره آن مرحوم صحبت کنند وبرای موارد بعدی در حال برنامه ریزی هستیم.
مهدی مسعود شاهی ، مدیر عامل بنیاد رودکی نیز در باره مراسم فردا گفت : به علت برنامه هایی که در تالار وحدت هست ، فردا درب حافظ برای تردد تشییع کنندگان باز خواهد شد و مشایعت کنندگان باید از این ورودی وارد محوطه تالار بشوند
استاد پرويز ياحقی درگذشت
"فرامرز صدیقی پارسی" معروف به "پرویز یاحقی" ، نوازنده برجسته ویولن به دیار باقی شتافت . به گزارش خبرنگار مهر ،گفته می شود این نوازنده بزرگ موسیقی ایران، صبح امروز در منزل خود در تهران درگذشته است.داود گنجه ای ،موسیقیدان و نوازنده کمانچه ضمن ابراز تاسف خود با اعلام این خبر به نقل از دکتر جهانشاه برومند (نوازنده ویولن)گفت : هنوز علت دقیق مرگ وی مشخص نشده است و برای کسب اطلاع در این زمینه به فرصت بیشتری نیاز داریم .پرویز یاحقی متولد1314درتهران بود . بنا بر گفته زنده یاد نواب صفا(ترانه سرا و مسئول برنامه موسیقی رادیودر دهه 1320)یاحقی از خرد سالی و بنا بر خواست او(نواب صفا)پای به رادیو گذاشت .در 18 سالگی به دعوت داود پیرنیا با برنامه گلها همکاری خود را آغاز کرد و در این زمان آهنگ" امید دل من کجایی" را ساخت که با صدای زنده یاد غلامحسین بنان اجراشد . ابوالحسن صبا ، حسین یاحقی ، مرتضی محجوبی ، علی تجویدی ، حبیب اله بدیعی ، محمد میر نقیبی ، نصراله زرین پنجه ، حسینعلی وزیری تبار ، حسین تهرانی وخود پرویز یاحقی اعضای ارکستری بودند که اثر این نوازنده و آهنگسازجوان را اجرا می کردند.استاد پرویز یاحقی یکی از بهترین تکنوازان برنامه گلها بود ؛ او در عمر هنری خود صدها آهنگ زیبا ساخته بود که اغلب با صدای خوانندگان نامدار اجرا شده است ، آثار به جای مانده از این هنرمندبرجسته و بداهه نوازبرای هر شنونده ای الهام بخش و تاثیر گذاراست . یاحقی در اواخر عمر همچنان با ساز خود دمساز بود ؛ او در سال های اخیر چند اثر تکنوازی و همنوازی خود از جمله راز و نیاز ،طوبی و...را منتشر کرده بود.
وبلاگ ایران موزیک ضایعه درگذشت این هنرمند را به جامعه هنری و بویژه به خانواده آن مرحوم تسلیت می گوید.
................................................
پرويز ياحقی درگذشت
ابوالحسن نجوا کارشناس موسيقیپرويز صديق پارسی معروف به پرويز ياحقی، آهنگساز، نواپرداز و نوازنده نام آور ويولن که آهنگسازی ترانه های معروفی چون برگ خزان از وی به يادگار مانده است، پنج شنبه (دوازدهم بهمن) گذشته در منزل خود در تهران درگذشت.
پزشکان، علت فوت پرويز ياحقی را ايست قلبی اعلام کرده اند.
پرويز ياحقی در حالی بدرود حيات گفت که آخرين آثارش به نام های "مهر و مهتاب" را آماده کرده و به بازار موسيقی در قالب دو سی دی عرضه کرده بود.
وی سال گذشته نيز آلبومی به نام "راز و نياز" را در بازار موسيقی منتشر کرد.
زندگی هنریپرويز ياحقی سال ۱۳۱۵ خورشيدی در تهران متولد شد.
نخستين معلم وی در موسيقی استاد حسين ياحقی بود که با پی بردن به استعداد شگفت خواهر زاده خود علاوه بر آموزش دادن ساز ويولن آموزشهای ويژه خود شامل پيش درآمدها، چهار مضراب ها، آهنگ های ضربی و دستگاههای موسيقی ايرانی را تا دوره عالی به وی آموخت.
حشر و نشر پرويز نوجوان با بزرگانی چون ابوالحسن صبا، مرتضی محجوبی، علی اکبر شهنازی، رضا محجوبی، حسين تهرانی، رضاقلی ظلی و مرتضی نی داود که به منزل حسين ياحقی می آمدند، موقعيتی ويژه برای وی ايجاد کرد تا دانسته های خود از موسيقی را عمق و غنای افزونتری بخشد.
مدتی بعد ابوالحسن صبا وی را به شاگردی پذيرفت و مدت دو سال ظرايف و دقايق موسيقی را به وی آموخت. پس از اين دوره وی با معرفی استاد صبا در قامت نوازنده ای نو جوان به راديو رفت و همکاری اش را تا ۱۸ سالگی با اين رسانه ادامه داد.
از جمله کارهای ماندگار وی نواختن ويولن برای آهنگ معروف "مرا ببوس" مرحوم گلنراقی بوده است که در سالهای ابتدايی دهه ۳۰ به اتفاق آهنگساز اين اثر که ساخته مجيد وفادار است بر شعری از حيدر رقابی و با پيانوی مشير همايون شهردار ضبط و انتشار عمومی يافت.
درباره استعداد و نبوغ ياحقی جوان نخبگان موسيقی ايران متفق القولند و جواد بديع زاده نوازساز و خواننده نامی در خاطرات خود از ياحقی به عنوان نوازنده و آهنگسازی ياد می کند که کمتر نظيری برايش می توان پيدا کرد.
از نخستين آهنگهای پرويز ياحقی می توان به تصنيف "اميد دل من کجايی" اشاره کرد که با صدای زنده ياد غلامحسين بنان اجرا شد و ارکستر نوازندگان اين تصنيف نيز برخی از چهره های نامی موسيقی ايران بودند. اعتبار بخشيدن به ويولن و صدا دهی خاصی که از آن به عنون ويولن ايرانی ياد می شود، در کار پرويز ياحقی به اوج خود رسيد.
پرويز ياحقی سال ۱۳۱۵ خورشيدی در تهران متولد شد
ياحقی درکی عميق از شعر و تلفيق آن با موسيقی داشت و حاصل همکاری مشترکش با شاعرانی چون رهی معيری، تورج نگهبان، اسماعيل نواب صفا و معينی کرمانشاهی و موانست افزونتر از همه با بيژن ترقی (بيش از ۵۰ سال) آثار ماندگاری را برای موسيقی ايرانی به جای گذاشت.
ترقی در کتاب خاطرات خود از ياحقی به عنوان خورشيد درخشان هنر اين سرزمين ياد می کند و می نويسد که نزديک به ۹۰ تصنيف را برای وی سروده است.
ترقی در کتاب خاطرات خود درباره ياحقی و نقشش در موسيقی ايرانی می نويسد :«پرويز ياحقی در احيای هنر موسيقی اصيل و سنتی ايران و زنده کردن گوشه های پربار و غنی دستگاه های آن سهم چشم گير و بسيار موثری را به خود تخصيص داده است. چرا که در اجرای موسيقی ملی، از ويولن تنها در ارکستر ها و کارهای دسته جمعی استفاده می شد ليکن او توانست با استفاده از سيم های بم و مهجور ويولن، به قدرت تاثير و وسعت هر چه بيشتر آن بيفزايد. ديگر از شاهکارهای اين هنرمند خلاق ساختن و اجرای چهار مضراب های مختلف در قطعات موسيقی ايرانی است، و چيره دستی او در هنر آهنگسازی و تنظيم ارکستر برای آهنگهای ايرانی که در طول بيست و پنج سال اخير موثرترين و شيواترين ترانه ها و قطعات آهنگين را از خود به يادگار گذارده، که هيچگاه با گذشت زمان فراموش نخواهد شد.»
همين ويژگی ها سبب شده است تا از وی به عنوان نوازنده وآهنگسازی صاحب سبک ياد شود که ذوق و ابتکار را با عشق و شور در آميخت و آثار متفاوتی پديد آورد. شايد بی راه نباشد که از وی به عنوان سعدی موسيقی ايران نام ببريم، چرا که سعدی نيز در غزلياتش عشق و تکنيک شعری را با هم آميخت و اشعاری ناب و منحصر به فرد در تاريخ شعر ايران به يادگار گذاشت. وی از تکنيهای مختلف نوازندگی همانند ويبر، گليساندو، مالش به نحوی دقيق و کامل و در خدمت موسيقی ايرانی استفاده می کرد و البته به دليل آشنايی عميق با موسيقی نواحی ايران و ملودی های مهجور و استفاده از پوزيسيونهای مختلف و تازه در نواختن، توانست وسعتی شگفت انگيز به نوازندگی ساز ويولن ببخشد.
شاگردان صبا. از سمت چپ: همايون خرم، پرويز ياحقی، حبيب الله بديعی و علی تجويدی
بيداد زمان، می زده شب (ماهور)، سراب آرزو (افشاری)، غزالان رميده (در مايه شوشتری و همايون) و (آن که دلم را برده خدايا زندگيم را کرده تبه گو) از جمله کارهای ماندگار اين موسيقدان ايرانی است .
ياحقی در دوره ای از زندگی هنری اش با حميرا ( از خوانندگان نامی دهه های ۴۰ و ۵۰ ) زندگی مشترکی تشکيل داد که حاصل آن خلق و ارائه برخی از ماندگارترين ترانه های موسيقی ايرانی شد.
ياحقی پس از انقلاب به حاشيه رانده شد. طبع زودرنج و صراحت گفتار و کردارش نيز عاملی مضاعف شد تا اين گوشه نشينی و عزلت استمراری دو دهه ای يابد.
از اواسط دهه هفتاد ابتدا برخی از آثار گذشته وی مجوز انتشار گرفت و در دهه هشتاد هم برخی از کارهای تازه اش به بازار موسيقی عرضه شد، اما با دستگاههای رسمی موسيقی ايران همکاری نداشت.
پرويز ياحقی در سالهای اخير در منزل شخصی اش استوديويی مجهز ترتيب داده بود و با توجه به آشنايی عميقش با صدابرداری موسيقی برخی از کارهای خود و ديگران را به شکلی مناسب تنظيم و ضبط کرد. از جمله اين آثار که می تواند گنجينه ای برای موسيقی ايرانی باشد، رديف موسيقی ايرانی به روايت ويولن ياحقی است که سالها برای ضبط آن تلاش صرف شد.
منبع : بی بی سی
تصاويری از محرم
تصاويری از محرم
تصاوير از محرم
تصاوير از محرم