Friday, January 19, 2007

ناگفته هايی از جشنواره ترانه های شرق در سمرقند

مديريت و سياست در ترانه های شرق

گفتگو با رقص
برگزاری جشنواره ای برای موسيقی و رقص در ميان سه مدرسه کهن از ميراث اسلامی شايد تنها در کشورهای آسيای ميانه ممکن باشد.
سنت روسی طی چندين دهه حاکميت کمونيسم ميراث اسلامی را به ميراثی توريستی فروکاسته است. آنچه از اسلاميت ريگستان باقی مانده است در واقع بيشتر جنبه زيباشناختی دارد. به همين جهت است که ريگستان می تواند به عنوان پسزمينه اجرای هنرهايی که دينی محسوب نمی شوند مورد بهره برداری قرار گيرد.
در عين حال، اهميت يافتن اسلامگرايی در سياست جهانی و نگرشی که به اسلام سياسی در ميان غربی ها و سياستمداران جهان رواج يافته و به افراطگرايی شناخته می شود، ترکيب هنر موسيقی و رقص با معماری اسلامی را جلوه تازه ای می بخشد.
جشنواره ترانه های شرق از سوی ديگر برای ازبکستان تعقيب نوعی سياست فرهنگی در تاسيس و تداوم هويت ملی است. رقص های ملی ازبکستان که بکلی از مفاهيم شهوانی خالی است و همچون هنر ناب ارائه می شود می تواند بدون مشکل جدی در کنار فرهنگ سنتی مسلمانان اين کشور - که رقص برايشان امری عادی است- قرار گيرد. در واقع، تداوم جشنواره سياستی است که به زبان رقص بيان می شود.
در عين حال، جشنواره ترانه های شرق که هر بار در هفته پيش از روز استقلال ازبکستان برگزار می شود، نوعی مهمانداری هنری با شرکت کشورهای دوست برای جشن استقلال هم هست. طبعا اين تقارن نيز خالی از سياست نيست.
سياست چينی
در واقع از يک نظر بايد گفت رفتار ازبکستان در برگزاری و مديريت جشنواره بسيار سياسی است. برای يک نمونه کوچک می توان از رفتار با چين ياد کرد. ازبکستان که برای روابط حسنه خود با چين اهميت قائل است تنها يک بار در جشنواره چهارم از کشور تايوان برای اجرای برنامه دعوت کرده است.

تچونگ هنرمند تبتی مقيم آمريکاست
در سال جاری هم هنرمندی که از تبت در جشنواره شرکت داشت عمدا به نام نپال معرفی شده بود. تچونگ هنرمند تبتی خود می گفت که بارها اين "خطا" را به مسئولان جشنواره تذکر داده است. يکی از داوران جشنواره نيز می گفت که در هنگام بحث از اجرای اين هنرمند تبتی هيچ کس نمی دانست که او از نپال نيست و همه می پرسيدند چرا او که بايد ترانه های نپالی اجرا می کرد به آوازهای تبتی پرداخته است!
اما اگر هيچکس از اعضای ژوری از اين واقعيت خبر نداشت مسلما عضو چينی هيات داوران می دانست که ماجرا از چه قرار است. اما طبيعتا او هم سخنی نگفته است.
مديريت فرهنگی يا امنيتی؟
جشنواره بی گمان فرصت کم نظيری برای مديريت مدرن و برونگرا در ازبکستان است. ازبکستان که مانند بيشتر جمهوريهای پيشين شوروی از سياستی بسته پيروی می کند در فرصتهايی مانند برگزاری جشنواره ترانه های شرق می تواند نوعی برونگرايی سياسی را تجربه کند.
اما اينکه جشنواره تا چه حد ازبکستان را به روی جهان خارج باز می کند روشن نيست. در واقع روش های اداره جشنواره تا حد زيادی متاثر از سياست بسته ازبکستان است چنانکه هر تصميمی اگر از نظر امنيتی وتو شود حتما کنار گذاشته خواهد شد. مراکز چندگانه تصميم گيری و دخالت نيروهای امنيتی در تصميم ها تقريبا در همه جا ديده می شود. چنانکه بعضی از افراد برای داوری دعوت شده بودند اما نهايتا نتوانستند در جايگاه هيات ژوری بنشينند.
تبليغات بين المللی ضعيف هم از مواردی است که بايد آن را نشانه منفی در برونگرايی دانست. ازبکستان با آنکه جشنواره را به صورت بين المللی برگزار می کند اما واقعا در سطح عمومی بين الملل در اين زمينه فعال نيست. نداشتن وبسايت برای جشنواره يکی از نشانه های محدود بودن دامنه فعاليت جشنواره است. در واقع مقامات ترجيح می دهند دست خود را برای انتخاب گروهها باز ببينند و چندان از معيارهای عام موسيقی برای انتخاب و دعوت گروهها پيروی نکنند. نگرانی عمده آنها مسائل سياسی است.
به همين ترتيب، حضور خبرنگاران نيز تا حدود معينی تحمل می شود. از آنجا که مساله اول مساله امنيت و تصميمات امنيتی است خبرنگاران ميدان عمل وسيعی برای کار ندارند و هر گاه لازم باشد به آسانی مانع کار آنها خواهند شد.
جشنواره بازار هنر
با اينهمه جشنواره ترانه های شرق هر چه می گذرد در بين شرکتهای ضبط و پخش موسيقی شهرت بيشتری به دست می آورد. حضور شمار بيشتری از مديران شرکتهای ضبط موسيقی در ميان اعضای ژوری يا شرکت کنندگان و ارائه دهندگان سخنرانی نشانه آن است که نقش جشنواره به عنوان بازار هنر در هر دوره تقويت می شود.

برای مديران اين شرکتها جشنواره ترانه های شرق در سمرقند محل مناسبی برای شکار گروههای غيرمتعارف موسيقی است. شناخت و کشف اين گروهها که بخش عمده ای از آنها در حوزه کشورهای آسيای ميانه قرار دارند باعث می شود که جهان خارج نيز به تدريج موسيقی آسيای ميانه و استادان و خوانندگان آن را بشناسد.
بازار ساز هم در کنار جشنواره معمولا برپاست. نمايندگان موزه های کوچک و بزرگ موسيقی در سراسر جهان اگر به سمرقند آمده باشند معمولا دست خالی بازنمی گردند.
موسيقی های حفاظت شده
جشنواره ترانه های شرق را از يک لحاظ بايد جشنواره برای موسيقی های حفاظت شده دانست. عالم موسيقی هم مانند عالم طبيعت با ظهور و انقراض انواع روبروست. نمونه های عالی و کمياب موسيقی که به دليل از دست دادن بازار معمول خود در حال انقراض اند از راه شرکت داده شدن در اين جشنواره ها زنده می مانند.
موسيقی عامه پسند امروزه در آسيای ميانه هم مانند بخش اعظم جهان از انواع موسيقی های غربی است يا موسيقی هايی که به تقليد از آن ساخته می شود. جشنواره های موسيقی سنتی نوعی تبعيض مثبت در حق موسيقی های کم رواج تر است.
در عين حال، ترويج موسيقی مردمی و فولکلوريک و صحنه ای کردن آن را بايد از ديگر تاثيرات اين جشنواره ها دانست. موسيقی های مردمی معمولا در همان محل تولد خود حضور دارند و کمتر به جهان خارج از آن معرفی می شوند. معرفی اين موسيقی ها که از صورتهای ابتدايی و شبانی تا مذهبی و جادويی را در بر می گيرد غنای صحنه موسيقی را می افزايد.

ريگستان سمرقند بنايی است بازمانده از قرن 15 ميلادی و چندين زلزله را پشت سر گذاشته است. با وجود مرمت مداوم اکنون مناره های آن بيشتر به برج پيزا می مانند تا مناره يی که می شناسيم. پايه های اين مناره ها و خود ساختمان نيز - که مرتبا نشست می کند و ديوارهايش کج می شود- بايد مستحکم شود.

در جشنواره های پيش رسم شده بود که اختتاميه با آتش بازی و سروصدای بسيار همراه باشد. اما دوستداران ريگستان و کارشناسان هشدار دادند که انفجارهای همراه آتش بازی می تواند برای اين بنای کهنسال اسباب دردسر شود. حالا ديگر آتش بازی موقوف شده است به احترام ريگستان.
ارزش جشنواره برای ريگستان که محل برگزاری آن است يکی همين توجه به بازسازی و مرمت و نگهداری آن است. اما نماينده يونسکو در ازبکستان می گفت که دولت ازبکستان اصرار دارد برای مرمت ريگستان و مقاوم سازی پی ديوارها و مناره هايش از خارجيان کمک نگيرد و خود آن را انجام دهد. گرچه می گفت آنچه از دست يونسکو برآمده کرده اند و تجهيزاتی را در اختيار دولت ازبکستان قرار داده اند.
ريگستان مانند خود سمرقند در دست مرمت و بازسازی و زيباسازی دايمی است اما وضعيت ريگستان خطيرتر از آن است که بتوان با کندی معمول در کار مرمت کنندگان داخلی پيش رفت. قامت بنا نسبت به چند سال گذشته خميده تر شده است.
مساله اقليت تاجيک
بجز توجهی که يونسکو به ريگستان سمرقند دارد توصيه ها و هدايتهای اين سازمان و ديگر سازمان های بين المللی موجب شده است که زبان فارسی که زبان غالب مردم سمرقند است در جشنواره حضور بيشتری پيدا کند.
به طور سنتی و به دلايل سياسی ازبکستان مايل به يکپارچه کردن زبان ملی تحت زبان ازبکی است. اما اين موضوع با چالش های بسيار از سوی اقليت پرشمار تاجيک روبرو بوده است. در کوچه و بازار سمرقند هنوز زبان اصلی تاجيکی است. گرچه مردم همگی زبان ازبکی را نيز می دانند.
توجه به فرهنگ تاجيک و زبان فارسی به طور آشکاری بيشتر شده است. چنانکه آغازگر برنامه جشنواره گروهی از آمريکا بودند که ترانه های فارسی می خواندند و در شب هنر ازبکستان نيز بخشی از برنامه به آوازهای فارسی سمرقند اختصاص داشت.
در عين حال، سياست رسمی دولت در محدود ساختن شمار مدارس تاجيکی متوقف نشده است و تنها برای همسويی با توصيه های بين المللی فرصتهايی مثل جشنواره تبديل به عرضه نوعی همزيستی زبانی بين فارسی و ازبکی می شود.
حضور گروههای فارسی زبان در جشنواره از ايران، افغانستان و تاجيکستان نيز در جهت همين همزيستی است.
با اينهمه در سمرقند وقتی سراغ حيات نعمت، شاعر و فعال اجتماعی و فرهنگی شهر، را گرفتم گفتند که او در حبس خانگی است و رياست مرکز فرهنگی تاجيکان را هم از او گرفته اند. اين مرکز هيچگاه از سوی دولت به رسميت شناخته نشد.
سمرقندی ها به جشنواره راه ندارند
با وجود آنکه جشنواره در سمرقند برگزار می شود نشان چندانی از مردم شهر در ميان شرکت کنندگان نيست. مردم پشت موانع امنيتی ورود به ريگستان باقی می مانند و هر شب گروههايی از مردم که علاقه مندند برای تماشای اجراهای موسيقی به صحن ريگستان وارد شوند يا به بحث و گفتگو با پليس مشغول اند يا به ناچار از دور بخشی از صحنه را نظاره می کنند و به صدای موسيقی که به اندازه کافی بلند هست گوش می سپارند.
برای بخش بزرگتری از مردم جشنواره ترانه های شرق جشنواره ای است که تنها بايد از تلويزيون تماشا کرد. بجز کسانی که در قسمت های مختلف جشنواره کار می کنند تقريبا حضور ديگر اهالی شهر در جشنواره ديده نمی شود.
مراقبت از مهمانان خارجی
بخش مهمی از اهالی که در جشنواره به کار گرفته می شوند دانشجويان اند. جشنواره بخصوص فرصتی است برای کارآموزی دانشجويان انستيتو زبانهای خارجی سمرقند تا در نقش مترجم برای زبانهای مختلفی که می آموزند کار کنند.
انستيتو تقريبا تمام زبانهای زنده دنيا را آموزش می دهد و بويژه آلمانی و ايتاليايی و انگليسی و فرانسوی دانشجويان زيادی دارد. تقريبا همه دانشجويان در هفته جشنواره به کار مترجمی برای مهمانان خارجی گمارده می شوند . گرچه بيشتر آنها دستمزدی نمی گيرند.
در عين حال برای دانشجويان فرصت همنشينی با شهروندان خارجی دريچه ای است به جهان خارج. بسياری از آنها از دوستی ها و آشنايی هايی که در طی جشنواره حاصل می کنند سپس در زندگی علمی و کاری خود استفاده می کنند.
بخش ديگری از دانشجويان در بسيج امنيتی برای مراقبت و حفاظت از خارجيان به کار گمارده می شوند که معمولا سرپرستی آن به عهده دهها تن از کارمندان اداره امنيت است. همه گروههای خارجی شرکت کننده بين دو تا سه نفر مسئول دارند که کار ارتباط آنها را با جشنواره، نيازهای ترجمانی آنها و همراهی آنها را در شهر بر عهده دارند. هيچ گروه خارجی بدون حضور دست کم يک نفر از همراهان محلی خود قادر به تردد در شهر نيست.
سرزنش ها گر کند خار مغيلان غم مخور
مسافرت بين تاشکند، پايتخت، و سمرقند اگر با اتوموبيل انجام شود بيشتر از سه ساعت طول نمی کشد. اما انتقال مهمانان به طور دسته جمعی و تحت اسکورت پليس تنها با اتوبوس ممکن است که مدت سفر را به دو برابر افزايش می دهد. گرمای هوا و استاندارد پايين اتوبوس های مسافربری مهمانان را در رفتن و بازگشتن از سمرقند واقعا خسته می کند.
روزهای داغ و شبهای صحرايی و سرد سمرقند هم در کنار کم آبی و پايين بودن سطح بهداشت عمومی مشکل خارجيان را مضاعف می کند. تحت نظر بودن دايمی و بی برنامگی های معمول يا تزاحم برنامه ها نيز بخصوص برای کسانی که انتظار يک برنامه شسته رفته دارند گاه طاقت فرساست.
با اينهمه، همه شرکت کنندگان راضی به نظر می رسند. آنها فکر می کنند اگر زحمتی هم برده اند ارزشش را داشته است. در اين ميان، گروههای موسيقی اقليت راضی ترين گروههايند. جشنواره در واقع کعبه گروههای موسيقی اقليت است.
جای خالی رقص های ايرانی
رقص در ايران خود به يک اقليت هنری تبديل شده و بشدت منزوی است. اما کسی که رقص های مردم ازبکستان و تاجيکستان را ديده باشد می داند که بسياری از اين رقصها با رقص های ايرانی نسبت نزديک دارند.
در جشنواره شرق ترانه لری هر مشکل و کمبودی که باشد به بخش اجراهای صحنه ای رقص ها که می رسيم هيچ کاستی نمی توان يافت. اجرای رقص ها عالی و در بهترين سطح خود است. اين بزرگترين نقطه قوت جشنواره است. نقطه قوتی که ايرانيان و نيز مردم افغانستان می توانند از آن بهره ببرند.
آنسامبل (گروهها) های رقص ازبکستان و تاجيکستان که تقريبا تمام انواع رقص جهان را دنبال می کنند و می شناسند و در صورت لزوم می رقصند، می توانند رقص های ايرانی/ افغانی را هم برقصند يعنی رقص مردمی را که رسما رقص ندارند و نمی توانند برقصند.
اين کار تنها توجه مهاجران ايران و افغان در غرب را می طلبد. اگر آنها به ايجاد نوعی همکاری با گروههای رقص آسيای ميانه بپردازند بهره ای دو جانبه خواهد داشت: رقص های آشنا و ارزشمند دو کشور از طريق اين آنسامبل های رقص محفوظ می ماند و گروههای رقص ازبک و تاجيک نيز پيوند نزديک تری با ايرانيان مهاجر می يابند و در اثر رفت و آمد برای اجرای رقص ها در جوامع مهاجر ايرانی به جهان غرب بيشتر معرفی می شوند.
شاخه رقص ايرانی و افغانی در وضع کنونی خود چاره ای ندارد مگر آنکه از راه "پيوند" با رقصندگان تاجيک و ازبک سرپا بماند. رقص زبان مشترک اين مردم است.
مهدی جامی
منبع : بی بی سی فارسی

0 Comments:

Post a Comment

<< Home