Wednesday, June 25, 2003

خبرنامه ايران موزيك شماره 14 ( تير 82 )

خبرنامه ايران موزيك شماره 14 ( تير 82 )
● خلاصه مطالب و گزارشها
- سخني با شما
- آلبوم عطر تو با صداي شهريار بزودي منتشر ميشود
- دو آلبوم باصداي اكبر گلپايگاني ( گلپا ) بنامهاي عقيق و مست عشق منتشر شد
- شادمهر عقيلي خوب و سرحال است
- اجراي كنسرت قاسم افشار در روزهاي 6 ، 7 و 8 تير ماه در تالار ميلاد
- كنسرت ويژه بانوان در شيراز با اجراي پري ملكي
- كنسرت گروه آريان در مجموعه ورزشي انقلاب
- كنسرت جلال ذوالفنون در كرج
- شهداد روحاني ، ارکستر سمفونيک تهران را رهبري مي کند
- قمرالملوك وزيري بيشتر از خوانندگان امروز نوآوري داشت
- چكناواريان، براي رهبري اركستر سمفونيك لس‌آنجلس به آمريكا رفت
- حمايت مركز موسيقي از انتخاب روز ملي موسيقي
- مطالعات نشان مي‌دهد كه نوع موسيقي ، نشان دهنده‌ي شخصيت افراد است
- بزرگترين كلكسيون موسيقي بر روي اينترنت
- امروزه بيشتر مدرسان آواز كارشان تكرار قالب هاي رديفي است
- ابراهيم نبوي طنز نويس ايراني هم خواننده مي شود
- عماد رام آهنگساز، نوازنده و خواننده در اثر بيماري سرطان درگذشت
- گفتگوي سايت ايلنا با جلال ذوالفنون
- گفتگوي سايت پندار با تورج شعبانخاني در مورد وضعيت آ‎هنگسازي در ايران
- گفتگوي سايت پندار با دكتر محمد سرير استاد دانشگاه و آهنگساز
- گفتگو با همايون شجريان فرزند محمدرضا شجريان
- گفتگو با حسين عليزاده - آهنگساز
- آلبوم‌هاي ويژه موسيقي كودك روانه بازار مي‌شوند
- حميد منوچهري : “پاپ” و “راك” جاي موسيقي كودك را گرفت
- همايون خرم : نبايد كودك را دست كم بگيريم
- فريدون حافظي : موسيقي كودك به آهنگ‌هاي شاد با فواصل كم نياز دارد
- موسيقي كودك ، نه براي بچه‌ها كه به ياد بچه‌ها توليد مي‌شود!
- استفاده از سازهاي الكترونيكي در موسيقي كودك غيرقابل درك است
- دغدغه «پاپ ايراني» ما را از موسيقي مردم خودمان غافل كرده است.
- ترانه هاي عاميانه، نيازهاي عاميانه!
- نامه ي تاريخي استاد شجريان به علي لاريجاني




سخني با شما

دوستان عزيز سلام مدتي بود كه نتوانستيم خبرنامه را تنظيم و براي شما علاقمندان ارسال كنيم به همين علت تعداد زيادي اي ميل دريافت كرديم كه ضمن پرس و جو خواستار انتشار آن حتي بصورت هفتگي شده بوديد ضمن تشكر از محبتهاي بيدريغ شما كه موجب پشتگرمي ما ميشود بايد بگوييم كه عدم انتشار خبرنامه بدلايل مختلفي مانند اشكالات فني بوجود آمده ، اشتغال زياد همكاران و كمبود وقت كافي براي اين كار و اينكه فعاليتهاي اينچنيني ضمن صرف وقت زياد عملا موجب باز ماندن دوستان از كار جدي در رشته اصلي كه موسيقي است ميشود ولي با همه اينها سعي خواهيم نمود ضمن برطرف كردن ايرادات و كاستيها در كمترين زمان ممكن خبرها و گزارشهاي تازه اي از موسيقي ايران را اعم از سنتي ، پاپ ، كلاسيك و .. بدون تعصب نسبت به هر كدام از آنها چه از طريق سرويسهاي فرهنگي و هنري خبرگزاريها و سايتها و چه از طريق گفتگوهاي مستقيم تهيه و در اختيار شما عزيزان قرار دهيم
آنچه كه وظيفه خود ميدانيم آنستكه خبرها و گزارشها كاملا موثق و تاييد شده باشد و تا زماني كه نسبت به صحت آنها اطمينان حاصل نكنيم نسبت به انتشار آنها اقدامي نخواهيم كرد بخصوص در مورد هنرمندان موسيقي پاپ كه با وجود شايعات فراوان و عدم دسترسي به منابع موثق همچنين وجود هفته نامه هاي مختلف كه فقط با هدف افزايش تيراژ به زير چاپ ميروند ( حجم بسياري از اي ميلهاي ما مربوط خبرهاي اكثرا كذب آنها مي باشد ) به اطلاع رساني دقيق و اثر گذار در زمينه فعاليتهاي موسيقايي داخل كشور بپردازيم

تغييراتي در اين خبرنامه بعمل آمده تا سرعت دسترسي به اطلاعات بيشتر گردد همچنين با راه اندازي گروه ايران موزيك 2002 در ياهو و دعوت از هنرمندان و شما علاقمندان موسيقي به عضويت در آن و استفاده از امكانات گفتگو ( چت ) با هنرمندان ، ارتباط مستقيم با يكديگر و شركت در نظر سنجيها نقشي فعالتر در اين زمينه داشته باشيم
در اين شماره نيز سعي كرده ايم تعداد خبرها ، گفتگوها ، گزارشها و مقالات را بيشتر كرده تا رضايت خاطر شما را فراهم نماييم

در انتها ضمن دعوت از شما براي همكاري و ارسال خبر ، گزارش ، مقاله و ... همچنين ارسال نظرات ، پيشنهادات و انتقادات خود ما را در اين زمينه ياري فرماييد




آلبوم عطر تو با صداي شهريار بزودي منتشر ميشود

اين آلبوم كه آهنگسازي آن را داود ناقور و شادمهر عقيلي انجام داده اند به سبك پاپ بوده و از آهنگهايي بسيار شاد تشكيل شده است
قطعات آن غريبه – مادر – رنگين كمون – ماه پيشوني – آسمون قصه ها – عطر تو – و قفل سكوت مي باشد . از اين خواننده در سال گذشته آلبوم سيم آخر منتشر شد كه مورد استقبال زيادي قرار گرفت
نمونه آهنگهاي اين آلبوم را از اينجا بشنويد




دو آلبوم باصداي اكبر گلپايگاني ( گلپا ) بنامهاي عقيق و مست عشق منتشر شد
در هفته گذشته دو آلبوم با نامهاي عقيق و مست عشق با صداي خواننده قديمي اكبر گلپايگاني ( گلپا ) منتشر شد . شعر و آهنگ اين آلبومها از فضل ا... توكل با اثري از استاد علي تجويدي بوده و تدوين آنها را تهمورث پور ناظري انجام داده است




شادمهر عقيلي خوب و سرحال است

با شايع شدن اخباري راجع به شادمهر عقيلي كه بصورتهاي مختلف از سكته قلبي گرفته تا بيماريهاي روحي و رواني كه موجب سيلي از اي ميلهاي طرفداران اين هنرمند به خبرنامه شده است و خواهان تاييد و يا تكذيب اين شايعات بودند مطلع شديم كه شادمهر حالش كاملا خوب و سرحال است




اجراي كنسرت قاسم افشار در تالار ميلاد

طي روزهاي 6 و 7 و 8 تيرماه كنسرت گروه ياران به خوانندگي قاسم افشار در تالار ميلاد نمايشگاه بين المللي تهران برگزار خواهد شد و در آن قطعاتي از آلبومهاي جديد و قديم ايشان اجرا مي شود




كنسرت ويژه بانوان در شيراز با اجراي پري ملكي

از 12 تا 14 تير ماه با همكاري اداره‌ي كل ارشاد فارس و آموزشگاه‌هاي موسيقي آبنوس ، چنگ و چكاوك ، كنسرت ويژه بانوان توسط گروه خنيا به سرپرستي پري ملكي اجرا خواهد شد .
ممتحن ( دبير انجمن موسيقي شيراز ) در گفت‌وگو با خبرنگار موسيقي ايسنا ، اين اجرا را ويژه‌ي بانوان در تالار حافظيه ذكر كرد .
وي در عين حال از برگزاري نخستين كارگاه موسيقي نوازندگي گيتار كلاسيك با حضور دكتر ليلي افشار در روزهاي 30 و 31 خرداد ماه در شيراز خبر داد .
پري ملكي، سرپرست گروه خنيا ، نيز در پي تماس خبرنگار ايسنا با تائيد اجراي خود در شيراز گفت : بهارانه با تصنيفي از مجيد وفادار شروع شده و بعد با آثاري از حسين عليزاده ، محمدرضا لطفي ، مجيد وفادار و علي تجويدي كه مضمون بهاري دارند ،‌ ادامه مي‌يابد .
ملكي در پايان گفت : در لابه لاي برنامه ،‌ آوازهايي نيز با گوشه‌هاي تازه از اشعار فريدون مشيري خوانده مي‌شود كه داراي مضامين بهاري هستند .




كنسرت گروه آريان در مجموعه ورزشي انقلاب
كنسرت گروه آريان از 12 الي 20 تير ماه در مجموعه ورزشي انقلاب برگزار ميشود قيمت بليط اين برنامه 6000 تومان تعيين شده است




كنسرت جلال ذوالفنون در كرج

جلال ذوالفنون ، نوازنده سه تار و سرپرست گروه ذوالفنون اعلام كرد كه 19 و 20 تيرماه در سالن انقلاب كرج كنسرت برگزار مي‌كند.
وي تصريح كرد : در اين كنسرت ، آهنگ‌هاي عرفاني كه عمدتا از اشعار مولانا و سعدي انتخاب شده اند ، اجرا مي شوند .
ذوالفنون گفت : در اجراي جديد دو خانم به اتفاق نوريان به همخواني پرداخته و مسعود حبيبي - هادي منتظري - كمانچه و مهرداد ترابي - عود - نيز به اتفاق خودم اين قطعات را اجرا مي‌كنيم.
منبع : ايسنا




شهداد روحاني ، ارکستر سمفونيک تهران را رهبري مي کند

Click to enlarg شهداد روحاني ، از دوازدهم تيرماه به مدت 4 روز ارکستر سمفونيک تهران را براي اجراي چند برنامه رهبري مي کند. فرزين پيروزپي ، مشاور بين الملل مرکز موسيقي با اعلام اين خبر به ايرنا گفت : روحاني ، قطعه «رقص چوپان» اثر احمد پژمان ، «اداجيو» براي سازهاي زهي ، اثر «ساموئل باربر» و قطعاتي از «الکساندر برودني» و «ريمسکي کورساکف» را در تالار وحدت اجرا مي کند. روحاني در 25سال گذشته رهبري بسياري از گروههاي موسيقي در کشورهاي اروپايي ، آسيايي و امريکايي از جمله ارکستر فيلارمونيک لندن ، اتريش و «کوتا»ي امريکا را به عهده داشته است . اين آهنگساز به مدت 5 سال رهبر گروه «کوتا»ي امريکا بود و در اين مدت براي معرفي موسيقي ايراني آثار بسياري از آهنگسازان ايراني را اجرا کرد. مهمترين اجراي روحاني در «آکروپليس يونان» به همراه گروه «ياني» بود. به گفته پيروزپي ، روحاني به دعوت انجمن موسيقي ايران به تهران سفر کرده و از روز شنبه تمرين با نوازندگان ارکستر سمفونيک را آغاز کرده است . آخرين اجراي رهبر ميهمان ارکستر سمفونيک در ايران ، تيرماه گذشته بود که جديدترين قطعات خود را براي نخستين بار اجرا کرد.




قمر الملوك وزيري بيشتر از خوانندگان امروز نوآوري داشت

Click to enter داود آزاد ـ خواننده و نوازنده تار و سه تار ـ در كنسرت هاي اخيرش در اروپا هفت قطعه از باخ را با آواز ايراني تلفيق كرده است.
به گزارش ميراث خبر ، داود آزاد درباره اين تركيب گفت : « روي هفت قطعه از باخ اشعار مولانا را با آواز ايراني اجرا كرده ام . شايد اين اولين باري باشد كه چنين اتفاقي مي افتد اما موسيقي غرب و آواز شرقي بر خلاف آنچه خيلي ها فكر مي كنند نامتناسب نيستند . همه موسيقي ها يك اصل و سرچشمه دارند.»
آزاد درباره تركيب موسيقي هاي ملل مختلف گفت :« در سال هاي اخير تركيب انواع موسيقي جهان كه اصطلاحا به آن فيوژن مي گويند ، در همه جا متداول شده است اما موسيقي ايراني كمتر با انواع ديگر موسيقي تركيب شده است . اين كار باعث خواهد شد شنوندگان مختلف موسيقي در سراسر جهان موسيقي ايراني را هم بشنوند و در ضمن در بيشتر اين تركيب ها موسيقي ايراني و ديگر موسيقي ها خصوصيت هاي خودشان را حفظ مي كنند.»
آزاد با اشاره به اين كه فرم اجراي موسيقي سنتي بايد تغيير كند گفت :« اجراي موسيقي ايراني هميشه با يك پيش درآمد آغاز مي شود ، بعد از آن نيم تا يك ساعت آواز است و بعد هم تصنيف اجرا مي شود.
اين شكل در حال حاضر جايگاهي در غرب و ديگر كشورها ندارد ، چرا كه بسيار طولاني است . در اين دنياي با شتاب شايد كمتر كسي حوصله چنين كنسرتي را داشته باشد. اين موضوع درباره جوانان خودمان هم صدق مي كند. عمده ترين دليلي كه براي فاصله گرفتن آنها با موسيقي سنتي وجود دارد يكنواختي و طولاني شدن آن است.
آزاد در ادامه با بيان اين مطلب كه آواز نيز تغيير آنچناني نكرده است گفت : « به اعتقاد من آواز پس رفت كرده است . بيشتر نوآوري ها در اين خلاصه شده كه آهنگ هاي بسيار قديمي و از بين رفته احيا شود آن هم باز بر همان اساس و اصولي كه سليقه و خواسته سال هاي گذشته بوده است. قمر الملوك وزيري ، اقبال آذر و طاهر زاده بيشتر از خواننده هاي امروز نو آوري داشتند. طاهر زاده در آن دوره آواز ايراني را با ويلن و فلوت كه سازهاي غربي بودند اجرا كرد اما ما امروز قدمي جلوتر نگذاشته ايم.»
در پايان وي افزود: « تعبير بسياري از موسيقيدانان از موسيقي ايراني اشتباه است. به صرف اين كه كسي سه تار مي زند و يا به گوشه ها و رديف هاي آوازي مقيد است و شيوه هاي قديمي را اجرا مي كند ، نمي توانيم نام آن را نوازنده يا خواننده موسيقي ايراني بگذاريم. چيزهاي ديگري هم در اين بين لازم است.»
گفتني است به زودي آلبوم تلفيق موسيقي باخ و آواز ايراني در خارج از ايران به بازار عرضه مي شود.




چكناواريان، براي رهبري اركستر سمفونيك لس‌آنجلس به آمريكا رفت

لوريس چكناواريان، هنرمند ايراني، براي اجراي آثاري از آرام خاچاطوريان كه از طرف يونسكو آهنگساز برتر سال شناخته شده است به آمريكا رفت.
چكناواريان كه در اين سفر رهبري اركستر سمفونيك لس آنجلس را به دست مي‌گيرد در همين خصوص به خبرنگار موسيقي ايسنا گفت: امسال صدمين سال تولد خاچاطوريان است به همين دليل در اكثر نقاط دنيا براي او جشن گرفته‌اند.
وي افزود: من تنها رهبر اركستري هستم كه 13 صفحه و CD از آثار خاچاطوريان ضبط كرده‌ام. البته بيشتر قطعاتي را كه او براي اركستر نوشته اجرا نيز كرده‌ام مثل اجراي قطعاتي از اين آهنگساز در فستيوال ملل.




حمايت مركز موسيقي از انتخاب روز ملي موسيقي”
رييس مركز موسيقي در واكنش به انتقادات اخير :
تكميل موزه ، به زمان نياز دارد


رييس مركز موسيقي در واكنش به اظهارات برخي موسيقيدانان كه موزه‌ي موسيقي را عبارت از نمايش تعدادي تار و تنبك دانسته‌اند ، گفت : در روز افتتاح موزه‌ي موسيقي نيز گفته‌ام كه اين ابتداي كار است.
علي مرادخاني كه با خبرنگار موسيقي ايسنا سخن مي‌گفت در ادامه افزود : قصد ما اين است كه پژوهش موسيقي و احياي گنجينه‌هاي ملي، مثل نواحي و مكتوب كردن آنها در موزه موسيقي انجام شود . پس به آن‌ها كه فكر مي كنند همه چيز پايان يافته است بگوييد كه نه ، تازه ابتداي كار است.
وي تصريح كرد : ما الان موزه‌ي موسيقي نداريم ، بلكه پروژه‌ي موزه‌ي موسيقي را داريم كه فاز صفر آن تازه انجام شده است. جايگاه آن نيز معلوم است كه به مرور كامل خواهد شد.
به گفته مراد خاني ، در شرايط كنوني هركاري كه صورت مي پذيرد بحث هايي در مي‌گيرد كه به طور كلي اصل موضوع را خدشه دار مي كند و دوستان ما هم بهتر است هر چيزي را از موضع اندازه خود بررسي كنند . موزه موسيقي تازه متولد شده و ما هم تنها مي توانيم بگوييم كه ساختمان خوبي را براي اين امر تهيه كرده ايم ، كسي هم مدعي نيست كه كارهاي موزه انجام شده است چون تحقق اين امر نياز به كار و زمان دارد .
رييس مركز موسيقي در بخش ديگري از سخنان خود پيرامون انتخاب روز ملي موسيقي گفت : 9 مهر ماه مصادف با روز جهاني موسيقي است ، خانه موسيقي هم پيشنهاد داده است كه ما روز ملي داشته باشيم كه اين امر اشكالي ندارد چون دراين صورت به نوعي مي توانيم با نگاهي ملي به موسيقي خود توجه نشان دهيم. اين امر مي تواند موسيقي را از خيلي خطرات مثل به انزوا كشيده شدن و كم ارزش دانستن موسيقي در جامعه ، حفظ كند.
وي همچنين ، حمايت مركز موسيقي از انتخاب روز ملي موسيقي را اعلام كرد.
علي مرادخاني ، در پايان ، پيرامون تحولات جديد بنياد رودكي به ايسنا گفت: در جلسات گذشته، بحث نقل و انتقالات و اعتبارات مطرح شده است، هم چنين كل مجموعه تالار وحدت ، مجموعه آزادي و فرهنگسراي نياوران نيز به طور قطعي به بنياد رودكي ملحق شدند كه معاونت هنري هم موافقت خود را با اين امر اعلام كرده است.




مطالعات نشان مي‌دهد كه نوع موسيقي ، نشان دهنده‌ي شخصيت افراد است
طبق نتايج تحقيقاتي كه اخيرا انجام گرفته است ، نوع موسيقي كه ما براي گوش دادن انتخاب مي‌كنيم ، مي‌تواند نشان دهنده‌ي شخصيت ما باشد .
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) به نقل از منبع خبري اينترنتي، انتخاب هر يك از موسيقي‌هاي غمگين، جاز، كلاسيك و يا فولكور مي‌تواند بيانگر استعداد ، صبر و روشنفكري ما باشد. در حالي كه طرفداران موسيقي‌هاي مذهبي و بومي اغلب افرادي شاد ، قابل اطمينان و خونگرم هستند.
به نظر مي‌رسد به همين دليل است كه در مهماني‌ها ، افراد پس از مشاهده‌ي يكديگر، نوع موسيقي مورد علاقه‌ي يكديگر را سوال مي‌كنند.
هم‌چنين پخش موسيقي در مراكز عمومي به منظور تشويق گروه خاصي از افراد براي انجام خريد است. اين بررسي‌ها ، نتيجه‌ي تحقيق 3500 دانشجو مي‌باشد .




بزرگترين كلكسيون موسيقي بر روي اينترنت

کمپانی apple بزرگنرين کلکسيون موسيقی را از ماه ژوئن روی اينترنت ميگذارد. دويست هزار آهنگ و ترانه. در اول کار تنها از طريق کامپيوتر های اپل قابل دسترسی است و از اواخر سال برای سيستم های windows هم آماده ميشود.
قيمت هر آهنگ 99 سنت است. اما بعد از خريد ميتوان آنها را بطور قانونی کپی کرد، روی cd سوزاند و بديگران داد. اين سياستی است که apple در قبال مبحث حقوقی حق تاليف در پيش کرفته است. کمپانی هايی نظير napster که ماشين های اشتراک آلبوم های موسيقی را مجانا در اختيار استفاده کنندگان از اينترنت قرار داده اند ، در حال حاضر درگير دادگاه های آمريکا هستند تا به شکايات هنرمندان و کمپانی های موسيقی پاسخ دهند. روند عمومی اينست که خود کمپانی های موزيک در اينکار درگير شوند و خود راسا کلکسيونهايی را که در اختيار دارند ، از طريق اينترنت عرضه کنند. از قرار apple ميخواهد برای دست گذاشتن بر اين بازار پيش دستی کند. اما معلوم نيست چقدر بتواند در اين کار موفق شود.
:: قوانين حقوقی مربوط به اينترنت هنوز کاملا تدوين نشده است. در مدارس حقوقی آمريکا سمينار ها و کنفرانس های متعددی روی موضوع "حق تاليف" و "مالکيت عمومی" و توازن مابين آنها بطور معمول برگزار ميشود. "حق تاليف" در کنار "قوانين ثبت" و همچنين "مارکهای تجارتی" خود مبحث گسترده تر "مالکيت انتلکتوالی" را تشکيل ميدهند. تحت عنوان Intellectual property مواردی ديگر چون حق آزادی بيان، کنتراکت ها، قوانين رقابت و مسائل مربوط به licensing نيز مورد بحث است.




امروزه بيشتر مدرسان آواز كارشان تكرار قالب هاي رديفي است

يك نوازنده و پژوهشگر موسيقي، مشكلات و مسائل موجود در حوزه آواز را با محدوديت هاي جاري و نحوه آموزش اين هنر مرتبط مي‌داند.
انوش جهانشاهي كه با خبرنگار هنري ايسنا گفتگو مي‌كرد ، در توضيح اين مدعا مي‌گويد: يك سابقه‌ي ريشه‌اي در موسيقي وجود دارد و ‌آن مربوط به جريان مذهبي است كه با ايجاد تاثير بر موسيقي باعث شد تا موسيقي به خصوص قسمت آواز حالت حزن به خود گرفته و از طريق نوحه و تعزيه خود را حفظ كند طوري كه هنوز غم در آواز ايران قابل مشاهده است.
وي ادامه مي دهد: اشكال عمده ديگر در زمينه‌ي تدريس آواز است، امروزه بيشتر مدرسان آواز كارشان تكرار قالب هاي رديفي بوده و اين مسائل را به همان فرم سابق به شاگردان منتقل مي‌كنند. اين در حالي است كه حتي برخي از همين اساتيد فاقد صلاحيت تكنيكي هستند. يعني چيزهايي را حفظ كرده‌اند مثل عبدالله خان دوامي كه به لحاظ محتوا غني بود و در دانشگاه‌ها روي رديف ايشان تاكيد مي‌شود ، در حالي كه به لحاظ تكنيك ، در رديف دوامي اشكال وجود دارد.
جهانشاهي معتقد است چنانچه بر روي تكنيك خوانندگي هم تاكيد شود تعداد خوانندگان به مراتب بيشتر از الان خواهد شد.
وي همچنين با انتقاد از اين كه به موسيقي سازي بهاي كمتري داده شده، تصريح مي‌كند: موسيقي ‌سازي باعث مي‌شود تا ذهن آزادي عمل بيشتري داشته باشد، در تاريخ موسيقي در حوزه موسيقي سازي چهره‌هاي شاخصي چون صبا، درويش و وزيري و بعدها نيز ذوالفنون و عليزاده و ... كار كردند اما با اين وجود توجه بيشتر به موسيقي سازي لازم است.
اين پژوهشگر و محقق موسيقي در جمع ‌بندي سخنان خود خاطرنشان مي‌كند: اشكالات آواز ايران مربوط به تدريس و آموزش رديف است. لذا براي رفع اين مساله بايد نگرش‌ها متحول شود .
به گفته جهانشاهي، جنبه خواننده سالاري و تكيه بر شهرت در موسيقي ايراني هم از ديگر مسائلي است كه مي‌تواند در بحث آسيب‌شناسي آواز مورد بحث و بررسي قرار گيرد چون خوانندگان در هر گروهي كه حضور مي‌يابند دوست دارندكه بر ساير اعضاي گروه سايه بيندازند در صورتي كه اگر خواننده تابع سرپرست و طراح گروه باشد، برآيند كاري گروه‌هاي موسيقايي بالا خواهد رفت.
وي، فاصله گرفتن موزيسين‌هاي خلاق و صاحب انديشه از خواننده‌ها را نتيجه همين نوع نگرش خواننده‌ها ذكر كرد.
جهانشاهي در پايان به ايسنا گفت: امروزه جوانان شكل تازه‌اي از موسيقي را مي طلبند و لازم است كه اين هنر به لحاظ ساختاري تحول يابد. لازمه اين تحول نيز، كنترل مناسب آواز از طرف موزيسين ها و كارشناسان موسيقي است.




ابراهيم نبوي طنز نويس ايراني هم پاپيونر مي شود
ابراهيم نبوي طنز نويس ايراني هم پاپيونر ميشود وي كه در خارج از كشور بسر ميبرد اخيرا اشعاري را سروده و قصد دارد آنها به سبك راك اجرا كند و از آهنگسازان ايراني درخواست كرده تا برايش ملودي بسازند البته قالب اشعار سروده شده بيشتر به سبك هيپ هاپ نزديكتر است تا راك :(
نمونه آهنگها را از اينجا بشنويد




عماد رام آهنگساز ، نوازنده و خواننده در اثر بيماري سرطان درگذشت
عماد رام آهنگساز ، نوازنده و خواننده و پايه گذار اجراي سبک بخصوصي از آهنگهاي محلي شمال ايران، پس از مدتها مبارزه با سرطان در آلمان درگذشت.
نغمه فلوت عماد رام براي نخستين بار از طريق برنامه موسيقي راديو ارتش در اوسط دهه سي به گوش شنوندگان رسيد. در آن زمان عماد رام جواني بود که به تازگي از ناحيه گرگان به تهران آمده بود. و ضمن تنظيم چند آهنگ توسط سرهنگ حسيني موسيقي شناس و مسئول برنامه موسيقي به راديو راه يافت. او بعدها در وزارت فرهنگ و هنر استخدام شد و در تلويزيون ثابت پاسال با همکاري خاطره پروانه به اجراي واريته هاي نمايشي چون پير چنگي پرداخت. در همين دوران بود که صداي بم و لطيف او مورد توجه قرار گرفت. عماد رام بعدها آهنگهايي نوشت و تنظيم نمود که با صدايي به ياد ماندني اجرا شد.




گفتگو با هنرمندان

گفتگوي سايت ايلنا با جلال ذوالفنون

Click to enter جلال چهل و سه سال قبل اولين صفحه خويش را در كنار استاد مرحوم " جهانگير ملك " در كسوت تار نواز آغاز كرد و تا كنون بيش از صد اثر هنري را خلق كرده است .
استاد ذوالفنون يكي از اولين موسيقي داناني بود كه نغمات ميرزا عبدا... را به نت در آورد . بسياري متون و نت هاي نوشته شده توسط ذوالفنون را نتيجه شاگردي وي از " نورعلي خان برومند " مي دانند . ذوالفنون داراي تحصيلات آكادميك در زمينه موسيقي است و علاوه بر سه تار ، تار و ويولون هم مي نوازد كه البته به خاطر نوع تفكر و عشق به سه تار ، سازهاي ديگر را كنار گذاشت .
به هر حال مي توان روش ذوالفنون را يك سير منطقي و هماهنگ و جذاب دانست . وي مي گويد : هيچ وقت به دنبال اسم نبوده ام ؛ زيرا كسي كه به دنبال اسم است ، عقل ، شعور و منطق خود را از دست مي دهد و مي شود بت پرست. ما مي خواهيم بت و بت پرستي را بشكنيم . يك بار حضرت ابراهيم اين كار را كرد و حال ما سعي داريم كه بت هاي دروني را بكشنيم. گفت و گوي تفضيلي ايلنا را با اين هنرمند، كه از امروز به مدت 3 شب قرار است مراسم بزرگداشت وي برگزار شود و فيلم مستندي از زندگي او به نمايش در آيد ؛ در پي مي‌‏خوانيد.
++++++++++++++++++++++
جناب استاد ، اگر بخواهيم مهم ترين مسأله اي را كه موسيقي سنتي با آن درگير است بشماريم ، شايد اين باشد كه موسيقي سنتي ما نتوانسته با زمان حال خود را هماهنگ كند. نظر شما در اين رابطه چيست ؟

- اصلاً مسأله مهجوريت موسيقي، مربوط به خود موسيقي نيست. متاسفانه مردم ما اصلاً حوصله شنيدن موسيقي خوب را ندارند و طالب موسيقي سبك هستند ، بنابراين وظيفه اهالي موسيقي است كه با اين موضوع مبارزه كنند. البته رسيدن به اين هدف كار مشكلي است ؛ اما بايد براي تغيير انديشه تلاش كرد تا گوش موسيقي مردم عوض شود.

اما به نظر مي رسد، اصلاً مساله موسيقي سنتي يا پاپ نيست .

- بله ؛ و به نظر مي رسد كه طي چند سال اخير اين مشكل ابعاد تازه تري پيدا كرده است. مهم ترين اتفاق معاصر عدم حمايت از موسيقي است . پايه هاي موسيقي در كشور ما هميشه ضعيف بوده است، در حالي كه موسيقي نياز به حمايت دارد و موسيقي سنتي به اين امر محتاج تر است ؛ چون لااقل موسيقي هاي ديگر به دلايلي مخاطب و شنونده هاي خود را دارند اما موسيقي سنتي منزوي مانده و از طرفي از حمايت ارگان هاي دولتي برخوردار نيست و بنابراين هر روز ضربه بيشتري مي خورد.

تا چه اندازه تقصير اين امر - دوري مردم از موسيقي خوب - به گردن خود موسيقي است ؟

- تا حدي، اما نقش مردم بسيار پر رنگ تر است . مردم به موسيقي و موسيقي دان فرمان حركت مي دهند و بنابراين اگر احمقانه با قضيه برخورد كنند ، احمق ها جلو مي افتند و اگر هنرمندانه با اين مسأله برخورد كنند ، هنرمندان رشد مي كنند . اتفاقي كه در حال حاضر نيفتاده است .

با اين اوصاف شما هيچ ضعفي را متوجه موسيقي سنتي نمي دانيد ؟

-نه ، من ضعف را در تفكر مردم مي دانم. مشكل ما خيلي بزرگ تر از اينهاست . مشكل ما به بزرگي يك فرهنگ است . من اين اشكال كه "موسيقي سنتي ما نتوانسته خودش را با جامعه روز هماهنگ كند" را اصلاً نمي‌‏توانم قبول كنم . موسيقي سنتي داراي يك پيام هايي است كه بسيار خاص و بر مبناي تفكرات عرفاني است. مردم ما تنها استعداد شنيدن دارند ، استعداد گوش دادن ندارند. اصلاً مگر عرفان ، عشق و تفكر، ديروز و امروز مي شناسد كه بگوييم اين مسايل متعلق به ديروز است و در جامعه امروز ديگر محلي از اعراب ندارد؟

ببينيد، منظور من اينست كه موسيقي سنتي ما خود را آنچنان درگير يك سري دستگاه ها ، گوشه ها و روايات تكراري كرده، كه جلوي پيشرفتش گرفته شده است.

- من باز هم مي‌‏گويم، همين موسيقي‌‏اي كه شما به آن انتقاد داريد، اگر به شكل كاملاً بي مايه مطرح شود ، مورد استقبال مردم قرار مي گيرد؛ اما ما حاضر نيستيم موسيقي بي مايه خلق كنيم . موسيقي سنتي در يك زمينه هايي موفقيت و شنونده داشته و پول ساز هم بوده است؛ ولي پرچمداران آن نالايق بوده اند ، هر چقدر سطح موسيقي را پايين بياوريم ، بيشتر مخاطب دارد اما ما حاضر نيستيم كه اين كار را بكنيم.

اما برخي از خود اهالي موسيقي سنتي نيز انتقاداتي به موسيقي سنتي مي گيرد. مثلا ساختمان سازهاي ما با مشكل مواجه است . بسياري از آنها خاصيت اركستراسيون شدن ندارند. يا ساختمانشان به گونه اي است كه جلوي صدا دهي سازها گرفته مي شود .

- قبول دارم كه در ساختمان سازها اشكال وجود دارد، اما اشكال اساسي ما اشكال فرهنگي است .
به نظر من بايد قضيه را وسيع تر نگريست . بايد اول ذهنيت مردم را مورد بررسي قرار داد و بعد ساختمان سازها را بررسي كرد و بر آن اشكال گرفت.

- مشكل ديگر موسيقي سنتي ما زبان ثقيل آن است . چطور مي توان اين مشكل را حل كرد؟

-يكي از كارهايي كه مي شود ذكر كرد اين است كه ضمن حفظ ارزش‌‏هاي فرهنگي آن را براي مردم قابل هضم بكنيم. اما از طرفي اگر بخواهيم موسيقي را براي عوام مطرح كنيم بايد سطح آن را پائين بياوريم و اين اتفاقي است كه اهل موسيقي چندان تمايلي براي آن ندارند، چون ما سعي داريم تا فرهنگ عمومي جامعه را بالا ببريم و مدعي اعتلاي فرهنگي هستيم. با اين وجود بايد رعايت هماهنگي بين آنچه ارايه مي شود و كشش ذهني مردم برقرار كرد .

استاد به نظر شما چرا ارگان هاي دولتي از موسيقي، حتي از نوع سنتي آن، حمايت نمي كنند.

- براي اينكه موسيقي ما پول ساز نيست . كساني كه در رأس كار هستند به چيز درون مايه دار توجه ندارند. از طرفي ما گرفتار مسايل فقهي موسيقي هم هستيم و محدودويت هايي در اين زمينه وجود دارد .
مسايل فقهي چندين قرن است كه با موسيقي ما دست به گريبان است ، اين مسأله طي بيست و چند سال اخير شدت گرفته است. البته بخشي از اين مساله نيز مربوط به خود موسيقي دانان است. بايد جامعه شناسان ، فرهنگ شناسان، ارگان هاي دولتي و ... همگي در اين زمينه فعال شوند.

با توجه به دوري روزافزون نسل جديد از موسيقي سنتي، پيش بيني شما ار آينده چيست؟

- آينده‌‏اي كاملا روشن. چرا كه كساني هستند كه فضاهاي جديدي در اين زمينه خلق مي كنند. از طرفي اگر در آينده شرايطي به وجود آيد كه زندگي موسيقي دان تأمين باشد ، او تمام هم و غم خويش را صرف بهبود موسيقي مي كند . اما موسيقي دان در حال حاضر با چنين مشكلاتي مواجه است و بنابراين منطقي است كه دنبال اين مسايل نرود .

در مورد آموزش غير آكادميك موسيقي نظرتان چيست؟ عده‌‏اي از صاحبنظران آن را مشكل بزرگي مي دانند.

- وقتي عده‌‏اي مي‌‏خواهند آماتوري با موسيقي برخورد كنند، نبايد انتظار نتايج آكادميكي داشته باشيم .اينها را بايد از هم جدا كرد .برخورد آماتوري در كلاس‌‏هاي آزاد هم كاملاً‌‏ طبيعي است . چون فقط يك نقطه شروع است كه استاد بايد راهنمايي براي آموزش داشته باشد . در اين رابطه قسمت اعظم نابساماني موسيقي ما در اين است كه عده‌‏اي با دو سه سال كار، استاد و مدرس مي‌‏شوند! البته ارشاد در زمينه كنترل اين مشكل سعي خود را مي كند , اما چون تقاضا زياد است، مجبور به صدور مجوز هستند.

- در مجموع شما عواملي كه باعث عقب ماندگي موسيقي ما شده است در چه مي دانيد؟

هنوز بر مردم تأكيد دارم. مردم و مردم. مردم آينه ما هستند.




گفتگوي سايت پندار با تورج شعبانخاني در مورد وضعيت آ‎هنگسازي در ايران

Click to enlarg وي فعاليت خود را با موسيقي جاز و بلوز آغاز كرد و زماني كه 19 سال داشت ، همراه با فريدون فروغي موسيقي متن فيلم " آدمك " ساخته خسرو هريتاش را ساخت . وي در سال 48 در تلويزيون استخدام و به همراه دختر خاله اش - سيمين غانم - به تحصيلات آكادميك در اين زمينه پرداخت و آغاز فعاليت 7 خواننده برتر و مطرح پيش از انقلاب چون ستار ، ابي ، مرجان ، فريدون فروغي و ... همراه با همكاري او بوده است .
ساخت آهنگ براي 110 ترانه پيش از انقلاب و 55 ترانه پس از انقلاب از جمله آثار اوست
در خصوص علل ضعف آهنگ سازي با وي گفت و گويي انجام داده‌‏ايم كه در پي مي‌‏آيد :
++++++++++++++++++++++++++
*آقاي شعبان خاني ، در بررسي علل ضعف آهنگ سازي در ايران ، بحث را با كمبود امكانات و تجهيزات آغاز مي‌‏كنيم. به نظر مي رسد كه جامعه موسيقي‌‏دانان ما از بسياري امكانات كه مي تواند به ارتقاي هنري اش كمك كند ، محروم است . اين موضوع چه تأثيري در روند كار دارد ؟

- اين نكته حساس ترين موضوعي است كه به آن اشاره كرديد ، ما چه بخواهيم و چه نخواهيم وارد قرن 21 شده ايم و تكنولوژي روز حرف اول را مي زند . به راحتي مي توان تفاوت كيفي يك آهنگ را كه با درام طبيعي و آكوستيك ، ضبط شده را با آهنگي كه با وسايل و تجهيزات ديجيتالي ساخته شده است مشاهده كرد . ما نمي توانيم تكنولوژي را كتمان كنيم و هر كس كه تا كنون به اين نتيجه نرسيده است ، به اين نتيجه خواهد رسيد ؛ زيرا با سازهاي آكوستيك نمي توان روي اركستر حساب كرد . تكنولوژي ضمن آنكه كار را راحت تر مي كند ، كمك مي كند بتوان در سطح جهاني حرفهاي بيشتري براي گفتن داشت ؛ اگر كارهاي پاپيونرهاي آن طرف تا اين اندازه مورد استقبال جوانان قرار مي گيرد بخاطر آنست كه از تكنولوژي روز بهره مي برند . اين موضوع در تنظيم آهنگها بيشتر به چشم مي خورد . در تنظيم يك آهنگ بدون وسايل و تجهيزات ديجيتالي نمي توان به آهنگي با كيفيت مناسب دست يافت .

* نبود تجهيزات را به هيچ عنوان نمي توان كتمان كرد ؛ ‏اما به نظر مي رسد كه عدم خلاقيت و ضعف خود آهنگساران نيز در اين زمينه مؤثر است نظر شما چيست ؟

- ببينيد ، اصلاً‌‏ نمي توان موسيقي در ايران را با ساير كشورها مقايسه كرد و گفت كه ما از موسيقي دنيا عقب تر يا جلوتر هستيم. قدر مسلم اينست كه در ايران كساني را چون شهداد روحاني و اردشير داريم كه در سطح جهاني يك افتخار ملي براي ما محسوب مي شوند . براي مثال اريك كلابتون از اردشير دعوت كرده است تا در يكي از برنامه هاي خود با او ساز بزند، اين نشان مي دهد كه بسياري از آهنگسازان ما در دنيا حرف هاي بسياري براي گفتن دارند ضمن آنكه به هر حال نبايد فراموش كرد كه ما بيست و اندي سال از موسيقي محروم بوده ايم و تازه بعد از سالها دوباره موسيقي در ايران شكل گرفته است .

* با اين شرايط شما وضعيت آهنگ سازي را در ايران به طور كلي مثبت ارزيابي مي كنيد ؟

نمي توانم با قاطعيت بگويم جريان مثبت است ؛ اما اگر ضعفي هم هست به خاطر بي تجربگي است . ما از جواني كه تازه مشغول آهنگ سازي شده است چه انتظاري مي توانيم داشته باشيم ؟

- بهتر نيست،‌‏ اين گروه بي تجربه اصلاً وارد روند آهنگ سازي نشود؟ حداقل تا زماني كه به آن تجربه كه مدنظر شماست برسند .

در اين زمينه تنها وزارت ارشاد مي تواند سخت تر اعمال نظر كند و به آنهايي كه فكر مي كنند كارشان ضعيف است ، اجازه فعاليت و انتشار اثر ندهد.

* ولي اين اتفاقي است كه مي افتد و هيچ راهكاري هم براي آن نيست . ادامه اين روند مي تواند وضعيت را از اين هم كه هست ، بدتر كند .

من برخلاف شما اميدوارم، چراكه استعدادهاي خوبي را مي بينيم ؛ آنچه به نظر ضعف آهنگ سازي مي آيد ، تقليد است ، تقليدي كه نه به علت عدم خلاقيت كه به خاطر حفظ بازار صورت مي گيرد ، مثلا ً اگر يك آهنگ مورد استقبال قرار گيرد ، آهنگ سازان ديگر از همان تم در آثار خود استفاده مي كنند . علاوه بر آن بسياري آهنگ سازان از تئوري موسيقي سررشته ندارند و به علت عدم شناخت هارموني و فواصل نمي توانند يك آهنگ خوب خلق كنند.

* شما مي گوييد استعدادهاي نهفته زيادي داريم ؛ با اين حال طي اين سال ها حداقل در مقايسه با قبل از انقلاب اثر ماندگاري خلق نشده است ، اين دو مورد كمي متعارض به نظر مي آيند .

من باز هم تأكيد مي كنم كه اين موجي كه به وجود آمده است در آينده مردان بزرگي را به عرصه موسيقي هديه خواهد كرد .

* فكر نمي كنيد كه 25 سال براي بروز اين اتفاقي كه شما مي گوييد ,‏كافي بوده است؟

تا به حال هم اين اتفاق افتاده است , اگر هم كمتر به چشم مي آيد به اين علت ا ست كه بسياري وارد اين عرصه شده‌‏اند كه وجود خالصي نداشته و در وجودشان هنرمند نبوده‌‏اند. آنكه به دنبال هنر مي‌‏رود , بايد ذاتاً هنرمند باشد . ساخت يك ملودي , حس برتر مي خواهد كه اگر حس نهفته نباشد آن ماندگاري كه مد نظر شماست , به وجود نخواهد آمد, ‏از طرفي به علت شرايط نامناسب اقتصادي , بسياري از آهنگسازان ,‏سياه مشق‌‏هاي خود را هم به عنوان آهنگ به بازار عرضه مي كنند , در حالي كه بايد از يك ملودي 10 اثر مختلف ساخت و بهترين را به بازار عرضه كرد, زيرا گوش مردم ارزش دارد . من كارهايي دارم كه بيش از 20 سال است روي آنها فعاليت مي كنم. بايد براي هنر حرفه‌‏اي كار كرد و زحمت كشيد . هنري كه چشم و ابرو در آن مطرح باشد, به زودي خواهد مرد .

* مشكل ديگري كه به چشم مي خورد ، فرهنگ موسيقيايي مردم است , يعني به خاطر آثار سطحي ارايه شده فرهنگ موسيقيايي مردم بسيار نزول كرده و همين راه را براي ارايه آثار برتر بعدي محدود كرده است , شما در اين مورد چه نظري داريد ؟

اين مساله خواه ناخواه وجود دارد ,‏اما ماندني نيست و يك سير كمي دارد .از طرفي تاثير 20 سال انزواي موسيقي را به هيچ عنوان نمي‌‏توان ناديده گرفت. اما بايد بتوان قبول داشت كه اين مساله ماندني نيست و با سيري رو به پايان روبروست. در حال حاضر تعداد هنر آموزان موسيقي و به راستاي آن ميزان شعور و درك موسيقيايي مردم بالا رفته است و در صورت حصول به اين مقصد ديگر با مشكلاتي از اين دست رو به رو نخواهيم بود. اما براي رسيدن به اين هدف لازم است تا آهنگ سازان نيز انرژي و وقت بيشتري را صرف اين موضوع كنند و بدون توجه به گيشه ، آثاري قوي تر ارايه دهند ، زيرا در صورت رفع ضعف صدا و ملودي مشكل فرهنگ موسيقي مردم تا حدودي حل خواهد شد. متأسفانه در حال حاضر اكثر آثاري كه به بازار عرضه مي شود با مشكلات عديده اي رو به روست كه مقدار زيادي از آنها مي توانست با يك (MIX ) دو باره برطرف شود ؛ اما عدم توجه به اين موضوع كل اثر را تحت الشعاع خود قرار داده است.

* آقاي شعبان خاني ، از بحث آهنگ سازي كه بگذريم ، به نظر مي رسد كه وزارت ارشاد در ابتداي شكل گيري جريان موسيقي پاپ براي مقابله با خوانندگان لس آنجلس موجي داخلي از آنان به وجود آورد. منظورم چيزي است كه به اسم "همانند خواني" شكل گرفت...

اين يك سياست كاملاً مشخص از طرف وزارت ارشاد بود . يعني در دوره اول موسيقي پاپ يك سري شبيه خوان به وجود آمدند كه اتفاقاً در اوايل بسيار هم مورد استقبال مردم قرار گرفتند ، زيرا شكست اين تابو براي مردم بسيار جالب بود. ارشاد در اين مسأله تنها مي خواست مردم را از خوانندگان آن طرف دور كند ؛ اما به اين نكته توجه نكرد كه هيچ كپي‌‏اي برابر اصل نخواهد شد ؛ اما بعد اين جريان كمرنگ شد در حال حاضر هم تصميم گيرنده اصلي مردم هستند كه آيا هنوز شبيه خوان ها را مي پذيرند يا خير ؟ به هر حال تصميم گيرندگان اصلي مردم هستند ؛ زيرا هنر بي وجود مخاطب معنايي ندارد . از طرفي به نظر مي رسد كه اين جريان به شكل طبيعي نيز از بين برود ؛ چون در حال حاضر به خاطر افزايش كمي اهالي موسيقي تنها كساني مي توانند باقي بمانند كه حرفي براي گفتن داشته باشند.

* برگرديم سر بحث اصليمان ، در حال حاضر بازار آهنگ سازي دست چند نفر محدود است ، يعني 5-4 آهنگ ساز كل بازار موسيقي ايران را تغذيه مي كنند ، اين به نظر مشكل بزرگي مي آيد ، فرض كنيد " واروژان " يا " اسفنديار منفردزاده " كه هنوز خاطره آثارشان بر زبان هاست ، در تمام مدت فعاليت تعداد آثارشان يك دهم آثار اين افراد هم نبوده است ، نظر شما چيست ؟

وقتي آهنگ ساز هيچ امنيتي مالي و شغلي اي ندارد ، چه توقعي داريد ؟ مگر آخر به سر همان آهنگ سازان بزرگي كه مد نظر شماست ، چه آمد ؟ مگر نه اينكه آهنگ ساز در ايران در صورت عدم سرمايه شخصي محكوم به انزوا و فقر است ؟ ‏اصلاٌ جامعه چه چيزي به موسيقيدان داده كه تا اين اندازه توقع از آنها زياد است ؟ در موسيقي اي كه هميشه حرف اول و آخر را " خواننده " مي زده و هيچ حقي براي آهنگ ساز قايل نبوده اند مگر توقع ديگري هم مي توان داشت ؟
هيچ آهنگ سازي نيست كه از خلق يك اثر زيبا ، ماندگار و قابل عرضه در بازار بين المللي بدش بيايد ؛ اما آهنگ سازي كه به علت مشكلات مالي نمي تواند حس مناسبي به اثر خود بدهد چه مي تواند بكند ؟‌‏

* اجازه دهيد گفتگو را با پرسيدن نظر شما در مورد وضعيت آموزش موسيقي در دانشگاهها، خاتمه دهيم.

بايد به اين بحث از 2 جنبه نگاه كرد . يك مسأله اين است كه به هر حال تجهيزات و امكانات آموزشي در دانشگاه هاي ما بسيار پايين است و از طرفي از افراد متخصص و زبده در آموزش استفاده نمي شود. علاوه بر اينكه از علوم روز دنيا عقب هستيم . اما بحث فارغ التحصيلان از اين هم اسفناك تر است . اكثر فارغ التحصيلان موسيقي پس از اتمام درسشان به كشورهايي چون بلغارستان و ... مي روند چون شرايط آنجا برايشان مهياست .




گفتگوي سايت پندار با دكتر محمد سرير استاد دانشگاه و آهنگساز

Click to enlarg دكتر محمد سرير استاد دانشگاه و آهنگ ساز متولد 1324در تهران است. وي داراي تحصيلات موسيقي در كنسرواتوار آزاد موسيقي ، دانشگاه تهران ( دانشكده هنرهاي زيبا )، آكادمي موسيقي و هنرهاي زيباي وين رشته آهنگ سازي و درجه دكترا در اقتصاد انرژي است.


وي مدتي به عنوان رايزن فرهنگي و علمي ايران در مقر اروپايي ملل متحد در ژنو فعاليت مي‌‏كرده و در حال حاضر به عنوان استاد موسيقي در دانشكده هاي موسيقي مشغول تدريس و تحقيق است . دكتر سرير همچنين مقالات و تاليفات بسياري در زمينه موسيقي نوشته كه در داخل و خارج از كشور به چاپ رسيده است .وي ساخت موسيقي متن فيلم و سريال هاي تلويزيوني را از سال 1350 وآهنگ سازي راديو را از سال 1345 آغاز كرده است . با وي گفت وگويي تفصيلي درمورد علل مهجوريت موسيقي سنتي انجام داده‌‏ايم.
*******************
جناب آقاي دكتر سرير ، به زعم بسياري از كارشناسان موسيقي ، به نظر مي رسد كه موسيقي سنتي ما در حال مرگ تدريجي است ، نظر شما در اين رابطه چيست ؟

موسيقي ملي ما هيچ وقت از بين نخواهد رفت . فقط ممكن است در دوره اي ارتباط كمتري با آن برقرار شود كه آن هم به نوع ارايه موسيقي سنتي برمي گردد و نبايد آن را به خود موسيقي سنتي نسبت داد و البته اين موضوع تا حد زيادي طبيعي است . معمولاً در هر دوره اي به علت شرايط خاص ، نوعي از موسيقي رونق بيشتري پيدا مي كند و از طرفي همواره جمعيت جوان تعيين كننده خواست هاي جامعه هستند و اين قشر اكنون به علل خاصي اقبال عمومي‌‏ بدين موضوع ندارد ؛ از طرفي بايد توجه داشت كه به علت استيلاي رسانه ها و كم شدن فاصله كشورها موسيقي جوانان در تمام دنيا به هم نزديك است ، يعني جوانان دنيا به نوعي « زبان مشترك » در موسيقي دست يافته اند. البته در عين حال موسيقي ملي هر كشور جايگاه خاصي براي خودش دارد و همه طبقات با آن پيوند دارند ، بنابراين نبايد استقبال از انواع ديگر موسيقي را به معناي قطع اين ارتباط دانست.

لااقل براي از بين بردن اين توهم ( قطع ارتباط موسيقي سنتي با مردم ) چه بايد كرد ؟

ناچاريم براي ارايه موسيقي سنتي خود ، به يك سري راهكارهاي تازه دست بزنيم و با استفاده از روش ها و تكنيك هاي موسيقي ايراني، اشكال جديدتري از موسيقي سنتي را ارايه كنيم. موسيقي سنتي ما مي‌‏تواند به عنوان يك جان مايه براي خلق آثار جديد و نو آوري هاي جديد استفاده شود . يعني ريشه بايد همان باشد و شاخ و برگ هاي جديدتري به آن داد. در يك كلام بايد به دنبال توليد فرهنگ و خلاقيت هاي تازه باشيم ؛ زيرا با تكرار گذشته نمي توان حيات موسيقي را تضمين كرد.

اگر چه حرف شما در ارتباط با ناگزيري از جهاني شدن، پذيرفتني است ؛ اما به نظر مي رسد كه اين موضوع احتمال غلبه فرهنگي را به همراه خواهد داشت...

به هيچ عنوان نبايد از اين مسأله به عنوان غلبه فرهنگي ياد كرد ، اگر ما هم در دنيا حرفي براي گفتن داشته باشيم ، آن وقت ارتباط فرهنگي جاي خود را به غلبه فرهنگي خواهد داد و اين امكان پذير نيست مگر آنكه " خلاقيت " را حفظ كنيم ، يعني خلاقيت اساس كاري است كه مي شود در ارتباط ، از آن بهره برد.

با توجه به اينكه ادبيات جزء لاينفك موسيقي سنتي است ، دور ماندن آن از زبان امروزي را تا چه اندازه در مهجوريت موسيقي سنتي، دخيل مي دانيد؟

موسيقي سنتي ما پيوند ديرينه و نا گسستني با كلام و شعر دارد و به هيچ عنوان نمي توان از ادبيات به عنوان يك عامل ضربه زننده به موسيقي ياد كرد ؛ بلكه برعكس، راز و رمز ماندگاري موسيقي ما تا امروز پيوندش با ادبيات بوده است . بنابراين شخصي كه در زمينه موسيقي فعال است بايد با ادبيات كشورش آشنا باشد و اين عامل مي‌‏تواند در پويايي كار تأثير بگذارد . بسياري از آثارخلق شده به علت نا آشنايي و عدم پيوند با ادبيات ، ناقص است ؛ زيرا دانستن هجاهاي يك شعر و موسيقي دروني كلام در تنظيم يك موسيقي و توليد كارهاي با كلام فاكتور بسيار مهمي است . نبايد فراموش كرد كه همواره مهم ترين وسيله انتقال احساسات در دنيا ، موسيقي كلامي است و توجه به تأثير گذاري اين كار حكم مي‌‏كند تا در اين زمينه جدي‌‏تر عمل كنيم.

براي رسيدن به آن خلاقيتي كه شما تا اين اندازه روي آن تأكيد داريد ، چه بايد كرد ؟

خلاقيت بيش از هر چيز استعداد و جوهره خلاقه مي‌‏خواهد . علاوه بر آن بايد از دانش و اطلاعات موسيقي نيز بهره برد . اطلاع از علم موسيقي ذهنيت را باز مي‌‏كند و افق هاي دورتري را فرا روي آهنگ ساز قرار مي‌‏دهد كه در نتيجه مي‌‏تواند كارهاي بهتري با ظرفيت موسيقي ملي انجام دهد.

مسأله ديگري كه در موسيقي ملي ما به چشم مي خورد ، آن است كه به نظر مي‌‏رسد موسيقي ملي ما ، يك موسيقي " خواننده محور" است و همين استيلاي آواز ممكن است لطماتي به آن وارد سازد ؛ نظر شما چيست ؟‌‏

در همه جوامع ، موسيقي با خواننده آن شناخته مي‌‏شود به خصوص در انواعي از موسيقي روز. موسيقي با كلام - كه شكل رايج آن در گذشته و امروز موسيقي بومي و محلي است - همواره در دنيا مطرح ترين سبك موسيقي بوده و به همين علت سير تكاملي خود را طي كرده است ( اگر چه بعدها خواننده در شكل عمومي حذف و موسيقي چند صدايي نيز باب شده است ). اما موسيقي ما يك موسيقي تك صدايي( مونوفوني ) است و بنابراين از جهت ملودي شايد ظرفيت مانور چنداني نداشته باشد ، زيرا در آن بيشتر ملودي محور قرار داده مي شود و اكنون بسياري از موسيقيدان هاي ما نيز با چند صدايي كردن موسيقي سنتي مشكل دارند ، در حاليكه در صورت انجام اين كار موسيقي زنده تر و پويا تر خواهد شد . البته موسيقي ( مونوفوني ) خود داراي زيبايي هايي است كه مي‌‏تواند جايگاه ويژه خود را داشته باشد و حتي موسيقي چند صدايي نيز واجد آن جوهره و جذبه هنري نيست ، عليرغم اين ويژگي موسيقي ما زيربناي مستحكمي دارد و نغمه‌‏هاي فاخر و ارزشمندي از سال هاي ديرين بر جاي مانده است كه مانند نگين ارزنده‌‏اي مي‌‏تواند در ساخت آثار موسيقيايي به كار گرفته شود و ماندگاري و شأن آن را حفظ كند ، بنابراين آ واز في حد ذاته مشكلي براي موسيقي نيست . خواننده نيز مانند يك ساز در موسيقي نقش دارد كه بنا به علت كلامي بودن موسيقي سنتي ما نقش آن پر رنگ تر است ، يعني كلام روي صوت خواننده سوار مي شود و پيام را منتقل مي‌‏كند .
در مجموع من فكر مي‌‏كنم بايد با حفظ ارتباط با مخاطب ، از موسيقي مونوفوني به سمت موسيقي چند صدايي حركت كرد .

با تمام قدرتي كه موسيقي سنتي ما دارد ، نبايد كتمان كرد كه داراي تفاوت هايي با موسيقي رايج در مغرب زمين مثلاً عدم امكان ساز بندي با استفاده از قوائد مورد استفاده درآن موسيقي و يا مشكلاتي كه در فيزيك سازهاست. آيا مي‌‏توان اين مشكلات را حل كرد يا اينكه اصولاً نمي‌‏توان هيچ دخل و تصرفي در آن بكار برد؟

رديف موسيقي ايراني ، زير ساختي از يك سنت موسيقيايي ارزشمند دارد . اين سنتها طي صدها سال مانده و صيقل خورده اند ، اما نطفه هاي اصليش باقي مانده است. با اين حال مشكلاتي در اين زمينه وجود دارد كه وظيفه موسيقيدانان است كه آن را از بين ببرند ، گرچه تا كنون نيز اقداماتي در اين زمينه صورت گرفته ، اما به شكل مدون در نيامده است . موسيقيدانان بايد در زمينه چگونگي اركستراسيون موسيقي ايراني پژوهش بيشتري انجام و راه حلهاي نوين ارائه دهند . با اين نگاه مي‌‏توان در موسيقي جهان صداي بلندتري داشت .
در حال حاضر فواصل موسيقي سنتي ما از موسيقي غربي بسيار متنوع تر است ؛ اما همواره در تلفيق موسيقي ايراني و غربي ، سازهاي غربي امكان بيشتري براي عرضه در يك گروه همنوازي دارند زيرا قابليت سازهاي غربي به علت تكامل فني آنها براي توليد و نواختن نت ها بيشتر است سازهاي ملي ايران عليرغم قدمت و نهاد اصيلي كه دارند در جهت ساختمان مي‌‏توانند تكامل بيشتري پيدا كنند و دامنه و توان بيشتري براي انتقال احساسات و معنويات آهنگ ساز ايراني داشته باشند البته بسياري از موسيقيدانان با ايجاد اينگونه تغييرات در ساختمان سازهاي ايراني موافقتي ندارند زيرا معتقدند اصالت صوت توليد شده و روش و شيوه ارائه موسيقي تغيير خواهد كرد و در نتيجه به اصالت آن صدمه مي زند . اما به هر حال بايد قبول كرد كه بسياري از ذخاير فرهنگي كشورهاي دنيا به موزه منتقل شده است , نبايد هرگز به حفظ آثار هنري به چشم بدبيني نگريست , اگر شخصي مي‌‏خواهد از ملودي گوشه‌‏اي از رديف استفاده كند و خلاقيت به خرج دهد , به معناي توهين به رديف نيست . خصوصيت يك فرهنگ پويا پذيرش تغيير و تحول است .

به عنوان صحبت پاياني بفرماييد نظر شما درباره وضيت تدريس و تحصيل موسيقي چيست ؟

علاقه ، گرايش و توجه نسل جوان به موسيقي طي دو دهه اخير در كشور ما بي سابقه بوده است .
هنرآموزان ما چندين برابر افزايش پيدا كرده‌‏اند و در نتيجه آمادگي براي جواب گويي به آنها وجود نداشته است . ضمن آنكه طي دو دهه گذشته آموزشگاههاي رسمي موسيقي به صورت نيمه فعال بوده و كسي درحد معلم براي آموزش تربيت نشده است , بنابراين با كمبود افراد واجد شرايط تدريس مواجهيم . به نظر مي‌‏رسد ساده‌‏ترين و در عين حال عاقلانه‌‏ترين راهكار آن است كه ابتدا راه‌‏هايي براي آموزش مدرسان ارائه داد تا آنها با يك حداقل اطلاعاتي درمسير صحيح تدريس قرار گيرند .




گفتگو با همايون شجريان
کناره گيري پدرم از برنامه هاي داخل ايران نوعي اعتراض است

* امسال اولين آلبوم مستقل همايون شجريان ، فرزند محمدرضا شجريان به بازار مي آيد . همايون شايد تنها خواننده اي باشد که کاملا زير نظر مستقيم استاد شجريان ، موسيقي ايراني و آواز را فرا گرفته است و اين موضوع مي تواند امتياز بزرگي براي او محسوب شود . اولين کاري که همايون در آن با پدرش همکاري کرد ، آلبوم " آهنگ وفا " بود . اين آلبوم و به دنبال آن کنسرت هاي متعددي که همايون با پدرش برگزار کرد جزئي از بهترين تجربه هاي يک جوان مي تواند باشد .
به سراغ همايون رفتيم تا از تصميم هايش و کارهايي که قرار است براي آينده انجام دهد با خبر شويم .
چطور شد تصميم گرفتيد آلبوم مستقل کار کنيد ؟

دو سه سالي بود که به اين موضوع فکر ميکردم و با پدرم درباره کار مستقل صحبت کرده بودم . قطعاتي کار کردم و چند آلبوم آماده شد اما نهايتا به نتيجه اي نرسيديم تا اينکه از جواد ضرابيان چند تصنيف شنيدم و به خاطر اينکه تصانيف متفاوت از تصانيف روزمره بود ، قرار شد به آنها چند تصنيف ديگر هم اضافه کنيم و همراه يک آواز در دستگاه همايون به بازار بدهيم .
*بيشتر آلبوم تصنيف است ، آيا تعمدي در اين کار وجود داشته است ؟
بله ، خواستيم کار متفاوت باشد . بعضي از تصانيف به گونه اي است که مورد علاقه قشر جوان خواهد بود .
*پدرتان هم در اين کار نقش داشت ؟
زماني که اين کار را ضبط و جمع آوري کردم پدرم ايران نبود . با جسارت کار را آماده کردم و بعد که پدر به ايران آمد ، کار را گوش داد . در واقع با اين کار ميخواستم خودم را محک بزنم و نظر پدر را بدانم . ايشان ايرادهايي از ميکس و آواز گرفت که کار را قشنگ تر کرد ، خيلي خوشحال بودم که ايراد ديگري نگرفت .
*چرا کار را استاد حسين عليزاده نساخت ؟
دليل خاصي نداشت . در درجه اول استاد عليزاده بايد بخواهند و مرا بپذيرند . من هيچ وقت اين جسارت را نميکنم که به ايشان پيشنهاد بدهم . به هر حال استاد عليزاده چيزي نگفت ، با اينکه مي دانست من تصميم دارم آلبوم مستقل کار کنم .
*همکاري و هم خواني با پدرتان را ادامه مي دهيد ؟
صد در صد . اين کار جزئي از عشق من است . هنوز از نظر شناخت کار و توانايي هايم نياز به فرصت دارم و نمي توانم ادعا کنم که کاملا مستقل شده ام .
*با صدا و سيما چطور ، موضع شما درباره آن چه خواهد بود ؟
در ادامه سياست هاي پدرم قدم برخواهم داشت . مطمئن باشيد که براي هر کاري با پدرم مشورت خواهم کرد .

*شما هم مانند استاد شجريان نمي خواهيد در ايران کنسرت بدهيد ؟
در فکر اين کار هستم و مي خواهم کنسرت هم بدهم . البته آهنگساز کار در کانادا است و بايد منتظر باشم تا او به ايران بيايد . باز هم ميگويم اين ها همه مشروط بر اين است که پدرم شرايط را براي اين کار مناسب بداند .
*درباره ارتباط با مردم و اجراي برنامه هاي مختلف يا ارتباط با رسانه ها چطور . باز هم مي خواهيد مانند پدرتان از اين مسائل کناره گيري کنيد ؟
محمدرضا شجريان مانند هر فرد ديگري افکاري دارد و بواسطه همان افکار تصميم مي گيرد . ديدگاه او به زندگي و شرايط حاضر در ايران باعث شده است که نه کنسرت بدهد ، نه به صدا و سيما اجازه دهد که کارهايش را پخش کند و نه کاري با برنامه هاي داخلي دارد .
حتما شما هم مي دانيد اين حرکت نوعي اعتراض به شرايط حاکم است . زماني که اين مسائل باعث شود که بسياري از چيزها را از دست بدهي و ببازي بهتر است کناره گيري کني . براي من هم شهرت و اين مسائل حاشيه اي مهم نيست ، بيشتر ترجيح مي دهم به دنبال کارهاي با ارزش باشم .
اگر شرايط مساعد باشد همه نوع فعاليت خواهم داشت در غير اين صورت من هم در هيچ کاري شرکت نخواهم کرد .

*تصميم داريد همان راه هايي که پدرتان در آواز ايراني رفته است برويد يا مي خواهيد نو آوري هم داشته باشيد ؟ چرا که استاد شجريان آواز ايراني را تا به حال به زيبايي هرچه تمام تر اجرا کرده است و حالا اينکه شما بخواهيد پايتان را دقيقا در جاي پاي پدر بگذاريد و در همان محدوده حرکت کنيد ، جاي بحث دارد .
هدف من در ابتدا يادگيري رديف ها ، گوشه ها ، تکنيک ها و سبک هاي مختلف موسيقي ايراني است . بعد آن که همه اينها را پشت سر گذاشتم ، صد در صد به فکر نوآوري خواهم بود . نوآوري آگاهانه شناخت لازم دارد و شما بايد همه آنچه پشت سر داريد خوب بشناسيد و بعد ادعاي نوآوري کنيد . اگر بخواهم تکراري کار کنم ترجيح مي دهم که هرگز آلبومي ارائه ندهم . اما فعلا در مرحله اول مي خواهم چيزهايي که ياد گرفتم ارائه بدهم و بعد به سراغ نوآوري هم مي روم .
*کار ديگري در دست نداريد ؟
کاري با اردشير کامکار دارم که فکر ميکنم در نوع خودش نو و جديد است . حداقل اين است که چيزهايي دارد که در آلبوم هاي ديگر نيست .
*تصميم نداريد با آهنگسازان و يا نوازندگان جوان کار کنيد ؟
بسياري از جوان ها با سليقه و با استعداد هستند . در حال حاضر هم با چند جوان تمرين ميکنم . بسياري از آنها در حد استادان خود خوب کار مي کنند . به عنوان مثال ، گروه نوازي جوان ها يکي از بهترين گروه نوازهايي است که مي تواند عرضه شود . تصميم دارم با چند جوان گروهي تشکيل دهم که تجربه هاي تازه اي داشته باشيم .
*همانطور که ميدانيد گوش دادن به موسيقي سنتي تمرکز مي خواهد و اين با دنياي شتابزده جوانان امروز تا اندازه اي در تناقض است . فکر نميکنيد يکي از دلايل کم توجهي جوانان به موسيقي سنتي همين موضوع باشد ؟
زمانه طوري شده که جوان ها به موسيقي تند و شتابزده علاقه دارند . البته موسيقي سنتي هم به نسبت گذشته تندتر شده است . هنرمند با توجه به سليقه جامعه آهنگ مي سازد . فکر ميکنم ايده هاي خوبي بتوان براي جذب جوان ها پيدا کرد . پدرم معتقد است که مي شود در موسيقي سنتي از ارکسترهاي بزرگ استفاده کرد .به هر حال حرکت هاي زيادي مي شود کرد که موسيقي سنتي نيز ، هم پاي جامعه حرکت کند . موسيقي سنتي در عين اينکه استانداردهاي لازم را بايد داشته باشد لازم است از قالب هاي هميشگي خارج شود .
*فکر مي کنيد ، شعر سپيد ( شعر نو ) ، همراه موسيقي سنتي مي تواند اجرا شود ؟
اين ترکيب بسيار مشکل شکل مي گيرد . اما با توجه به تکرارهايي که در شعر کلاسيک وجود دارد اگر بتوان اين کار را کرد خيلي موفقيت آميز خواهد بود . بيشتر شعرهاي جديدي که در حال حاضر در تصنيف ها استفاده مي شود بايد به صورت دکلمه اجرا شود .
اما فکر ميکنم که بهترين نوع تصنيف سازي در قديم صورت مي گرفت و آن هم به اين صورت بود که شاعر ، آهنگساز و خواننده هر سه با هم و در کنار هم کار ميکردند و چيزي را که مي خواستند مي ساختند . به خاطر نشست و برخاست هاي مداومي که با هم داشتند هر سه مي دانستند که آن دو نفر ديگر چه مي خواهند و چه انتظاري دارند . اما در اين زمان شاعر و آهنگساز و خواننده شايد بيشتر از چند بار همديگر را نبينند .
*شما به انواع موسيقي هاي ديگر علاقه اي نداريد ؟
من هم مثل جوان هاي ديگر موسيقي هاي متنوع گوش مي دهم اما سليقه ام و آنچه به آن علاقه دارم موسيقي سنتي است . بيشتر از همه موسيقي ها به موسيقي ايراني علاقه دارم . بطور کلي شعر در يک قطعه برايم خيلي مهم است . همينطور لحن اجرا و تلفيق شعر و موسيقي با هم . اگر اين سه مطابق با علاقه و سليقه ام باشد آن موسيقي را گوش خواهم داد . به هر حال هر نوع موسيقي براي زمان و موقعيت خاصي مناسب است .
به عنوان مثال يک بار سوار ماشين دوستم شدم . داشت يک ترانه رو حوضي گوش مي داد . چيزهايي که مي شنيدم برايم خيلي جالب بود . جيزهايي بود که تا به حال نشنيده بودم ، مثلا درباره تقسيمات پول دوره قاجار حرف ميزد و يا راجع به رابطه مادر زن و داماد در آن دوره . شنيدن اين موسيقي ها خالي از تجربه نيست و شايد براي جوان ها لازم هم باشد . اما من به موسيقي سنتي ايراني بيشتر از هر چيزي علاقه دارم .
*شما نوازنده تمبک هم هستيد . خوانندگي را بيشتر دوست داريد يا نوازندگي ؟
مسلما خوانندگي . چيزي که دغدغه اصلي من است خوانندگي است و برايم اهميت خاصي دارد .
*تمبک را چطور ياد گرفتيد ؟
از پنج ، شش سالگي بر در و ديوار ضرب مي زدم . حتي در مدرسه روي نيمکت ضرب مي زدم تا جايي که پدرم را خواستند و گفتند که پسرتان مزاحم درس خواندن بچه هاي ديگر است . پدرم هم گفت پسرم برايت يک تمبک مي خرم به شرطي که ديگر بر در و ديوار ضرب نزني . از همان موقع شروع کردم ولي باز هم آنقدر بازيگوش بودم که آنرا هم جدي نمي گرفتم تا اينکه پانزده ساله شدم و پدرم گفت : دو ماه ديگر مي خواهيم براي کنسرت برويم خارج از ايران . اگر بتواني خودت را به گروه برساني تو را هم مي برم . من هم تشويق شدم . حالا بگذريم از اينکه باز هم شيطنت مي کردم و تمرين نميکردم ، اما از نظر روحي آماده شدم .
*بعد چه شد ؟
براي اجرا هم درست مثل کساني که تجربه کاري را ندارند و به همين خاطر هم از آن نمي ترسند بودم . چون مسئوليت نوازندگي در چنين گروهي را به درستي درک نمي کردم ، ترسي هم نداشتم . بدون هيچ التهابي روي صحنه رفتم و تمبک زدم . پدرم هم از آرامش مطلق من تعجب کرده بود . حالا که فکر ميکنم و يادم مي افتد چه جراتي داشته ام ، تعجب مي کنم .
*در سالهاي اخير گروه هايي تشکيل شدند که موسيقي سنتي و غربي را تلفيق کردند يعني هم از ساز هاي غربي و هم سازهاي ايراني استفاده کرده اند نظرتان در باره ي اين موسيقي چيست ؟
ممکن است اين تلفيق براي مردم تازگي و جذابيت داشته باشد اما براي من زياد جالب نيست . به نظرم گيتار برقي و سنتور و تار در کنار هم رنگ آميزي زيبايي ندارد من با تعصب به اين موضوع نگاه نمي کنم . به هر حال اين نوع موسيقي براي من مفهوم خاصي ندارد . بايد ببينيم که هر کسي دنبال چه چيزي هست آنچه من به دنبال آن هستم در اين موسيقي نيست .
*شما هنرستان موسيقي درس خوانده ايد نظرتان در باره آن چيست ؟
آن زمان مديريت بسيار ضعيفي داشت . از کيفيت الان آن خبر ندارم ولي آن موقع هم شاگردان خوب بودند هم استادان اما مديريت خوب نبود بعضي از استادان با جان و دل درس مي دادند آن هم به خاطر جوششي بود که در وجود خودشان بود نه به خاطر اين که مدرس هنرستان بودند آن استادان اگر غير از هنرستان جاي ديگر هم درس مي دادند همين بودند . کلاسهاي آنها بسيار مفيد بود . اميدوارم وضعيت امروز بهتر باشد




گفتگو با حسين عليزاده - آهنگساز
* اغلب مراكز مدعي “تعهد” بر اساس سلايق شخصي و ندانم‌كاري پيش رفتند
مراكز دولتي، از خود موسيقي پروا دارند

* تعدد مراكز تصميم‌گيري، خاص موسيقي نبوده و مشكل بيشتر بخش‌هاي كشور است.


Click to enlarg حسين عليزاده - آهنگساز - در گفت‌وگو با خبرنگار سرويس موسيقي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) افزود: پس از انقلاب، مراكزي جهت تصميم‌گيري در موسيقي آغاز به كار كردند كه مدعي بودند نه براساس تخصص، بلكه براساس “تعهد” پيش مي‌روند و مدت‌ها بعد هم معلوم شد كه در اغلب موارد تعهدي در كار نبوده است، بلكه روي سلايق شخصي و ندانم كاري‌ها پيش رفته‌اند.
وي ادامه داد: حال كه در برخي مراكز به اين مساله رسيدگي مي‌شود، دير شده است و بايد براي موسيقي تصميم درست و حسابي گرفته شود.
عليزاده تصريح كرد: غير از مراكز تصميم‌گيري، مراكز آموزشي نيز نياز به هماهنگي دارند و از آنجا كه خود ما به اين قضايا همواره انتقاد داريم به خودمان نيز بايد اين انتقاد وارد شود كه براي رفع مشكلات موسيقي بي‌تفاوت نبوده و نقطه نظرات خود را براي اصلاح مراكز موسيقي بيان كنيم.
اين آهنگساز در خصوص وجود برخي ديدگاه‌ها كه گاها نوعي از موسيقي را برتر مي‌شناسند گفت: اين امر ريشه فرهنگي و شايد در حال حاضر سياسي داشته باشد. ما هر وقت احزاب گوناگون داشته باشيم، هر وقت افكار متنوع در تصميم‌گيري‌هاي مراكز مخالف داشته باشيم، آنگاه مي‌توان انتظار داشت كه يك نوع دموكراسي در نظر دادن و نظر خواستن وجود داشته باشد.
وي در ادامه با اشاره به اين كه عملكرد مراكز موسيقي تاكنون قانع كننده نبوده است، گفت: تحليل اين امر زمان مي‌برد و ما تا رسيدن به نقطه مطلوب در موسيقي فاصله داريم. امروزه در تصميم‌گيري‌هاي مراكز دولتي مشكلي نيست بلكه آنها از يك چيز پروا دارند و آن خود موسيقي است.
به گفته‌ي عليزاده، در ايران هنوز به موسيقي با آن حرمت واقعي از طرف دولت و مراكز تصميم‌گير نگاه نمي‌شود. از سوي ديگر تصميم‌گيري‌هاي نهايي، وابسته به تفكراتي است كه صددرصد نمي‌توانند به موسيقي بهاي هنري دهند بلكه بايد مصلحت‌ها، سياست‌ها و ضوابط تحميل شده به موسيقي را مراعات كنند.
اين آهنگساز معتقد است: نگاه دولتي نمي‌تواند جلوي رشد موسيقي را بگيرد هر چند كه موسيقي براي دولت وسيله تبليغات است و در نهايت به همين دليل از ذهن و ايده هنرمندان دور مي‌شود.
وي در پاسخ به اين سوال كه خود هنرمندان در اين زمينه چه كرده‌اند، گفت: بستگي به خود هنرمند دارد برخي‌ها به تمام چيزهايي كه در طول تاريخ به آنها گفته شد تن دادند و برخي‌ها نيز مبارزه كرده و موسيقي را از خيلي بلايا نجات دادند. مثلا در بزرگداشت ظريف ديديد كه موسيقي در جامعه جريان داشت و من تصور نمي‌كنم اين بزرگداشت خواست دولتي بوده باشد بلكه خواست ، اراده و زحمت خود هنرمندان بوده است.

قرار نيست ما درست مثل ديگران فكر كنيم
ممكن است دوران برزخي را پشت سر بگذاريم

عليزاده، همچنين از اعلام آمادگي خود و استاد محمد رضا شجريان به منظور برگزاري كنسرت به نفع خانه‌ي موسيقي خبر داد.
او گفت: اگر فرصتي پيش آيد، حتما براي مردم كنسرت برگزار مي‌كنم اما هنوز در افكار خودم غوطه‌ور هستم تا كاري را كه از هر حيث مناسب و ارزشمند است به اجرا بگذارم.
وي همچنين درباره‌ي مسايل خانه‌ي موسيقي تصريح كرد: خانه موسيقي تشكيلات نوپايي است كه براي رسيدن به اهداف نهايي، راه طولاني در پيش دارد. در كشوري كه سنديكا و تشكيلات مستقل هنري وجود ندارد به طبع وقتي يك مركز، مثل خانه موسيقي قدم‌هاي اوليه را بر مي‌دارد با كمبودهاي زيادي مواجه مي‌شود كه بايد رفع شود.
عليزاده، حمايت هنرمندان از خانه‌ي موسيقي را عامل مهمي در ثبات و اقتدار خانه موسيقي خواند و گفت: حمايت موزيسين‌ها از اين نهاد مدني باعث مي‌شود تا خانه‌ي موسيقي روي پاي خود ايستاده و تصميمات خود را مستقل اتخاذ كند.
وي در پاسخ به اين سوال كه ميزان حضور هنرمندان در خانه‌ي موسيقي را تا چه حد راضي كننده مي‌داند؟ خاطر نشان ساخت: ميزان شركت معنوي هنرمندان، تاكنون خوب بوده است. حتي در جلسه‌اي كه من چند هفته پيش به عنوان ميهمان حضور داشتم همين صحبت بود، اما جا دارد كه هنرمندان با فعاليت‌هاي هنري خود خانه موسيقي را به لحاظ اقتصادي توانمندتر كنند.
او در ادامه همكاري خود با استاد شجريان را از سال‌هاي پيش مورد اشاره قرار داد و گفت: وقتي يك هنرمند كاري را با اهداف و اشخاص متفاوت انجام مي‌دهد نتايج متفاوتي مي‌گيرد اما واقعيت اين است قبل از اين كه كارهاي مشترك هنري اهميت داشته باشند، در كنار هم بودن هنرمندان از نظر سمبوليك و نتايج حاصل از آن، از درجه اهميت بيشتري برخوردار است.
عليزاده در بخش ديگري از سخنان خود به تشريح چشم انداز آينده موسيقي ايران پرداخت.
وي موسيقي را جزيي از وجود انسان‌ها برشمرد و گفت: اگر درمقاطعي از تاريخ نابساماني‌هاي زيادي درباره موسيقي ديده مي‌شود گذراست، آنچه در اين ميان جاويدان مي‌باشد هنر است و اين شعار نيست چون آينده را با وجود جوانان مستعدي كه الان مشغول فعاليت‌هاي هنري هستند خوب خواهيم ديد. هر چند كه ممكن است دوران برزخي را پشت سر بگذاريم اما به طور حتم در آينده چهره‌هاي خوب و مستعد موسيقي معرفي خواهند شد.
به گزارش ايسنا، عليزاده در پاسخ به اين سوال كه جايگاه موسيقي ايران در مقايسه‌ي سطح جهاني چگونه است تصريح كرد: استانداردهاي موسيقي ايراني را هنرمندان ايراني تعيين مي‌كنند. اين در سطح جهاني نيز معمول است با اين حال طي سال‌هاي پس از انقلاب و اوايل كه نمي‌شد در ايران برنامه اجرا كرد موسيقي ايراني در خارج از كشور به خوبي معرفي شد طوري كه امروزه اين موسيقي در دانشگاه‌هاي معتبر دنيا تدريس مي‌شود.
وي افزود: در بخش موسيقي كلاسيك كه مربوط به غرب است نيز چهره‌هاي درخشاني از دانشگاه‌هاي ايراني بوده‌اند كه در گذشته و حال در آهنگسازي، رهبري اركستر و نوازندگي موفق بوده‌اند.
اين آهنگساز يادآور شد: آنچه مهم است فرهنگ خود را جزيي از جهان دانستن است نه اين كه در سايه‌ي جهاني فكر كردن، بگوييم كه ما وجود نداريم و براي پيشرفت درست بايد مثل ديگران فكر كنيم.
وي افزود: اين تفكر درست نيست بلكه ما بايد فرهنگ ايران را كه بخشي از فرهنگ جهان است حفظ و به دنيا معرفي كنيم.
وي در ادامه، با اشاره به عدم تكرار درخشش موسيقي ايران در دهه‌هاي 30 و 40 به ايسنا گفت: اين امر مختص موسيقي نيست بلكه يك سري مسايل اجتماعي و سياسي در مجموع، باعث بوجود آمدن اين امر شده‌اند، اين دوران گذراست اما مساله اين است كه چقدر فعاليت‌ها و عملكردهاي ما درست است.
وي افزود: هر نوع موسيقي كه توام با افكار هنري باشد به شنوندگان آگاه نياز دارد اما آيا در اين شرايط راديو و تلويزيون نقش آموزنده‌اي براي جامعه را ايفا مي‌كنند يا خير! و آيا قدم در راه آگاهي‌ مردم بر مي‌دارند يا نه!
عليزاده در پايان گفت: هر چه اطلاع رساني و آگاهي بخشي هنري در جامعه بيشتر شود مردم مشتاق‌تر شده و به جريان‌هاي هنري گرايش مي‌يابند.




آلبوم‌هاي ويژه موسيقي كودك روانه بازار مي‌شوند در اين رابطه چند مطلب گرد آوري كرده ايم كه در زير ارائه شده است

حميد منوچهري : “پاپ” و “راك” جاي موسيقي كودك را گرفت

مدير شركت پلانت كه در امور موسيقي كودك فعاليت دارد اعلام كرد: به دليل بي توجهي به موسيقي كودك ،اين موسيقي از نظر كمي و كيفي روز به روز مسير نزولي داشته و آثار ارائه شده نيز ضعيفتر مي شوند .
وي كه با خبرنگار موسيقي ايسنا سخن مي گفت افزود : توليدات موسيقي كودك نسبت به گذشته كاهش يافته است به دليل اين كه به موسيقي پاپ يا راك مجوز فعاليت نمي‌دادند لذا آهنگسازان بيشتري در امر توليد موسيقي كودك مشاركت داشتند اما الان به دليل صدور مجوز براي اين موسيقي ها آمار توليد موسيقي كودك به شدت پايين آمده است .
منوچهري در ادامه از فعاليت جديد شركت پلانت بر روي 4 نوار و آلبوم داستان آفرينش از داستان آدم تا هابيل و قابيل ويژه گروه سني 10 تا 14 سال خبر داد و افزود: در كنار توليد اين آثار، 5 كار ويژه كودك نيز مراحل فني و پاياني را مي گذرانند.
وي از داستان مرغ تخم طلا ، جيك جيك مستون و داستان خاله سوسكه به عنوان آثار ويژه‌ي موسيقي كودك ياد كرد كه به زودي روانه بازار خواهد شد .
منوچهري در پايان تصريح كرد : فراموش نكنيم كه موسيقي كودك مشكل بوده و از حساسيت ويژه‌اي برخوردار است كه به اين امر بايد بالا بودن هزينه توليد آثار را هم اضافه كرد .


همايون خرم : نبايد كودك را دست كم بگيريم
سازندگان موسيقي كودك نبايد تصور كنند كه چون با كودك سر و كار دارند مي توانند هرنوع موسيقي را توليد كنند.
همايون خرم ، موسيقيدان ، افزود : توليد موسيقي كودك ، بايد برعكس پيش فرض مزبور صورت گيرد ، يعني آهنگسازان بزرگ با زبان و حال كودك موسيقي بسازند ، آهنگ هايي كه قوي و ساده بوده و با برخورداري از اشعار متناسب و زيبا براي كودكان قابل فهم و درك باشد .
وي با اشاره به اين كه توليد موسيقي كودك در پاره‌اي از مواقع مشكل تر از انواع ديگر موسيقي است ،گفت : آهنگسازان ، اگر قصد دارند كه آثارشان تاثير صحيحي بر كودك داشته باشد بايد ويژگي‌ها و خواسته‌هاي كودك را مد نظر داشته و اهميت زيادي به آثار خود دهند .
خرم در بخش ديگري از سخنان خود پيرامون نحوه آموزش ارف تصريح كرد : نوع موسيقي كه در آموزشگاه‌ها آموزش داده مي شود بايد متناسب با سن كودك باشد با اين حال اعتقاد دارم كودك براي فراگيري موسيقي از سن منطقي و حداقل 9 سال برخوردار باشد تا موسيقي را به طور اصولي فرا گيرد .
هم چنين برنامه‌ها و نحوه آموزش هم بايد متناسب با گروه كودك باشد چون در غير اين صورت آن چه كه كودك از موسيقي فرا مي گيرد تاثير ژرف و عميق نخواهد داشت .
خرم در پايان ضرورت توجه مراكز موسيقي به كودك را مورد اشاره قرار داد و گفت : اگر كودكان ما موسيقي را از سنين پايين به طور اصولي فرا گيرند به طور حتم ، نقطه عطفي در سرنوشت موسيقي آغاز خواهد شد .


فريدون حافظي : موسيقي كودك به آهنگ‌هاي شاد با فواصل كم نياز دارد
فريدون حافظي گفت كه متصديان امر ، نبايد موسيقي كودك را سرسري بگيرند .
وي كه تاكنون بيش از 10 آهنگ از قبيل كلاغه و مادر بزرگه را براي كودكان ساخته است به خبرنگار موسيقي ايسنا گفت : من اين آهنگ‌ها را سال‌هاي پيش كه دكتر معين افشار مسوول برنامه‌ي كودك راديو بود تحويل دادم . آهنگ‌ها نيز كاملا متناسب با روحيه كودكان بود و با استقبال چشمگيري مواجه مي‌شد .
وي افزود : ماه پيش كه به مركز موسيقي صدا و سيما رفته بودم ديدم يكي از موسيقيدانان آهنگ مرا برداشته و بر روي آن شعر ديگري را تنظيم كرده است تا به نام خود تصويب كند كه اين امر با اعتراض من مواجه شد .
حافظي با تاكيد بر اينكه موسيقي كودك بايد خاص ديده شود گفت : يكسري افرادي كه كار بلند نيستند آمده‌اند و با تقليد كارهاي ديگران را به نام خود مي‌كنند كه بايد جلوي اين كار گرفته شود .
به گفته اين نوازنده پيشكسوت ، كودك به آهنگ‌هاي شاد با فواصل كم نياز داشته و برخي‌ها فكر مي‌كنند به دليل سن پايين كودك هر چه به خورد او دهند ، درست است ، در حالي كه موسيقي كودك نياز به آهنگ‌هاي ويژه با اشعار مناسب دارد .
منبع : ايسنا


يك آهنگساز ويژه كودكان :
موسيقي كودك ، نه براي بچه‌ها كه به ياد بچه‌ها توليد مي‌شود!

يك آهنگساز ويژه كودكان گفت : موسيقي‌هايي كه امروزه براي كودكان ساخته مي‌شود نه براي بچه‌ها بلكه به ياد بچه‌ها از ديد بزرگترهاست!.
ناصر نظر كه با خبرنگار سرويس موسيقي ايسنا سخن مي‌گفت در ادامه افزود : انواع موسيقي كه براي كودكان توليد مي‌شوند بايد در درون خود شعر، رعايت فواصل و ديگر نكات متناسب با رده‌هاي سني كودك را جاي داده باشند طوري كه آن را زمزمه كنند ، بفهمند و در نهايت پيامي ماندگار را دريافت كنند.
وي تصريح كرد : متاسفانه ما به اين رشته به ديد تخصصي نگاه نكرده‌ايم در صورتي كه آهنگسازان ويژه كودكان بايد خود را بچه فرض كرده و با دنياي كودكان زندگي كنند چون آنها در سنين بالا كودكي خود را فراموش كرده و حتي توجهي به تغييرات اجتماعي دوره‌هاي مختلف ندارند .
وي با تاكيد بر اين كه آهنگساز ويژه كودك بايد اصول روانشناسي كودكان را فراگيرد گفت : الان چيز خاصي در اين زمينه توليد نمي شود مگر آهنگ‌هايي كه چند سال پيش ساخته شده‌اند آن هم به صورت گذرا براي كليپ‌ها .
نظر افزود : موسيقي كودك كه مد نظر ما قرار دارد ، داراي ابعاد آموزشي است لذا آثاري كه متناسب با اين سن ساخته مي‌شوند بايد چنان قوي و استوار باشند كه سال‌هاي سال ، انتشار يافته و كودكان حداقل براي يك دهه با آن ارتباط داشته باشند چيزي كه در طول سالهاي اخير به جز معدود آثار، كمتر شاهد ماندگاري آن هستيم.
اين آهنگساز با اشاره به اين كه امروزه شعرهاي زيادي وجود دارد كه مي‌توان بر روي آن‌ها آهنگ‌هاي متناسب اجرا كرد گفت : موسيقي كودك به دليل اين كه موسيقي ، مشكلات فراواني داشته است چندان رشد نكرده است به همين دليل موسيقي كودك نياز به كارشناساني دارد كه خوب تعليم ببينند و سپس آن را به طور تخصصي آموزش داده و شاگردان مستعدي را در اين زمينه تربيت كنند نه اين كه به صرف مسايل مالي به ساخت موسيقي كودك روي آورند .
وي افزود : باغچه‌بان جزو موسيقي‌داناني بود كه با درك درست اين حوزه آثار ماندگاري را با تكنيك هاي غني خلق كرد .
ناصر نظر، در ادامه جاي خالي آموزش صحيح را در موسيقي كودك خالي خواند و به ايسنا گفت : بسياري از مسايل موسيقي ما به دليل ضعف آموزش است . امروزه موسيقيدان ما بايد آموزش ديده باشد كه بچه 5 ساله را خوب آموزش دهد و الا انسان 25 ساله كه در عمل ، از دست رفته است . او تنها مي‌تواند از موسيقي لذت ببرد و معدود كساني را داريم كه موسيقي را در سنين بالا شروع كردند و موزيسين موفقي شدند .
وي در پايان گفت : سيستم شنوايي انسان زير 7 سال تشكيل مي‌شود و داشتن گوش مطلق در اين سن به موسيقيدان براي خلق آثار قوي كمك شاياني مي‌كند .
منبع


يك آهنگساز :
استفاده از سازهاي الكترونيكي در موسيقي كودك غيرقابل درك است

ارب حوربه گفت : موسيقي كودك از گستردگي زيادي برخوردار است اما مهمترين نكته قابل ذكر اين حوزه موسيقي ، كه اين روزها باب شده است استفاده از سازهاي الكترونيكي در موسيقي كودك است .
اين آهنگساز ويژه كودكان كه با خبرنگار موسيقي ايسنا سخن مي‌گفت در ادامه افزود : استفاده از سازهاي الكترونيكي در موسيقي كودك چيزي مثل مضرات استفاده كودكان شيرخواره از غذاي مركب است در حالي كه اين كودك به غذاهاي ساده نياز دارد .
وي صداهاي توليد شده از سازهاي الكترونيكي را براي كودكان سنگين خواند و گفت : صداي سازهاي كودك “ارف” داراي ملودي‌هاي ساده بوده و فواصل ملودي‌هاي كوتاه است در صورتي كه اين امر در سازهايي مثل ارگ به چشم نمي‌خورد .
حوربه تصريح كرد : آموزش اصولي و شنيدار ملودي‌هاي ساده دو ركن اصلي در موسيقي كودك هستند و هنرمنداني چون ناصر نظر، سودابه سالم و كمال طراوتي آثار ارزشمندي را با اتكا به اين دو اصل خلق كرده‌اند كه متناسب با روحيه كودكان و فيزيك ذهني آنها مي‌باشند .
به گفته اين موسيقيدان چنانچه ملودي‌هاي به كار رفته در موسيقي سنگين باشد كودكان توانايي ارتباط با آن را نخواهند داشت كما اينكه در حال حاضر شاهد هستيم كه در موسيقي كودك از صداي ارگ استفاده مي‌شود .
وي افزود : از طرف ديگر در كاست‌هايي كه ارايه مي‌شود سازندگان ، ملودي‌ها را از خارج گرفته و تنها شعر كودك را روي آن قرار مي‌دهند لذا اين ملودي‌ها خاص كودكان نبوده و با ديدگاه‌هاي تكنيكي ويژه موسيقي كودك توليد نشده‌اند .
حوربه در بخش ديگري از سخنان خود با اعلام اين كه مدرسان موسيقي كودك در مهد كودك‌ها با ارگ آموزش موسيقي مي‌دهند به ايسنا گفت : اين آهنگ‌ها هر چند هيجان انگيز است اما به درد موسيقي كودك نمي‌خورد حتي در برخي آهنگ‌ها شاهد هستيم كه شعر كودك را بر روي ترانه‌هاي مردمي پياده مي‌كنند .
وي در پايان نتيجه و رهاورد اين امر را عدم توانايي درك آهنگ‌ها به دليل فواصل بلند و ملودي‌هاي سنگين ارزيابي كرد .
منبع




دغدغه «پاپ ايراني» ما را از موسيقي مردم خودمان غافل كرده است.

ناصر فيض، غزل سرا و ترانه پرداز گفت:به خاطر اين تلقي كه بياييم «پاپ ايراني» درست كنيم، دست خودمان را عملا در استفاده از موسيقي مردمي و بالتبع ترانه هاي عاميانه و محلي كه رنگ و بوي همان موسيقي را دارد بسته ايم ،در حالي كه ترانه هاي عاميانه و محلي تنها بخشي از موسيقي مردمي ما است. .
به گزارش خبرگزاري فارس، ناصر فيض، غزلسرا و طنزپرداز كه تا كنون ترانه هاي زيادي از وي به آهنگ در آمده است درباره ارزش ادبي ترانه گفت: آنچه اكنون به عنوان ترانه مطرح است توسط كساني خلق مي شود كه اكثرا افرادي بي احتياط از نظر فني هستند و توجهي به معيارهاي شعري ندارند و الا ما در نسل قديم ترانه سرايان ،كساني داشتيم كه ترانه هايشان فقط از جهت رسم خاص ترانه و زبان نزديك به زبان محاوره، با شعر به صورت رسمي فرق داشت اما از نظر نوع نگاه و تخيل و حتي تركيب سازي ها، دقيقا عنوان شعر برايش سزاوار بود.
ناصر فيض به شبكه اي از كلمات تكراري كه نوعي فضاي فانتزي را در ذهن ايجاد مي كنند، به عنوان يك علامت ابتذال ادبي در نسل امروز ترانه سرايان اشاره كرد و افزود: اينها مثل كسي هستند كه مي خواهد با آرم بنز ماشين پيكان را عوض كند.
فيض در ادامه به تلقي غلط از اين قالب اشاره كرد و گفت: بسياري از اين ترانه سازان با اين تلقي كه «ترانه، ترانه است» و با جدا كردن ناخودآگاه يا خودآگاه آن از مقوله «ادبيات» حتي به بافت نحوي و صرفي زبان هم دست درازي مي كنند و اين مشكلي است كه حتي در ترانه هاي مشهوري مانند «نون و دلقك» هم ديده مي شود. فيض با بررسي نقش تصنيف و ترانه در مقبوليت برخي از كارهاي سالهاي اخير گفت: يكي از مبادي تعريف هنر شگفت انگيز بودن و به تعبير روشن تر آشنايي زدايي است. اتفاقي كه در برخي از ترانه ها افتاد همين بود. يعني غزل تاكنون با موسيقي پاپ اجرا نشده بود و اين كار را آقاي عصار و بعضي ديگر كردند و احياناً مورد استقبال ويژه قرار گرفت. از طرف ديگر شاعراني كه به موتيوهاي ادبيات كلاسيك آشنا بودند مثل علي معلم، قيصر امين پور و ساعد باقري وارد اين عرصه شدند و تصنيف هايي گفتند كه بافت زباني جديدي به نسبت ترانه هاي معمول دارد و نوعي فضاي سنتي ويژه اي را براي شنونده تداعي مي كند.
فيض ذخاير فرهنگي بومي را براي ترانه سازي بسيار وسيع عنوان كرد و اصرار بر «ايرانيزه كردن پاپ» و «مميزي» را دو عامل عدم استفاده از اين پشتوانه برشمرد و گفت: اولا مساله اي به نام عشق موضوع بسياري از ترانه هاي محلي و عاميانه بوده است اما حساسيت هايي روي اين مساله وجود دارد كه دست آهنگساز يا خواننده را در استفاده از اين ترانه مي بندند. البته اين در سياست يك بام و دو هوايي اتفاق مي افتد كه به كارهاي ال.تون.جان اجازه ورود به بازار را مي دهد كه از معروف ترين هم جنس بازان است اما وقتي به ترانه معروف عاميانه «هر كي يارش خوشگله جاش تو بهشته» مي رسد، آن را به «هر كي كارش خوب باشه جاش تو بهشته» تغيير مي دهد.
فيض درباره «ايرانيزه كردن پاپ» گفت: به خاطر اين تلقي كه بياييم «پاپ ايراني» درست كنيم، دست خودمان را عملا در استفاده از موسيقي مردمي و بالتبع ترانه هاي عاميانه و محلي كه رنگ و بوي همان موسيقي را دارد بسته ايم ،در حالي كه ترانه هاي عاميانه و محلي تنها بخشي از موسيقي مردمي ما است.
فيض درباره جذابيت محتواي عاشقانه براي مخاطب جوان و خلاء آن در ترانه هاي داخلي گفت: يك نظريه در نقد ادبي مي گويد ممانعت همواره باعث خلاقيت است .يعني هنر در بستر كنايه و ايجاز شكل مي گيرد اما واقعيت اين است كه طرح مضامين تغزلي با ايماء و اشاره حداقل در شرايط موجود كه ترانه هاي لس آنجلسي رقيبي براي ترانه هاي داخلي هستند پاسخگوي نياز مخاطب نيست
وي در ادامه افزود: خيل ترانه سرايان داخلي همان تعريفي از عشق را پذيرفته اند كه ترانه هاي آن سوي آب دارند. در چنين شرايطي تنها راه فكر كردن بر روي كارهايي هست كه هم از نظر موسيقي هم از نظر خواننده و هم از نظر محتوا «خلاف آمد عادت» باشد. اگر كساني عشق را به منزله يك ارزش مي شناسند بتوانند جريان خلاف عرفي را از هر سه جهتي كه گفتيم در داخل ايجاد كنند جوان امروز به خاطر روحيه تشخص طلبي و نوگرايي اي كه دارد، از اين جريان استقبال مي كند.
فيض گفت: وقتي كه شعر مميزي مي شود به خصوص اگر عاشقانه باشد تبديل به شير بي يال و دم و اشكم مي شود. حتي كسي مثل علي معلم در همين حال و هوا ترانه اي گفته بود اما پس از مدتي از پخش آن جلوگيري شد.
فيض رواج ترانه سرايي در ميان شاعران را ناشي از وضع اقتصادي جامعه دانست و گفت: تجربه قالب جديد براي شاعر اشكالي ندارد اما از يك طرف اين تجربه ممكن است به افت وحشتناك شاعر منجر شود زيرا تلقي ادبي از قالب ترانه ندارند بيشتر به آن به شكل قالب بازاري نگاه مي كنند به خصوص وقتي كار جنبه سفارش پيدا مي كند، شاعر بايد يا با ذوق سفارش دهنده كنار بيايد يا ذوق خودش را محور قرار دهد و سفارش هايي را كه نمي پسندد قبول نكند كه البته با كمال تاسف بيشتر حالت اول اتفاق مي افتد.
منبع : خبرگزاري فارس




مقاله :
قدمت ترانه هاي عاميانه چقدر است؟
ترانه هاي عاميانه، نيازهاي عاميانه!


فريبرز رستمي كارشناس و محقق موسيقي مقامي :
قدمت ترانه هاي عاميانه شايد به درازاي عمر بشر است؛ البته از زماني كه او زبان را كشف كرد. جامعه شناسان در بررسي زندگي انسان اوليه براي شكل گيري ترانه، تحليل هاي گوناگوني ارايه داده اند كه هر يك در جاي خود واجد ارزش است. اما في النفسه دانستن قدمت ترانه هاي عاميانه، امروز به ما كمكي نخواهد كرد و اساسا اهميت چنداني ندارد. آنچه مهم است ابداعات انسان و خلق آثار هنري توسط او است. بررسي خاستگاه ترانه ها و چگونگي شكل گيري آنها بيشتر به حدس و گمان ما بر مي گردد و مبتني بر تحليل ما از روش زندگي گذشتگان است. اين نظريه (يا ديدگاه هايي مشابه اين) كه يك ترانه با كاربرد ويژه اي در انجام يك كار جمعي ( ترانه و كار ) بواسطه مثلا تكرار حركات دست و پاي كارگران و برخورد اجسام در حال جابجايي و عوامل ديگري از اين دست شكل گرفته است، به همان اندازه مي تواند صادق باشد كه ساخت همان ترانه توسط مثلا «صاحب كار» كارگران يا تاجر يا عوامل او براي سرگرمي كارگران. اما آنچه روشن است چرايي خلق ترانه هاست كه ضرورت زندگي بشر است.
بنابراين قدمت ترانه ها از زماني است كه بشر نياز به خلق آنها را احساس كرد و بروز آنها، زبان گوياي بخش عظيمي از جلوه هاي گوناگون درون انسان بود. ريتم و ملودي به عنوان دو عامل انتزاعي و عوامل اصلي موسيقي محصول نيازهاي غير قابل بيان بشر بودند و شعر با محتوايي گسترده و متفاوت _ بسته به موضوع _ و كاربردهاي متنوع جلوه‌ نيازهاي قابل بيان او بود. از تركيب اين سه عامل، ترانه خلق شد و حوزه كاربرد آن با گذشت زمان گسترده شد. طبقه بندي ترانه ها به دليل تنوع در مضامين و كاربردها بسيار مشكل است، اما مي توان به تقسيم بندي هاي كلي از قبيل: ترانه هاي اجتماعي، ترانه هاي كار، ترانه هاي مراسم شادماني، ترانه هاي كودكان، ترانه هاي فكاهي، ترانه هاي مستهجن ( مستهجنات)، ترانه هاي عاشقانه، ترانه هاي حماسي، ترانه هاي سرگرمي ( چيستان ها و معماها ) ترانه هاي سوگ و ... رسيد كه هر يك مي توانند داراي زيرمجموعه هايي باشند؛ مثل ترانه هاي اجتماعي شامل: طنز، سياسي، اجتماعي و ...
ترانه ها يك ويژگي اصلي دارند و آن سادگي است. اين سادگي در ريتم، ملودي و شعر آنها خود به خود رعايت مي شود؛ چرا كه عموما ساخته عوامند يا براي عامه مردم ( توده ) ساخته شده اند. تنها پناهگاه و تنها مركز حفظ و اشاعه آنها نيز پسند توده و ذهن همان مردم است كه اين ترانه ها را گرامي مي دارند و نسل به نسل منتقل مي كنند. پس ويژگي شفاهي بودن نيز دومين خصوصيت ترانه هاست.
هر يك از سه مولفه شعر، ريتم و ملودي بسته به مضمون و مناسبات ترانه مي تواند درجه اهميت بيشتري بيابند. به طور مثال ممكن است در يك ترانه سياسي، شعر اهميت بيشتري بيابد؛ چرا كه ملودي و ريتم به خودي خود نمي توانند حاوي هيچ گونه مفهوم سياسي باشند. يا در يك ترانه كودكانه ممكن است ريتم نقش اصلي را بازي كند چرا كه درك و تكرار يك ملودي پيچيده براي كودك مشكل و گاه غير ممكن است؛ هم چنين به دليل اطلاعات اندك او درك مفاهيم شعر برايش مشكل خواهد بود اما يك ريتم ساده براي كودك بسيار قابل دسترسي و قابل آموختن است.
به طور كلي ترانه ها صداي انديشه توده ها هستند. و هميشه متناسب با زمان حركت كرده و تغييرات لازم را پذيرفته اند و اين انعطاف پذيري يكي ديگر از ويژگي هاي ترانه هاست. تا آنجا كه در مكتوبات موجود ثبت شده است اولين نشانه ها تحت عنوان «فهلويات» و متعاقب آن «دوبيتي» به عنوان گونه هايي از ترانه هاي عوام جلوه گر شدند. دو بيتي ها هنوز هم در گوشه كنار ايران به حيات خود ادامه مي دهند و گرچه به لحاظ قالب و وزن عروضي ثابت مانده اند اما به لحاظ مضمون در هر مقطعي از تاريخ به گونه اي متناسب با زمان ثبت شده اند. از آنجا كه انسان در روند رشد و تكامل طبيعي خود دستاوردهاي بسياري كسب كرده است و همين ماجرا نيازهاي بسيار متنوع و گوناگوني را براي او رقم زده است؛ لذا به خلق ترانه ها در اشكال گوناگون نيز دست يافته است. نگارنده قصد بررسي تحليلي و تاريخي ترانه را ندارد بنابراين با نگاهي كلي اشاره اي به اشكالي از ترانه در عصر قاجار و پهلوي خواهم كرد.
فراموش نكنيم كه راويان اين ترانه ها بخشي از مردم و با ذوق و زيبايي شناسي در همان حد و حدود بودند. در گذر تاريخ بسياري از اين راويان موسيقي داناني بودند كه معمولا به صورت دوره گردي يا يك جانشيني مراسم مردم و گاه دربار را زينت مي كردند. اين موسيقي دانان بعدها تحت عنوان مطرب در زمان قاجار داراي تشكيلات نسبتا منسجم و صنفي شدند كه در قالب دسته هاي مطربي به مجالس شادي مردم مي رفتند و با اجراي برنامه هاي متنوع نيازهاي ايشان را پاسخ مي گفتند. بخشي از ترانه ها از آنجا كه صحنه اجراي مطربان حوض مفروش شده خانه هاي مردم بود به روحوضي موسوم شدند. در واقع روحوضي شكل خاصي از ترانه نيست بلكه يك رپرتوار عمومي است و به هر قطعه اي كه بر حوض اجرا مي شد روحوضي اطلاق مي كردند.چنان كه بسياري از رنگ ها و ضربي هاي مطربي نيز در اين رپرتوار جاي مي گيرند.
اما ترانه هاي مطربي در يك طبقه بندي كلي شامل: ترانه هاي اجتماعي كه بيشتر در قالب طنز ساخته مي شدند ترانه هاي مراسم شادماني گستره وسيعي دارد و از عروس و داماد و پدر و مادر ايشان و حضار مجلس و مرغ و جوجه و هر واژه و ترفندي كه موجب شادي مردم شود در آنها سخن مي رود و نام برده مي شود.
فكاهيات: ترانه هايي هستند براي خنديدن و لودگي
قلم آزاد: ترانه هايي هستند پر از واژه هاي مستهجن و خلاف عفت عمومي كه البته اين ترانه ها نيز نياز عوام بوده است.
ترانه هاي عاشقانه، حاوي اشعار گوناگوني بوده اند و بيشتر نيز شخصي.
ريتم اين ترانه ها اغلب است و به ندرت به ريتم هاي ديگر بر مي خوريم. ملودي هاي آنها نيز ساده و تمپو و متناسب با مضمون و موقعيت اجراي آن منعطف است. در اشعار آنها هر واژه اي راه دارد و محدوديتي وجود ندارد. معمولا داراي ملودي هاي ساده اي هستند كه عموما دو جمله هستند. اين جملات بعضي اوقات با يك ترجيح بند پياپي تكرار مي شوند. اين ترانه ها تا سال هاي نزديك به انقلاب نيز در خانه هاي مردم توسط مطربان اجرا مي شد. اكنون نيز متناسب با زمان ترانه هايي ساخته مي شوند كه مولفه هاي مشترك بسياري با ترانه هاي پيش از خود دارند بي گمان تا وقتي كه توده هست ترانه عاميانه نيز هست.




نامه ي تاريخي استاد شجريان به علي لاريجاني

جناب آقاي دکتر لاريجاني، شما به خوبي مي دانيد که موسيقي ايراني چه فراز و نشيب پردردي را از سر گذرانده است و از پس چه بي شمار حوادث و درشتي هاي روزگار تا بدين مايه در دستان ماست .هم اکنون ميراث دار هنري هستيم که به خون دل و عشق بي پايان هنرمندان آن به دست ما رسيده است . هنرمنداني که درشتي ها را تحمل کردند ، خواريها کشيدند تا امروز گنجينه اي از نواها ونغمه ها يي را داشته باشيم که بخشي از هويت ما را تشکيل مي دهد . با وجود سختي روزگار ، مردم ما موسيقي خود را دوست داشتند و آن را پاسداري مي کردند . پيشينيان ما ، هنرمند را ارج مي گذاشتند و به مهر کارشان را قدر مي نهادند و آن را گرامي مي داشتند .سرگذشت موسيقي ايران ، سرگذشت غريبي هنرمندان اين ديار است . در روزگاران گذشته ، جفاکاراني که از ذوق و سليقه و مهر بهره ي اندکي برده بودند ، تاب موسيقي نمي آوردند و کردارشان آزار هنرمند و ستيز با هنر بود . هنر و هنرمندان ايمن نبودند تا آن روز که سازمان راديو و تلويزيون ملي در ايران تاسيس شد و به کانون اصلي اين جفاکاري تبديل شد .
جناب آقاي دکتر لاريجاني ، روزي که در سال هزارو سيصد و پنجاه و پنج در اعتراض به آشفته بازار موسيقي و ابتذال حاکم بر موسيقي راديو و تلويزيون، از اين دستگاه کناره گرفتم ، رئيس وقت سازمان قول هرگونه حمايت از هنر اصيل را داد و از من خواست که همچنان در اين سازمان باقي بمانم اما من که مي دانستم سرشت اين دستگاه با اصالت سازگار نيست ، به وي گفتم که اين دستگاه از روز نخست ، با هدف ويراني و نابودي هنر اصيل اين سرزمين پا به عرصه ي وجود گذاشته است .
جناب آقاي دکتر لاريجاني ، تجربه ي سالهاي بعد سبب شده است تامن هنوز هم بر راي خود مبني بر کناره گيري خود از سازمان پابرجا بمانم . از همين روي ، از آن روز تا سال هزاروسيصدوهفتاد و دو از حضور در اين رسانه پرهيز داشتم تا آنکه پس از هفده سال به درخواست مکرر جنابعالي دوباره در تلويزيون حضور يافتم.
جناب آقاي دکتر لاريجاني ، شما هم حتما به ياد مي آوريد که چه اميدهايي در مورد سياستهاي جديد موسيقي و حمايت از شرافت و اصالت داده شد. من به عنوان عاشق موسيقي اين سرزمين ، تمايل داشتم در اين خوش بيني با مسئولان وقت شريک باشم . اما تجربه ي طولاني در راديو و تلويزيون ، مرا از اين خوش بيني باز مي داشت .اکنون سه سال بعد از آن ماجرا ، اميدوارم محک تجربه ، صدق آن راي را بر شما هم اثبات کرده باشد . سر آن ندارم که از وضعيت موسيقي در اين رسانه سخن بگويم که سخن فراوان است و متاسفانه تکرار ديگر گونه اي از همان سرگذشت اندوهبار موسيقي است که به آن اشاره کردم . صدا و سيما در حال حاضر تسليم گرايشهاي سطحي در موسيقي شده است و ما شاهد تقليد ناشيانه و ابتدايي از خوانندگاني هستيم که از اين رسانه کنار گذاشته شده اند. در حال حاضر ، از اين رسانه انواعي از موسيقي پخش مي شود که فاقد کمترين ارزش هنري است . درک و شعور موسيقي در اين دستگاه عريض و طويل گاه تا بدان مايه نازل و اندک ميشود که مبتذل ترين قطعات موسيقي را که ما نام موسيقي خال طوري ( موسيقي کافه هاي لاله زاري ) ، بر آن مي گذاريم ، به عنوان آرم برنامه پخش مي کنند .
حتما شما هم در تجربه ي چند ساله ي خود در صدا و سيما ، دريافته ايد که آرم برنامه ، پرچم و نشانه ي اصلي برنامه است و هميشه تلاش مي شود تا زيباترين نوا براي آن انتخاب شود ، شگفتم از اين همه بد سليقگي و
بي ذوقي و اندک مايگي در درک موسيقي ، آن هم در مهمترين دستگاه فرهنگي کشور .
کاستي هاي سياست موسيقي صدا و سيما محدود به پخش برخي آثار بي ارزش و تکرارهاي تقليدي نمي شود .مهمترين نکته در سياست صدا و سيما ، ناديده گرفتن حقوق هنرمندان از سوي اين رسانه است .جناب آقاي دکتر لاريجاني ، در صدا و سيما به خود حق مي دهند ، به هر نحو که خواستند رفتار کنند .آثار هنري را بدون اجازه پخش مي کنند ، بدون اجازه و به سليقه ي خود سانسور مي کنند و ساده ترين و بديهي ترين اصل يعني رعايت حقوق هنرمند را زير پا مي گذارند . صدا و سيما به خود حق هرگونه تملک و دست اندازي در آثار هنري را داده است . اگر روزگاري فرياد ما از دست توليد کنندگان غير مجاز نوار بالا بود ، امروز صدا و سيما خود
غير مجازترين کار را در عرضه ي آثار هنري انجام مي دهد. سازمان صدا و سيما موظف است براي پخش آثار هنرمندان از آنان کسب اجازه کند و حقوق مادي آنان را هم براي هر نوبت پخش آثارشان رعايت کند .اين روال جاري راديو و تلويزيون در همه ي کشورهاي متمدن جهان است . از اين گذشته من نميدانم صدا و سيما به چه حقي و بر اساس کدام مجوز روي آثار من تصوير مي گذارد و آن را به نام ويديو کليپ پخش مي کند ؟ فرض کنيد قانون رعايت حقوق مولفان ومصنفان وجود ندارد ، و باز هم فرض کنيد اگر وجود دارد ، کسي به هر دليلي مايل نيست از طريق دستگاه قضايي ، احقاق حق کند . آيا شما شرعا اين مشکل را براي خود حل کرده ايد ؟ چگونه است که بديهي ترين حقوق مالکيت حقوقي که مورد تاکيد قوانين جاري کشور است زير پا گذاشته مي شود ؟ در تحيرم که ناديده گرفتن حقوق هنرمند از سوي مهمترين و وسيع ترين رسانه ي کشور نشانه ي چيست ؟ مردم چه مي گويند وقتي مي بينند از صبح تا شام ، اين رسانه پيامهاي اخلاقي در رعايت حقوق ديگران پخش مي کند ، اما خود به آن عمل نمي کند ؟
جناب آقاي دکتر لاريجاني ، من بارها ناخوشنودي خود را از کار صدا وسيما اعلام کرده ام . من تنها به دنبال حقوق خود نيستم ، هرچند اگر به دنبال اين هم بودم ، باز خرده اي بر من وارد نبود .من فقط قصد دارم يک نکته را به اين دستگاه عريض و طويل يادآوري کنم و آن رعايت حقوق ديگران است . صدا و سيما بايد بياموزد که حقوق آثار هنري و حتي بسيار گسترده تر از آن هر اثر فرهنگي متعلق به پديد آورندگان آن است و ملک طلق اين دستگاه عظيم نيست .
اي کاش دست اندازي به اثر هنري و بي اعتنايي به حقوق هنرمندان به همين ختم مي شد . سالها پيش ، به هنگام جنگ عراق عليه ايران ، در دفاع از سرزمين مادري تصنيفي به نام " ميهن اي ميهن " اجرا کردم ، اين تصنيف ستايش سرزمين مادري و مهرورزي بدان بود . بگذريم که آن تصنيف ، مدتها اجازه ي پخش نداشت . اما اکنون هم که اجازه ي پخش يافته است ، بخشي از آن حذف شده است .از شما مي پرسم آيا عشق به سرزمين و ميهن گناه نابخشودني است که بايد حذف شود ؟ اگر شما تصنيفي را نمي پسنديد ، چرا آن را پخش مي کنيد و چرا آن را مطابق سليقه خودتان مثله مي کنيد ؟
به صراحت اعلام ميکنم که مايل نيستم صداي من از صدا و سيمايي پخش شود که بي اعتنا به حقوق هنرمندان است .قاطعانه از جنابعالي مي خواهم که دستور دهيد هيچ اثري از من مطلقا از راديو و تلويزيون پخش نشود . چون در ماه مبارک رمضان هستيم ، تنها به احترام اين ماه مبارک و اداي دين به نيک سرشتي مردمي که در دامان آنها پرورش پيدا کرده ام ، پخش "مناجات" و " ربنا " را اجازه مي دهم .
اميدوارم با اين اقدام ، سنت حمايت از حقوق هنرمندان را در اين دستگاه پايه گذاري کنيد . حمايت از اصالت و شرافت هنر ، بدون رعايت حقوق هنرمند ممکن نيست .
به نقل از روزنامه "سلام" هيجدهم بهمن ماه هزار و سيصد و هفتاد و پنج